eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم رفت ولی کاش صفایش نرود ... کسی از علمای اخلاق و بزرگان را سراغ ندارم که معتقد باشد که «فقط انجام کار خوب، کافی است و پس از انجام آن کار، نیازی به مراقبه نیست!» بلکه تقریبا همه درباره مداومت بر انجام نیکی ها به روایت مشهور نبوی استناد کرده اند که از رسول خدا صل الله علیه و آله سؤال شد کدام عمل نزد خدا دوست‌‌داشتنی‌‌تر است؟ آن‌حضرت فرمودند: «عملی که بادوام و پایدار باشد، هر چند کم باشد.» مراد و هدف از ثبات و مداومت در عمل این است که اگر انسان یک عمل خیر و نیکی مانند سلام بر امام حسین علیه السلام و شرکت در مجالس روضه را شروع نمود، آن‌را آرام آرام و به طور مستمر و طولانی مدت انجام دهد تا روان و نفس آدمی با آن خو گرفته و در دراز مدت بر اثر تکرار و ممارست از حال به صورت ملکه و صفت راسخ نفس در آید و روح، مالک آن عقیده و عمل گردد، در نتیجه هیچ‌گاه از انجام آن خسته نشده، بلکه به خود عادت داده که تا آخر عمرش آن عمل را انجام خواهد داد. کار اندک و مداوم، بهره‌اش بیش از آن است که انسان چندین کار؛ مانند «سلام هر روز به امام حسین»، «نخوابیدن بین الطلوعین»، «شب زنده داری»، «روزه مستحبّی» و...، را به یک‌باره آغاز کرده، اما این رفتار عبادیش ادامه‌دار و ثابت نباشد و سبب خستگی و پریشانی و گاه منجر به ناامیدی و ترک آن عمل برای همیشه شود. چنانچه امام على علیه السلام می‌فرماید: «کار اندکى که بر آن مداومت کنى، امیدبخش‌‌تر از کار بسیارى است که از آن ملول گردى» 🔹 سپس مولای متقیان فرمود: «ثمره مداومت و پایداری بر کار خیر برای انسان خردمند عبارت است از: ترک کارهاى زشت، دورى از حماقت، خوددارى از گناه، یقین، علاقه به نجات، اطاعت خداى رحمان، تعظیم از دلیل و برهان، دورى از شیطان، پذیرفتن عدل، حق‌گویى» با این اوصاف، اربعین و به پابوسی سید و سالار شهیدان رسیدن، توفیق و عبادتی است که خداوند متعال با دعوت خاص به زائران و عاشقان داده و حفظ این توفیق، برای کسی که مشتاق حسن عاقبت و تداوم برکات آن است، از اوجب واجبات می باشد. 🔹 لذا خیلی کوتاه، چند نکته پس از اربعینی تقدیم نگاهتان خواهم کرد: 1. به هیچ وجه از سختی های سفر و نواقص احتمالی، علی الخصوص مسائلی که ممکن است ملت شریف عراق و سایر شیعیان را در نگاه دیگران تخریب کند، سخنی نقل نکنیم و مانند حضرت زینب سلام الله علیها همه چیز را زیبا و صاحب زیبایی ها را در دشواری ها یادآور شویم. 2. ارتباط مختصر اما مداوم با وجود نازنین اباعبدالله الحسین علیه السلام به طور شبانه روزی، ولو با یک سلام و دست ارادتی که به قلب و جانمان میگذاریم حفظ کنیم. 3. به تدریج از صفات بلند فردی و اجتماعی ایشان و سایر شهدای کربلا در اعمال و رفتار و گفتارمان تمرین کنیم تا بدان صفات عادت کنیم. 4. هر جا خیمه و علمی به نام هیئت و روضه اهل بیت علیهم السلام بود، با افتخار، حتی اندک و در حد میسور، شرکت کنیم. علی الخصوص مجالسی که عالم محور است و پس از روضه، جان وجودمان معطر و راه زندگانی ولایی ما روشن تر نماید. 5. هدیه اعمال مستحبی به وجود مبارک ائمه اطهار علی الخصوص اباعبدالله الحسین علیه السلام، محبت و مودت و ارادت و تبعیت از ایشان را در دل و اراده انسان تقویت می نماید. 6. همانگونه که در مسیر اربعین، به زندگی ساده و کمترین امکانات راضی بودیم، پس از اربعین نیز از اشرافیت و چشم و هم چشمی پرهیز کرده تا آرامش حقیقی به نفس و قلبمان بنشیند. 7. همانگونه که در مسیر اربعین، همه با هم ارتباط ایمانی داشته و چشم و زبان خویش را به طور ویژه حفظ میکردیم، چشم و زبانمان را پس از اربعین اگر حفظ کنیم، لذت اشک بر امام حسین و حلاوت ذکر اسم مبارکشان در کاممان کم رنگ نخواهد شد. 8. همانطور که در اربعین کسی بی تفاوت از کنار رنج و خستگی یکدیگر عبور نمیکرد، در زندگی پس از اربعین، بی تفاوت از کنار عزیزان و سایر مسلمانان عبور نکنیم و جمله «این مشکل من نیست!» را به دست فراموشی بسپاریم. 9. همچنان که در مسیر اربعین، هر کسی بار خودش را به دوش میکشید، در ما بعد الاربعین هم تلاش کنیم برای کسی بار اضافه و اضافه بار نباشیم. مسئولیت کارهایمان را خودمان به عهده بگیریم و از انداختن تقصیر و قصوراتمان به گردن این و آن خودداری کنیم. 10. همانگونه که در اربعین، هدف مشخص و مقدس است، از بی هدفی در زندگی پرهیز کنیم. هدف کوتاه مدت و میان مدت و دراز مدت برای خود تعریف کنیم و همه توانمان را در مسیر بندگی خداوند و رسیدن به اهدافمان خرج کنیم. و ده ها و صد ها نکته دیگر ... 👈 خلاصه کنم: زائر عزیز! شما سفیر معنوی امام حسین علیه السلام و اربعین به سوی خانه و خانواده و محله و محل کار و در بین اقوام و خویشانتان هستید. مبادا ... جسارت نکنم. خودتان الحمدلله بهتر از من میدانید. «اللهم ارزقتی زیارت الحسین فی الدنیا و شفاعته یوم الورود...»
به خودم گفتم دیگه بسه چرت و پرت! دیگه سکوت جایز نیست و اگه ولشون کنم، تا صدر اسلام پیش میرن! رو کردم به راننده و گفتم: «آقا شما گاهی پشت کتف چپتون گزگز نمیشه؟» یهو سکوت کامل بر ماشین حکمفرما شد. گفت: «چطور؟ شونه سمت چپم؟» گفتم: «آره ... شونتون» گفت: «یه کم چرا ... چطور؟» گفتم: «جدیدا وقتی سیگار میکشین خیلی طعم و حالش رو زبونتون و ته گلوتون احساس نمیکنین؟» یه چند ثانیه نگام کرد و گفت: «دقت نکردم اما چرا فکر کنم ... یه جوریه ...» گفتم: «لا اله الا الله! نکنه یه کم اشتهاتونم کم شده و ...؟» ینی پلک نمیزدا ... با تعجب بیشتر گفت: «مثلا دیشب شام نخوردم ... از بس ...» گفتم: «اجازه بدید من بگم؛ از بس فکر و این چیزا دارین و خسته و کوفته برمیگردین؟ آره؟» یه دونه با کف دست زد رو فرمون و گفت: «آی قربون آدم چیز فهم! آره به خدا ... حالا چطور مگه؟ چیه اینا؟» گفتم: «آقا جسارتا میشه دو تا سوال دیگه هم بپرسم؟» گفت: «بفرما ... غلط نکنم شما دکتری! آره؟» گفتم: «آب ریزش هم دارین؟» یه فینگ بلند کشید و یه دستی به دماغش کشید و گفت: «آره ... یه کم ...» ولی مشخص بود که داره رنگش عوض میشه! اون دو تا هم مثل چی داشتن گوش میدادن! گفتم: «سرفه خشک هم دارین؟» دیگه معلوم بود ترسیده! گفت: «آره ... بعضی وقتا ... آره ...» دست چپمو گذاشتم رو ماسکم و دست راستمم رفت به طرف دستگیره در و گفتم: «جناب میشه همین بغل من پیاده شم؟» با تعجب گفت: «وسط اتوبانیم! چرا جوون؟ صبر کن حالا!» با عصبانیت گفتم: «آقا شما وضعت خیلی خرابه! چرا نرفتی قرنطینه؟» اون خانمه که فورا روسریش گرفت جلوی دهنش و با ترس گفت: «وای خدا مرگم بده! وای خاک بر سرم! چشه این؟» راننده با وحشت گفت: «چرا؟ چمه آقای دکتر؟» گفتم: «آقا شما اوضات خرابه ... همون آخوندا که رفتن شمال و محله اقوام شما ... مریضیشون دادن به اقوام شما و شما هم از اقوامتون گرفتین! آقا وایسا میخوام پیاده شم!» اون مرده که پشت سرم بود با عصبانیت به راننده گفت: «پیری مگه نمیشنوی که میگه میخواد پیاده شه؟ ما هم میخوایم پیاده شیم! وایسا ببینم!» راننده که نزدیک بود به گریه بیفته گفت: «به قمر بنی هاشم پلیس وایساده ... وسط اتوبانیم ... نمیتونین که از دیوار شش متری برین بالا ... دو سه دقیقه صبر کنین پیادتون میکنم ... نوکرتونم هستم!» من که خودمو به طرف در کشیده بودم گفتم: «البته آقا و خانم هم چون حداقل یه ربع بیشتره که تو ماشین هستن و شما هم ماسک نداشتین، به احتمال قوی مبتلا شدند! خدا به هممون صبر بده! مریضی بدیه! خدایا خودت رحممون کن!» واقعا راننده دسپاچه شده بود و الان بود که بزنه در و دیوار! اون زنه و مرده هم داشتن پس میفتادند! اون مرد پشت سرم گفت: «حالا چی هست؟ همین کروناست؟ یا ابالفضل!» گفتم: «نه ... از کرونا بدتره!» راننده که عرق کرده بود، یه کم شیشه را داد پایین و با اعصاب خوردی گفت: «آخ سینمم میسوزه ... چیه که از کرونا بدتره؟ هی به ضعیفه گفتم این بچه های بی صاحاب خواهرت بلند نشن بیان ورِ دلم! مگه من یتیم خونه راه انداختم که گله ای پامیشن میان اینجا؟ گفتی اسمش چیه؟ دوا و درمونی هم داره؟ بیمه چطور؟ قبول میکنه؟ من زن و بچه دارم به قرآن!» درست و حسابی نشستم و ماسکمو برداشتم ... دستمو گذاشتم رو دستش که روی دنده بود ... با تعجب نگام کرد ... داشت دستش میلرزید ... یه کم زور دستش کردم و یه لبخند زدم و گفتم: «اسمش بیماریِ «نکنه کرونا گرفته باشم» هست! از خود کرونا بدتره ... اما بازم از اون بدتر «مرضِ شایعه» است؛ مرض اینکه هر چی بشنوم و هر چی فضای مجازی بگه و هر چی تو ماهواره و کلا هر چی همه بگن راست میگن الّا جمهوری اسلامی! خیلی مرض خطرناکیه! لامصب مُسری هست و زود همه میگیرن! پدر جان! شما نه کرونا گرفتی و نه بیماری خاصی داری. اینایی هم که گفتم، همش علائمی بود که یا حدس زدم و یا بر اساس طبع و مزاجتون رخ میده و تا حدودی هم در این سن و سال برای شما طبیعیه. شما متاسفانه ... البته جسارتا ... به بیماری شایعه ... مرض اینکه همه دنیا راس میگن الا آخوندا ... همه چی دست خودشونه و تقصیر پاسداراست ... قم جای بدی هست و همه بدبختیامون زیر سر حوزه علمیه است ... شما به این مجموعه بیماری ها گرفتارید. و الّا در این ماشین نه کسی کرونا گرفته و نه علائم مریضی و ویروس داره و نه چیزی ...» اینو گفتم و نشستم سر جام. دیگه هممممه ساکت شدند و هیچی نگفتند. ولی معلوم بود که خیلی تو فکر رفتن و ذهن و خیال هر کدومشون یه وری رفته. کم کم رسیدیم به ایستگاه بی آر تی ... و باید مسیرمو عوض میکردم ... گفتم: من همین کنار پیاده میشم ... دست شما درد نکنه! حلال بفرمایید ... یاعلی ... 🔹🔹پایان🔹🔹 ✍دلنوشته‌های یک طلبه @zarrhbin
📌 در خطاب به صحبتهای برخی مداحان و سخنرانان در کانال تلگرامی خود اینگونه نوشت؛ سلام علیکم ظاهراً بعضیا بیشتر از رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید می فهمند! که میگویند «حتی اگر کرونا هم گرفتیم، اصلا مهم نیست و همه باید در مجلس روضه دهه محرم حتما شرکت کنیم.» شما اگر میخوای جان خودت را بدی بده حرفی نیست اما با کرونا گرفتن تو ، جان صدها نفر دیگه هم به خطر میفته! یکی از بی اعتقادان به حرف رهبری و مراجع در بحث سرایت ویروس که اصلا مراعات نمی‌کرد بهم گفت : من سیاه دانه و نمک و داروی امام کاظم علیه السلام میخورم همه جا هم رفتم و دست به همه چیز زدم و هیچیم نشده! منم گفتم : شاید تو بتونی بدن خودت را مقاوم کنی اما با رفتار و سلوکت، باعث انتقال به دیگران میشی. نباید متکبر باشی این داروها که جلو سرایت رو نمیگیره روز قیامت ناخواسته توی پرونده‌ات قتل می‌نويسن من حيث لا تشعر! چقدر چنین مواضعی به نظام روحانیت لطمه وارد می کند؟ خیلی ها از ترس مرگ دراین هوای گرم دارن ماسک میزنن و سختی های زیادی را تحمل می کنند. حالا وقتی چنین حرف هائی را می شنوند چه دیدگاهی نسبت به دین و روحانیت پیدا می کنند؟ همین الان که همه ما در این نظام هیچ کاره هستیم و بعضی هامون خیلی گرفتاری داریم، بعضی از مردم ناآگاه، دلیل همه بدبختی ها و نابسامانیهای اقتصادی و غیره را من و شما می‌دانند! حالا این حرف های اشتباه هم بهش اضافه کنید! چه ضربه ای به دین و روحانیت وارد میشود . و چند جمله‌ای خطاب به واعظی که در مورد محرم و کرونا گفته بود؛ حاج آقای مومنی عزیز به تعبیر خودتان «ما از بعضی خودی ها دلخوریم» موضع رهبر معظم انقلاب شفاف است و فرمودند «همه تابع قانون هستیم و خود من هر تصمیمی که ستاد ملی مبارزه با کرونا گرفت عمل میکنم» دیگر جای این نیست که شما فریاد بزنید و بگویید «کسی حرف از تعطیلی جلسات دهه محرم نزند!» نخیر سید جان. اگر لازم باشد، حرف از تعطیلی دهه محرم هم خواهند زد و اولین کسی هم که عمل خواهد کرد، امام جامعه می‌باشد و الباقی ملزم به رعایت قانون و تبعیت از سیره ولی فقیه می‌باشند. لذا لطفا و جسارتا روی منبر برای قانون، شاخ و شونه نکشیم. جسارتا اینکه در جلسه تصمیم گیری ستاد مبارزه با کرونا من و شما را دعوت نکردند، دلیل بر این نیست که با هیچ دین شناسی مشورت نکرده باشند. دلیل بر این نیست که حرف حضرت آقا روی زمین ماند و به آن عمل نکردند. لذا احساسی برخورد نکنیم. ضمنا اینکه بگوییم «بچه هیئتی ها دهه محرم، فاطمه زهرا در هیئت منتظر ماست» نتیجه مطلوبی در میزان و کیفیت تمکین مردم از قانون و حرف رهبری نخواهد داشت. چون همان بچه هیئتی های بزرگوار به خود حق میدهند که فکر کنند «حضرت زهرا در اربعین هم در کربلا منتظر ماست و بزنیم مرزها را باز کنیم و بریم کربلا!» جسارتا آن وقت، شما پاسخگو هستید؟ دیگر میشود گفت «حضرت زهرا گفتن فقط در هیئت و دهه محرم منتظر شما هستم و امسال خودم تنهایی میرم کربلا و منتظر شما هم نیستم» ؟! العیاذ بالله العیاذ بالله جسارتا فضا را احساسی نکنیم سینه زن امام حسین، نور چشم همه ماست. حفظ سلامتی و قانون مداری و تبعیت از امر ولایت در دستور کار و آموزش و تمرین به آنان است. @zarrhbin
درباره ما خیلی وقت قبل تر از عزیزانی که اقدام به تبلیغ زودهنگام جناب سعید محمد کرده اند ایشان را میشناسیم و حتی چندین مرتبه مستقیم و غیر مستقیم احوالپرسی داشته ایم و همچنان هم برای ایشان احترام قائلیم و امیدواریم در همه عرصه های زندگی موفق باشند. اما ... اشتباه محض است که قبل از اینکه چیزی قطعی شود اسم ایشان را سر زبان ها بیندازند و همه ذهن و فکر و سرمایه و پایگاه اجتماعی حزب الهی ها هزینه چنین شرایط مبهمی شود. آمدیم و حالا به هر دلیلی صلاح نبود ایشان در انتخابات کاندیدا شوند. حالا یا به ایشان اجازه ندهند و یا مسائل شخصی و... پیش آمد و نشد. جواب مردم مخصوصا عده ای که بیشتر دل در گروی انقلاب دارند را چه کسی می‌دهد؟ هزینه زیر فشار بردن و یا سلب اعتماد و سلب ارادت به شورای محترم نگهبان را چه کسی خواهد داد؟ جسارت نباشه ها آخه کاری که عده ای ادمین دارن انجام میدن، دیگه اسمش معرفی نیست که بگن ما فقط داریم معرفی میکنیم. بلکه اصطلاحا اسم این کارشون جا بنداز و راه بنداز است! چرا در شرایطی که هیچ چیز مشخص نیست ملت را متوقع میکنید؟ خدا می‌دونه که بنده و امثال بنده هیچ مشکل خاصی با جناب سعید محمد نداریم. حتی براشون دعا هم میکنیم و اگر گزینه نهایی و تایید شده جبهه انقلاب باشند حمایت خواهیم کرد. انتقاد ما به کاسه های داغ تر از آشی است که سعید محمد را روش حل معما و منجی وضع موجود دانسته و به گونه ای تبلیغ می‌کنند که اگر نیاید و یا تأیید نشود ملت فکر کنند که دیگر فاتحه انقلاب را باید خواند و تنها آدم درست و حسابی که می‌توانست همه چیز را درست کند نگذاشتند بیاید و اصولاً نمی‌گذارند و کلا الفاتحه! نخیر کاملا غلط است و دود این ایجاد موج هیجانی به چشم مردم و انقلاب خواهد رفت. ثانیا چه قبول کنیم و چه نکنیم، سعید محمد بزرگوار، رجل سیاسی نیست و در حیطه تفسیر این واژه نمی‌گنجد و حتی شهره به سیاست و اجرای کلان در حد ریاست جمهور یک کشور نیستند. این حرف فقط من نیست. بلکه عقلای قوم هم میدانند و اتفاقا با خود ایشان هم مطرح کرده اند. لذا نگذارید مردم فکر کنند ایشان رفته و بسته و چراغ سبز گرفته و برگشته. که اگر اینطور باشد هم خلاف قانون است و هم خلاف تقوا. و شما دارید ناخواسته این تصور خطرناک را در اذهان عمومی ایجاد میکنید و گناه کمی نیست! پس لطفا احساساتی نشید جو زده عمل نکنید اجازه ندید ادمین های دو سه تا کانال معدود در اذهان شما موجی ایجاد کنند که بعداً توان کنترل و مدیریتش را ندارند. کسی با تمجیدهای تکراری در طول دو سه ماه صاحب کشف و کرامت و شهره سیاسی نخواهد شد. پس عقل حکم می‌کنه که عجله نکنیم و صبر کنیم و کسی را گزینه قطعی معرفی نکنیم. ✍دلنوشته‌های یک طلبه @zarrhbin