eitaa logo
ذره‌بین درشهر
19.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی مدیریت کانال @Haditaheriardakani آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ در ۲۰ سالگی به رفت و به عرصه‌ی "کُشتی" گام نهاد. او آنقدر جدی و با "پشت‌کار" بود که خیلی زود در این درخشید. ✅ و توانست در چهار دوره‌ی شرکت کند. در این المپیک‌ها به ترتیب یک طلا، یک نقره، یک نقره و یک عنوان چهارمی گرفت. سه دوره نیز را به دست آورد. ✅ ، به جز قهرمانی، به سببِ و منشِ انسانی و و هم‌راهیِ او با و مذهبی و ملی بود. به ، روحانیِ نستوه، علاقه‌ی بسیار داشت. ✅ در سال ۱۳۴۶ خبرِ خودکشیِ تختی را اعلام کردند که بسیار بود؛ زیرا دلیلی برای خودکشیِ قهرمانی مانند او وجود نداشت. از این رو بود که ، مرگِ او را به نسبت دادند. ✅ پس از بسیاری از ورزشگاه‌های کشور به نامِ نام‌گذاری شد و سال‌روز درگذشت او نیز اعلام گردید. 🍃روحش شاد، یاد و نامش گرامی و راهش سبز و پر رهرو باد...🥀 📚 فرهنگ نامه‌ی نام‌آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲ 📌 می‌گوید: وقتی قهرمان شدم آنگاه فهمیدم که باید بیشتر خم شوم تا مدال قهرمانی را به گردنم بیاویزند. 📌 و خاطره‌ای به یادماندنی از "تختی": در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ زلزله‌ی مهیبی به قدرت ۷/۲ ریشتر به ویرانی کامل شهر بوئین‌زهرا و روستاهای دشت قزوین انجامید. بر اثر این زمین‌لرزه، حدود بیست‌هزار نفر کشته و هزاران خانواده بی‌خانمان شدند. به پیشنهاد و "روزنامه‌ی کیهان" قرار شد ، برای زلزله‌زدگان کمک جمع کند؛ 📌 تختی قبول کرد و صندوق به گردن، از پارک ساعی در خیابان پهلوی تا تالار کیهان در خیابان فردوسی را پیمود. با بلندگو شخصاً از مردم می‌خواست تا به هموطنان زلزله‌زده‌شان هر چه در توان دارند، کمک کنند. زنان گوشواره و گردنبند و انگشتر و مردان پول اهدایی خود را در صندوق آویزان از گردنِ می‌انداختند. واکنش‌ها چنان باور نکردنی بود که بلافاصله موج بزرگی از نیکوکاران به راه افتادند و ده‌ها کامیون به وی سپرده شد. 📌 در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران در گذشت. او دو روز قبل از مرگش ۱۵ دی، "وصیت‌نامه‌‌اش" را در دفترخانه‌ی اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شماره‌ی ۳۴۲۸ و با تعیین "کاظم حسیبی" به عنوان سرپرستِ فرزندش (که تنها ۴ ماه داشت) به ثبت رسانده بود. 📌 و اما خاطره‌‌ی زیبای دیگری در مورد : زمانی‌که "محمد‌رضاپهلوی" می‌خواست مدال به گردن او بیاویزد؛ هر چه دوستش به او گفت: غلام‌رضا خم شو، فایده‌ای نداشت؛ بعد از مراسم اَزش پرسیدن، چرا خم نشدی؟؛ برایت دردسر می‌شود، او شاهِ مملکت است، گفت: هر که می‌خواهد باشد "تختی" فقط برای بوسیدنِ دستِ خم می‌شود. 📌 و درباره‌ی مرگِ تختی چنین نوشت: " از آن همه جماعت هیچ‌کس، حتی برای یک لحظه، به احتمالِ خودکشی فکر نمی‌کرد." @zarrhbin