غزلی از علیرضا قَزوه
محرّم
از زمین تا آسمان آه است، میدانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است، میدانی چرا؟
اشهد ان لا...شهادت، اشهد ان لا... شهید
محشر الله الله است، میدانی چرا؟
یک بغل بارانِ الله الصّمد آوردهام
نوبهار قُل هو الله است، میدانی چرا؟
راه عقل از آن طرف، راه جنون از این طرف
راه اگر راه است، این راه است، میدانی چرا؟
بر سر هر نیزه، خورشیدی است، یک ماه تمام
بر سر هر نیزه، یک ماه است، می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار، کوتاه است، میدانی چرا؟
از کجا معلوم؟ شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق، ناگاه است، میدانی چرا؟
از محرّم، دم به دم، هرچند ماتم میچکد
باز اما، بهترین ماه است، میدانی چرا؟
#غزلهای علیرضا قزوه، ص ۵۲.
#محرم
#علیرضا_قزوه