🚹 ویژگی ماهیت انسان در حکمت متعالیه
📌در حکمت صدرایی، اگرچه انسانها در هنگام حدوث از نوعی واحد میباشند، اما در بقاء به حسب صورتی که برای خود میگزینند، مخلتف میباشند. پس در بقاء صرفاً در جنس انسانی مشترکاند و هر یک نوعی به حسب نیات و اعمال خود دارند.
📌 این نوع میتواند مَلکی، شیطانی، سبعی و یا بهیمهای باشد.(صدرالمتالهین، ۱۳۶۱: ۲۴۱-۲۴۲) البته این انواع خود در ادامهی حرکت جوهری جنس انواع بعدی قرار میگیرند. (فیاضی، ۱۳۹۷: ۱۴۳)
📌شهید بهشتی در توضیح ماهیت انسان میگوید:
«انسان یک ماهیت عمومی کلی دارد [که جنس مشترک همه انسانهاست] که خیلی مبهم است و یک ماهیت و چیستی شخصی دارد. سایر موجودات این طور نیستند. در موجودات دیگر جهان، ماهیت کلی آنها، شکل اصلی آنها را مشخص میکند... انسان هم ماهیت کلی دارد؛ ولی ماهیت کلی انسان مثل موم در دست خود انسان است. خود اوست که به این موم شکل میدهد و در این شکل دادن، فاصله میان یک انسان با انسانی دیگر، چیستی یک انسان با دیگری، از فاصله میان دو نوع کاملاً متمایز، بیشتر است».(بهشتی، ۱۳۹۲: ۱۸۶ـ۱۸۷)
📌در انسانشناسی اگزیستانسیالیسم نیز اختیار انسان در ساخت ماهیتِ خود، یکی از اصول بنیادین میباشد.
📚منابع
📗 صدرالمتالهین. العرشیه. ۱۳۶۰. نشر مولی.
📘 بهشتی، سید محمد. درسگفتارهای فلسفه دین. ۱۳۹۲. نشر بقعه.
📙 فیاضی، غلامرضا. علم النفس فلسفی. ۱۳۹۸. موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
🖋 محمدمهدی رفیعی
#ماهیت_انسان
🖥@ZehnShenakht
هدایت شده از گروه کلام و فلسفه دین موسسه امام خمینی ره
Sound_2022_01_18_08_04_07_738.mp3
31.28M
#صوت
#نشست_علمی رابطه ژن VMAT2 با اعتقاد انسانها به خدا
ارائهدهنده: حجتالاسلام منصور کثیری
سهشنبه ۵ بهمن، ساعت ۱۹
🆔@meshkatnoor
💠نشست تخصصی «نقد و بررسی نظریه کامپیوتری ذهن از منظر فلسفه اسلامی»
👤استاد قاضوی
📆 سه شنبه 19 بهمن
🔹https://b2n.ir/f.din
🔰نشست ها و همایش های علوم انسانی اسلامی
🆔http://eitaa.com/joinchat/4179165216C0d3b9d3403
انجمنعلمی فلسفۀ دین ایران، مدرسهای زمستانه را با عنوان «فلسفۀ دین جهانی» و بهصورت مجازی تدارک دیده است.
محورها و مدرسان این مدرسه به شرح زیرند:
الهیات جهانی – رسول رسولیپور (دانشگاه خوارزمی)
انسان کامل – قاسم کاکایی (دانشگاه شیراز)
بداء – محمد سعیدیمهر (دانشگاه تربیت مدرس)
تثلیث – احمدرضا مفتاح (دانشگاه ادیان و مذاهب)
زندگی پس از مرگ – رضااکبری (دانشگاه امام صادق (ع))
شر و رنج – نعیمه پورمحمدی (دانشگاه ادیان و مذاهب)
کارما و سمسره – ابوالفضل محمودی (دانشگاه آزاد اسلامی)
نظریۀ امر الهی – محسن جوادی (دانشگاه قم)
وجود خداوند – محمدصالح زارعپور (دانشگاه منچستر)
وحی و الهام – مهراب صادقنیا (دانشگاه ادیان و مذاهب)
هبوط – لیلا هوشنگی (دانشگاه الزهراء (س))
این مدرسه به مدت ۲۴ ساعت از سوم تا پنجم اسفند ماه (هر روز به مدت ۸ ساعت) برگزار خواهد شد.
حداقل شرایط متقاضیان ثبتنام:
فارغالتحصیل کارشناسی رشتۀ فلسفه و رشتههای مرتبط (مثل مطالعات ادیان، عرفان و …)
طلاب فارغالتحصیل سطح دو حوزههای علمیه
دانشجویان رشتههای دیگر: در صورت داشتن مقالهای در حیطۀ مباحث فلسفه دین
گواهی مدرسۀ زمستانی:
به عزیزانی که در پایان دوره یک مقاله کوتاه در حد ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ کلمه در یک بازه ۴۵ روزه ارائه کنند به گونهای که مورد تأیید داوران قرار گیرد گواهی شرکت در دوره اعطا میشود.
هزینۀ ثبتنام: ۲۰۰ هزار تومان (این هزینه صرف پیشبرد امور انجمن خواهد شد و استادان این دوره هزینهای بابت برگزاری مدرسه دریافت نمیکنند)
مهلت ثبتنام: پایان روز ۳۰ بهمن ۱۴۰۰
هدایت شده از نشستهای علومانسانیاسلامی
⚜ کلاس آزاد استاد محمدی
⚜ تدریس انسانشناسی اسلامی بر اساس اندیشه علامه طباطبایی
⚜ روزهای چهارشنبه ساعت ۱۴
✨ شرکت برای عموم برادران و خواهران آزاد است.
✨ لینک ثبتنام جهت استفاده از کلاس مجازی و برخورداری از گواهی:
💻 https://lms.irip.ac.ir/course/view.php?id=122
✨ لینک ورود به کلاس مجازی به مدت سههفته به صورت مهمان:
💻 https://vc10.etooklms.com:443/f4002-105/
✨ تذکر: کلاس به صورت حضوری و مجازی است. استفاده حضوری در موسسه، رایگان است. استفاده مجازی، به مدت سه هفته رایگان است.
━━💠🍃🌺🍃💠━━
🔰نشست ها و همایش های علوم انسانی اسلامی
🆔http://eitaa.com/joinchat/4179165216C0d3b9d3403
نسبت_فلسفه_اسلامی_با_فلسفه_ذهن_معاصر.mp3
26.45M
بخشی از گفتگوی انجمن علمی فلسفه اسلامی دانشگاه تهران با دکتر همازاده در موضوع «نسبت #فلسفه_اسلامی با #فلسفه_ذهن معاصر»، یکشنبه 17 بهمن 1400 👆👆👆
🚩🚩🚩 سرفصلها:
🔸 پیامدهای عدم تعامل فلسفی و پژوهشی با #علوم_تجربی جدید
🔸 ناکارآمدی برخی از مهمترین ادله و تبیینهای پیشینیان در #علم_النفس
🔸 برخی نقدهای اشتباه داخلی، حاصل از فهم غلط و ناقص نظریات رقیب
🔸 معضل تعیین حد و مرز فلسفه اسلامی بر اساس محدود نص منابع پیشین
🔸 ضرورت توجه به تبیینهای تجربی برای تعامل و دیالوگ با جوامع آکادمیک دنیا
@PhilMind
👆👆👆
💠 حرکت نفس پس از مرگ با تکیه بر نظریه حرکت جوهری (۱)
🔻فیلسوفان حکمت متعالیه با پذیرش حرکت جوهری بر این باورند که نفس از هنگام حدوث دائما در حال حرکت و سیر اشتدادی است. برخی از این فیلسوفان حرکت نفس را منحصر در زمانی میدانند که نفس بر نفس بودن خود (یعنی بر تعلق به بدن داشتن) باقی است و به محض جدا شدن نفس از بدن (حدوث مرگ)، نفس از حرکت خود باز میایستد. (فیاضی، ۱۳۹۸: ص۲۷۷)
🔻بسیاری از عبارات صدرالمتالهین حاکی از همین نظر است:
«ان للنفس الانسانیه من مبدأ حدوثها الی منتها عمرها الدنیوی انتقالات نفسانیة و حرکات جوهریة.» (ملاصدرا، ۱۳۶۱:ص۲۶۴)
«ما من نفس الا و تخرج من القوة الی الفعل فی مدة حیاتها الجسمانیة.» (ملاصدرا، ۱۹۸۱، ج۹: ص۲)
🔻بر اساس نظر صدرا حرکت عبارت است از: «کمال اول للشی الذی هو بالقوة من جهة ما هو بالقوة.» (ملاصدرا، ۱۳۹۸: ص۲۰۹) بدین ترتیب شرط اساسی حرکت، قابلیت و قوه پذیرش صورت جدید است، و از آنجائیکه قوه عرض قائم به ماده است، پس در مجردات وجود ندارد. با انتفاء شرط حرکت (وجود قوه)، حرکت نفس مجرد نیز منتفی خواهد شد.
🔻علامه حسن زاده آملی در این باره مینویسد:
«تکامل برزخی از حیث نقل اعنی بیان منطق وحی امری محقق و مسلم است، ولی از جهت بحث عقلی سوال پیش میآید که تکامل باید از اعداد ماده و استعداد باشد و نفس انسانی پس از مفارقت از این نشأه که دار ماده و استعداد و حرکت و تغیر است، به نشأه دیگر که ورای زمان و مکان و استعداد است چگونه تکامل مییابد و مطابق چه قاعده عقلی، تکامل صورت مییابد و به وقوع میرسد؟» (حسنزاده آملی، ۱۳۶۵: ص۳۹۶)
ادامه دارد...
کتابنامه؛
📗 ملاصدرا، العرشیه، ۱۳۶۱، نشر مولی.
📙 ــــــــــــــ، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ۱۹۸۱، دار احیاء التراث العربی.
📕 ــــــــــــــ، الشواهد الربوبیة، ۱۳۹۸، بوستان کتاب.
📗 حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ۱۳۶۵، رجاء.
📘 فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۸، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
🖋 محمدمهدی رفیعی
#حرکت_جوهری
#حرکت_نفس_پس_از_مرگ
🖥@ZehnShenakht
.
👆👆👆
#مسئله_اذهان_ديگر 1️⃣
✳️بررسي استدلال از راه اصل عليت
🔰 در كتاب «كاوشي در ژرفاي معرفتشناسي (5)؛ معرفتشناسي در قلمرو گزارههاي پسين»، بهمناسبتي به مسئله اذهان ديگر پرداخته شده است. نويسنده پس از مرور استدلالهاي اصلي اثبات اذهان ديگر در فلسفه تحليلي معاصر، يعني استدلال از راه تمثيل و استنتاج از راه بهترين تبيين، و ناكافي دانستن آنها، به بيان و ارزيابي استدلالهايي برگرفته از فلسفه اسلامي پرداخته است.
🔰 استدلال نخست، از راه اصل عليت است، يعني استدلال بر تحقق ديگر اشخاص و هويات انساني از راه مشاهدة آثار حالتهاي دروني مانند عدالت، پارسايي، زودرنجي، ترس، شادي و لذت. اين استدلال، استدلال إنّي است كه بر پاية آن، علت از طريق معلولها و آثارش شناخته ميشود. آثار صفاتي دروني همچون عدالت، پارسايي، ترس و شادي در چهره و رفتار موجودي كه به تحقق او علم داريم، ما را به تحقق ديگر ذهنها با چنين ويژگيهايي رهنمون ميسازد؛ هوياتي که نفس انساني دارند، متفكر و انديشمندند، و حالات روحي و رواني دارند.
📌 صورت استدلال مزبور، كه عليت ذهني را پيشفرض گرفته، چنين است:
- حالات ذهني (يا دستكم برخي از آنها) آثار و معلولهايي قابل مشاهده دارند.
- اگر در انساني معلولهاي حالات ذهني را مشاهده كنيم، نتيجه ميگيريم كه او داراي حالات ذهني است، زيرا معلول بدون علت موجود نميشود.
- علي ميخندد (مثلا) (يعني رفتاري قابل مشاهده از او سر ميزند)
- پس علي داراي حالت يا حالاتي ذهني است كه علت خندهاند.
🖌 نقد: براي آنكه اين استدلال، كه البته مختص به فلسفه اسلامي و مباني آن نيست، منتج باشد بايد افزون بر عليت ذهني، پذيرفته باشيم كه هر رفتاري معلول ذهن و حالات ذهني است.
📌 اما مراد از رفتار چيست؟ اگر رفتار، عملي برخاسته از حالات ذهني باشد، گزاره مزبور تحليلي و استدلال بالا مصادره خواهد بود. اما اگر رفتار اعم باشد، در اين صورت نميتوان با صرف مشاهده پي برد كه معلول ذهن است يا نيست. به بياني ديگر، رفتار تنها معلول ذهنمندي نيست. رفتاري را ميتوان از روبات مشاهده كرد. آيا ميتوان از اينكه رفتاري انجام ميدهد، نتيجه گرفت كه ذهنمند است؟ چه تمايزي ميان روبات انساننما (و به طور كليتر، زامبي) و انسان ذهنمند وجود دارد؟ اين تمايز با مشاهده رفتار، آشكار نميشود.
📕منبع: محمد حسينزاده، كاوشي در ژرفاي معرفتشناسي (5)؛ معرفتشناسي در قلمرو گزارههاي پسين، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
🖋 رضا درگاهيفر
🖥@ZehnShenakht
👆👆👆
🔰 حرکت نفس پس از مرگ با تکیه بر نظریه حرکت جوهری (۲)
🔻برخی از فیلسوفان معاصر، قوه را مفهوم ماهوی ندانسته و با انتزاعی خواندن «قوه و فعل» (مصباح، ۱۴۰۰، ج۲: ص۳۹۸)، راه بر تکامل و حرکت نفس انسان در سرای دیگر گشودهاند. (فیاضی، ۱۳۹۸: ص۲۸۰)
🔻برپایه این دیدگاه قوه حقیقتی خارجی (غیر از همان شیء بالفعل) ندارد، چراکه وجود امری که هیچ فعلیتی ندارد؛ به منزله وجود نداشتن است، که این یعنی وجود داشتن شیئی که وجود ندارد. (سهروردی، ، ج۲: ص۸۰. مصباح، ۱۴۰۰، ج۲: ص۲۲۸. نبویان، ۱۳۹۷، ج۲: ص۴۶۳)
🔻از اینرو هنگامی که موجود فعلی به اعتبار آن که می تواند به موجود دیگری مبدل گردد؛ لحاظ شود، در این صورت ذهن یک حالت بالقوگی برای موجود فعلی اعتبار میکند، یا به عبارت دقیق تر از حالت موجود؛ قوه را انتزاع می کند که البته این به معنی وجود خارجی داشتن قوه نیست.
از آنجایی که همین حالت در مجردات نیز قابل فرض است، پس حالت بالقوگی در نفس مجرد هم وجود دارد که منجر به امکان وقوع حرکت در نفس مجرد می شود.
ادامه دارد...
کتابنامه؛
📙 سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
📘 مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۰، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
📗 فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۸، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
📕 نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۷، مجمع عالی حکمت اسلامی.
🖋 محمدمهدی رفیعی
#حرکت_جوهری #حرکت_نفس_پس_از_مرگ
🖥@ZehnShenakht
👆👆👆
#مسئله_اذهان_ديگر
✳️ بررسي استدلال از راه علم حضوري
♨️ استدلال دومي كه در كتاب «كاوشي در ژرفاي معرفتشناسي (5) معرفتشناسي در قلمرو گزارههاي پسين» بر وجود اذهان ديگر اقامه شده است، از راه علم حضوري و ويژگيهاي آن است. نويسنده در اين باره ميگويد: در علوم حضوري، يافته ها يا معلوم ها عين واقعيت اند. اگر اکنون شادمان يا غمگين هستيم، واقعيت معلوم نزد ما موجود است و ما با اتصال وجودي با آن واقعيت، آن را مييابيم. ازاينرو، علم حضوري ما به شادي، ترس و اندوه، همان وجود شادي، ترس و اندوه در ماست.
♨️از سوي ديگر، در فلسفة اسلامي با برهان اثبات ميشود كه علم هر موجود مجردي به خويش، حالات، احساسات، عواطف و همة امور ذهني و رواني اش حضوري است و ديگران بدين گونه امور معرفت حضوري دارند. ازآنجاكه بر پاية مقدمة اول، يافته يا معلوم در علم حضوري عين واقعيت است، معرفتهاي ديگران به خود، حالات و انفعالات نفسانيشان نيز عين واقعيت است. واقعيتي را كه ترس، شادي، اندوه و... ميناميم، همان واقعيت را من با علم حضوري در درون خود مييابم، و دربارة ديگران از راه برهان فلسفي اثبات ميكنم كه معرفت آنان به آن حالاتِ نفساني، حضوري و بدون واسطة صور و مفاهيم ذهني است. بنابراين ديگري واقعيت خارجي ترس، شادي و اندوه را مييابد؛ همان واقعيتي را كه من نيز در درون خويش، آن را بدون واسطة مفاهيم و صور ذهني مييابم. بر اين اساس است كه با مشاهدة آثار آن حالات در شخصي كه انسان، متفكر و انديشمند است و نه روبات يا كامپيوتر، و انضمام آن به كبراي مزبور، اين نتيجه به دست ميآيد كه عين همان حالاتي را که من تجربه كرده و تجربه ميکنم، او بدان معرفتي حضوري همچون معرفتِ حضوري من دارد.
♨️ممكن است گفته شود اين تبيين به علم حضوري ديگران اختصاص دارد و بر اساس آن، تنها چگونگي علم حضوري ديگر اشخاص به خويش، حالات و احساسات درونيشان مبين ميشود؛ اما از راه اين بيان نميتوان به حل معرفت ما به ديگر اذهان يا اشخاص دست يافت.
♨️ اما اين اشكال ناشي از کمدقتي در تقرير استدلال است. اگر مطلوب در مسئله اذهان ديگر اين است كه اثبات كنيم حالت ترس ديگران همچون ترس من، حالت شاديشان همچون شادي من، و حالت اندوه آنها همچون اندوه من است، با استدلال مزبور و تمركز بر ويژگي هستيشناختي علم حضوري، يعني عينيت علم و معلوم يا علم و واقعيت عيني، و برهان يا برهانهاي اقامهشده بر اين مدعا كه علم هر مجردي به خودش و افعال جوانحي و صور ذهني و حالات و احساساتش حضوري است، اثبات ميشود و نياز به مقدمه يا استدلال ديگري ندارد.
♨️ با اين استدلال اثبات ميشود كه ترس ديگران همچون ترس من، شادي آنها همچون شادي من و اندوه آنها همچون اندوه من است؛ زيرا بر اساس برهان، آنها واقعيت عيني ترس، شادي و اندوه را در درون خود مييابند و با آن اتصال وجودي دارند.
♨️ البته حكم به اينكه فلان شخص اكنون شاد است با مشاهدة لبخند و ديگر آثار شادماني در او صورت ميگيرد، كه البته اين بحث خارج از موضوع پژوهش ما در باب مسئلة معرفت به ديگر اذهان است. من از راه مشاهدة آثار خارجي آن حالات بر روي ديگران از راه استدلال عقلي از طريق اصل عليت با انضمام اين منابع و مقدمات به يكديگر نتيجه ميگيرم كه او الآن ميترسد، يا شادمان است يا درد ميكشد و هكذا. اما اين بحث، مسئلة ديگر اذهان نيست. آنچه در ديگر اذهان و حتي در مبحث منابع معرفت، علم حضوري، مطرح است اين است كه به چه دليل حالاتي همچون ترس و غم او، عين ترس و غم من است (پايان نقل از كتاب مزبور)
📌 نقد: روشن است كه مسئله اذهان ديگر، موافق مصطلح، اين است كه ديگران، آيا ذهن يا حالات ذهني دارند؟ اگر دارند، آيا من ميتوانم آن را بشناسم؟ و اگر ميتوانم و ميشناسم، از چه راهي ميشناسم؟ نويسنده معزز خود نيز اندكي پيشتر مسئله را همينگونه تقرير كرده است. بنابراين چنانكه خود نيز التفات يافته است، اين مسئله از راه علم حضوري، كه در اينجا مطرح كرده است، حل نميشود. اما شگفت آنكه وي راهحلي براي مسئلهاي ديگر مطرح كرده است، بعد ميكوشد مسئله اذهان ديگر را طوري تغيير دهد، حتي مخالف گفتههاي پيشين خود، كه با راهحل مزبور موافق افتد.
📕 منبع: محمد حسينزاده، كاوشي در كاوشي در ژرفاي معرفتشناسي (5)؛ معرفتشناسي در قلمرو گزارههاي پسين، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
🖊 رضا درگاهيفر
🖥@ZehnShenakht
👆👆👆
🔰حرکت نفس پس از مرگ با تکیه بر نظریه حرکت جوهری (۳)
🔻عدهای از محققان بدون انکار وجود خارجی قوه، سعی در توجیه حرکت و تکامل برزخی نفس بر اساس نظریات صدرا داشتهاند. ایشان با اشاره به عباراتی از صدرا، معتقدند که از نظر وی نیز نفس پس از رهایی از بدن به حرکت و تکامل ادامه خواهد داد:
«النطفة قد فاضت علیها من المبدأ الفعال کمالات متعاقبة جوهریة اولها کالصور المعدنیة... و بعدها الجوهر الحیوانی و هکذا وقع الاشتداد فی الوجود الصوری الجوهری إلی ان تجرد و ارتفع عن الماده ذاتا ثم إدراکا ثم فعلا و تأثیرا.» (صدرا، ۱۹۸۱، ج۸: ص۱۴۷)
🔻«مراد او این است که در این مرحله [نفس] استکمالا هم روحانی و مجرد می شود؛ یعنی بدون ارتباط با بدن نیز میتواند تکامل یابد. آشکار است که این نظر مستلزم امکان تکامل برزخی، بلکه مستلزم تحقق آن است، با این که در موارد دیگر آن را انکار می کند.» (عبودیت، ۱۳۹۴، ج۳: ص۴۰۰)
🔻این دسته از محققان بر این عقیدهاند که چه بسا نفس در سیر اشتداد جوهریاش، به حدی از تکامل برسد که مرجح حدوث مرحله آیندهاش (صورت لاحق)، خود وجود مرحله کنونیاش باشد و نه استعدادی عارض بر بدن. (همان: ص۴۰۲)
✅ جمعبندی:
در خصوص حرکت نفس پس از بدن، در میان قائلین به امکان حرکت، دو نظر عمده وجود دارد:
۱. قوه خارجیتی ندارد، بنابراین عدم وجودش در نفس مجرد مانعیتی در حرکتش ایجاد نمیکند.
۲. نفس در سیر حرکت جوهریاش به مرحلهای میرسد که وجودش مرجح حدوث صورت لاحق گردد و از استعداد و قوه بینیاز شود.
📚کتابنامه؛
📙 ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ۱۹۸۱م، دار احیاء التراث العربی.
📘 عبودیت، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، ۱۳۹۴، سمت.
🖋 محمدمهدی رفیعی
#حرکت_جوهری #حرکت_نفس_پس_از_مرگ
🖥@ZehnShenakht
#مسئله_اذهان_ديگر 3️⃣
✳️بررسي استدلال از راه رويكرد شهيد صدر در مسئله استقرا
👇👇👇
👆👆👆
#مسئله_اذهان_ديگر 3️⃣
✳️بررسي استدلال از راه رويكرد شهيد صدر در مسئله استقرا
📌 راهحل سومي كه در كتاب «كاوشي در ژرفاي معرفتشناسي (5)؛ معرفتشناسي در قلمرو گزارههاي پسين» بر وجود اذهان ديگر اقامه شده است، از راهبرد شهيد صدر در معرفتشناسي استقرا بهره ميبرد. نويسنده ميگويد بر اساس شيوة ابتكاري شهيد صدر، البته با قدري پيرايش كه در فصلهاي پيش صورت گرفت، ميتوان استدلالي متقن از راه حساب احتمالات بر اين مسئله اقامه كرد؛ چنانكه برخي ديگر از مهمترين مسائل معرفتشناسي، ازجمله معرفت ما به جهان خارج را از اين راه ميتوان حل كرد.
♨️ نقد: چنانكه كيت مسلين در كتاب خود بيان كرده است، بر اساس استدلال استقرايي نميتوان مسئله اذهان ديگر را حل كرد. اين مشكل نه بهسبب ضعف معرفتي استدلال استقرايي است (كه ادعا شده است شهيد صدر آن را حل كرده است) بلكه بدين سبب است كه نميتوان گزارههاي آغازين مورد نياز استدلال استقرايي را، كه بايد مشتمل بر ذهنمندي ديگران باشند، اثبات كرد. به بيان ديگر، نميتوان تلازم ميان وقوع نوع خاصي از رفتار و وجود نوع خاصي از حالت ذهني و حتي اصل وجود حالت ذهني را اثبات كرد. اين تلازم بايد پيشتر اثبات شود و همين خودِ مسئله اذهان ديگر است، زيرا اين تلازم مشاهدهپذير نيست، و اگر مفروض شود، استدلال استقرايي مصادره به مطلوب خواهد بود.
♨️ مسلين نمونهاي از چنين استدلالي را اينگونه بيان ميكند: مشاهده شده است كه افرادي كه در خواب چشمانشان به سرعت زير پلكهايشان حركت ميكند، وقتي از خواب بيدار ميشوند، ميگويند كه در حال خواب ديدن بودهاند. فرض كنيم در تمام موارد مشاهده شده چنين باشد. در اين صورت، نتيجه استدلال استقرايي اين است: «هرگاه چشمان شخص در خواب به سرعت حركت كند، شخص در حال خواب ديدن است». (مسلين، درآمدي به فلسفه ذهن، ترجمه مهدي ذاكري، ص326)
♨️ اما روشن است كه مقدمات اين استدلال اثباتناشدهاند. نميتوان از گزارش خود افراد، ذهنمندي خودشان را اثبات كرد، زيرا گزارش زباني، خود يك رفتار است و نميتوان از اين رفتار، ذهنمندي را نتيجه گرفت. خود اين مورد، نمونهاي از مسئله اذهان ديگر است. فرض كنيد روباتها (يا زامبيهاي) انساننما در حالتي شبيه به خواب بروند و در زمانهايي چشمانشان حركت كند. بعد بيدار شوند و گزارش دهند كه خواب ميديدهاند. آيا ميتوان نتيجه گرفت كه آنها ذهنمندند و واقعا خواب ميديدهاند؟
♨️ بنابراين مشكل شیوه استقرايي در اينجا اين نيست كه يقين به بار نميآورد، بلكه اساسا شكل نميگيرد و مقدماتش منعقد نميشوند.
📚 منابع:
📕محمد حسينزاده، كاوشي در كاوشي در ژرفاي معرفتشناسي (5)؛ معرفتشناسي در قلمرو گزارههاي پسين، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
📗كيت مسلين، درآمدي به فلسفه ذهن، ترجمه مهدي ذاكري.
🖊 رضا درگاهيفر
🖥@ZehnShenakht
نشست علمی با عنوان “عصب شناسی الهیات(رابطه دین و تجربیات معنوی با عصب شناسی)“ پنج شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ از ساعت ۹ الی ۱۲ به صورت مجازی و حضوری در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی واقع در خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰، کوچه ۲ برگزار می شود. در این نشست علمی کارشناسان محترم آقایان: حجج اسلام دکتر حمیدرضا شاکرین، دکتر علیرضا قائمی نیا ، دکتر محمد جعفری و دکتر محمدحسن مرصعی در محورهای زیر به ارائه بحث خواهند پرداخت:
1. رابطه عصب شناسی الهیات و واقع گرایی دینی و چالشهای فرارو
2. رابطه تجربه های دینی و معنوی با سلسله اعصاب
3. آورده ها و چالشهای نوروتئولوژی برای الهیات اسلامی
🌐 https://hekmateislami.com/?p=12969
@hekmateislami
هدایت شده از مؤسسه حکمت و فلسفه؛ شعبه قم
📣 نشست تخصصی «بازخوانی نظریۀ «سلطنت نفس» بر اساس مبانی ملاصدرا»
زمان: روز سهشنبه ۳ اسفند، ساعت ۱۵ الی ۱۷
🟦 سخنران: دکتر محمد حسینزاده؛ عضو هیئت علمی موسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران؛ شعبهی قم.
🟪 علاقهمندان میتوانند از طریق این لینک (https://www.skyroom.online/ch/irip/mt) در این سخنرانی شرکت کنند.
━━💠🍃🌺🍃💠━━
📳 لینک عضویت در کانال موسسه حکمت و فلسفه ایران؛ شعبه قم:
🆔 http://eitaa.com/irip_ir
📳 لینک ارتباط با ادمین:
🆔 @iripir