#رجز_یا_خبر؟
یک فرمانده نظامی حتی در شکست نیز رجز میخواند تا جنگجویانش را دلگرم کند. او قاضینیست بلکه غازی(جنگجو) است و نباید شکستهایش را بیکم و کاست رسانهای کند. این یک شیوه شناخته شده در نبردهاست که به "سانسور زمانجنگ" شهرت دارد.
اما فاجعه آنجا رخمیدهد که تصمیمگیران نیز این رجزها را به عنوان واقعیت بپذیرند. در ذهن آنان اگر "رجز" در جای "خبر" بنشیند" توهّم" شکل میگیرد.۴۰۲/۸/۱۸
سید زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43 تلگرام و ایتا
خوردیم "شکست"
خواندیم "پیروزی"
عملیات کربلای ۴ را نمیتوانم فراموش کنم. آن شب دیجور را که فداکارانِ مظلوم، به آب و آتش زدند.
صبح روز ۶۵/۱۰/۴ رادیو با آهنگهای حماسی و با همان صدایی که از فتح خرمشهر خبر داده بود، از کربلای۴ و پیروزیها خبر میداد! چشمهایم شکست رِقّتانگیز را میدید و گوشهایم "پیروزی غرور انگیز" را میشنید! در عملیاتهای رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، خیبر و بدر نیز همینگونه بود. ایکاش محققان جنگ، به بایگانی صدا و سیما دسترسی داشته باشند و اخبار این عملیاتها را بازخوانی و منتشر کنند، تا مردم بدانند که اساساً شیوه رسانههای جنگ همین بوده و هست. رسانه ما همه حملههای شکستخورده ما را "عملیاتِ ظفرمندانه" میخواند. البته تنها ما نبودیم که اینگونه رفتار میکردیم. دشمنما نیز چنین میکرد و بدترین شکستهایش را فتحالفتوح مینامید!
آری هیچکس قرار نیست در "گرماگرم جنگ"، شکستِ خود را جار بزند بلکه قرار است آن را پیروزی بخوانَد و بیش از آنکه "خبرخوان" باشد، "رجزخوان" شود.
اما یک سوال:
آیا اکنون نیز در "گرماگرمِ جنگ" قرار داریم؟
۴۰۲/۱۰/۳
سید زینالعابدین صفوی
@zeinoddin43
#رجز_یا_خبر