😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
داستان 110
👈 شرم از نظارت
در مکه، زن بدکاره ای بود. روزی وی با خود گفت: طاووس یمانی را از راه اطاعت و بندگی خدا بر می گردانم و به راه معصیت و گناه می کشانم. طاووس مرد زیبا و خوش اخلاقی بود. آن زن به نزد طاووس آمد و از راه مزاح و شوخی با او وارد سخن شد.
طاووس مقصود او را فهمید و به او جواب مثبت داد؛ ولی گفت: باید صبر کنی تا به فلان محل برویم. چون به اتفاق به آن محل رسیدند، طاووس گفت: اگر مقصود و خواسته ای داری می توانیم اینجا انجام دهیم.
زن گفت: سبحان الله! اینجا چه جای این کار است؛ اینجا محل تجمع مردم است و همگی ما را می بینند. طاووس گفت: الیس الله یرانا فی کل مکان؟ ای زن! از دیدار مردم شرم داری؛ ولی از خدا که به ما می نگرد شرم نمی کنی؟ آن سخن، در زن اثر کرد و او توبه نمود و از جمله اولیا شد.
📗 #حکایات_پارسایان
✍ محمد حسین امینی
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴