eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
853 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
#بی_پر_پروانه_شو #قسمت120 پناه آخرین مدارکم ارسال کردم ....تائید ایمیل که رسید نفسمو با صدا دادم
جایی میری دخترم ... لبخندی هل زدم -با یکی از دوستام قرار دارم ... میرم بیرون به دلنازم بگین حمومه ... لبخندی زدو منم معتل نکردم از خونه زدم بیرون ... خونه دلناز اینا طرفای آفریقا بود ... زیاد دیر نمیکردم .... از پله هاش بالا رفتم و چشم چرخوندم ... نمیدیدمش .... گوشی و دستم گرفتم تاشمارشو بگیرم .... عجله داشتم برای دیدنش .. . -سلام ... سریع برگشتم و چشمام زوم شد روش ... کاپشن آبی رنگش با اون جین مشکی تو تنش مثله همیشه ازش یه مرد خوشتیپ معرکه ساخته بود ... لبامو کش دادم ... -سـ...سلام ... نگاه دزدیدو نگاهی به جمعیت انداخت -قدم بزنیم ؟ شونه ای بالا انداختم ... -بزنیم ... شونه به شونه هم ... متر کردیم طولانی ترین پل خاور میانه رو... -کجارو انتخاب کردی ؟ موهای بیرون اومده از شالمو دادم تو .. -همین نیم ساعت پیش آخرین مدارکمو برای سوربن ارسال کردم ... قراره تا سه هفته د یگه شخصا برای کارای اقامتم برم نفسشو سنگین بیرون داد... -خوبه ... -تو ... نگاشو به روبه رو دوخته بود ... -کانادا .... میرم اونجا ... -برای همیشه ؟! سنگین نگام کرد ... جوری که نگاه از نگاهش دزدیدم ... -فک کنم ... لبخند تلخی زدم ... -منم شاید برای همیشه بمونم ... سری تکون دادو حرفی نزد ... باز من سر صحبت و باز کردم ... به قول شهاب حسینی حر فاش مهم نبود فقط دوست داشتم صداشو بشنوم ... -بچه ها چی ؟ -ارسلان میره همون آلمان و میثمم یا آلمان یا انگلیس نمیدونم ... حرفی نزدم و قدمامو کنارش شمردم .... حواسم پی خنده های دختر پسرای اطرافمون بود که بی خیال اطرافشون میخندیدن و عکس میگرفتت.. خانواده هایی که شاید بزرگترین دغ دغشون پولیه که آخر برج میگیرن و حساب کتاب کردناشون برای این پول و یه ماهشونه .... از کنار هر کی میگذشتم میخواستم بفهمم چی میگذره توی سرش ... توی دلش .... مشکلاتش قد منه یا بزرگتر از منه ... -میدونی پناه ... حواسم پرت پناه گفتنش شدو دلم باز زیرو رو شد از این خوشی فانی ولی به یاد موندنی ... نگام و زوم کردم روی نیمرخشو ثبت کردم این نیم رخ دوست داشتنی و با اون موهای ژولیده روی پیشونیش ... -همیشه فک میکردم به هرچی که بخوام میتونم برسم ... مثله بچه پولدارایی نبودم که آ رزوهاشون بند جیب باباشونه و با دودوتا چهارتا کردن حساب بانکی باباشون هر چیز و بخوان .... از بچگی سعی کردم هر چی و میخوام خودم به دست بیارم ولی نه اینکه چشم ببندم رو پول بابام ... نفسشو با صدا داد بیرون و خم شد و دستاشو ستون بدنش کردو خیره شد به درختای چراغونی شده زیرمون ننیگم همیشه عالی بودم نه ... خیلی وقتا خیلیا بهتر از من بودن که درو ورم دیدمشون ولی به اندازه خودم خوب بودم ، مسیرسبز راه پولدار شدن 🌲 @Be_win مسیرسبز ☞☜ ایــتا 🌲 @Be_win_3 مسیرسبز ☞☜ تلگرام اینجا زندگیتو متحول کن 👆 نگی نکفتی