eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
905 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
634 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📚 رمان شماره پنجم 💖 📌 نام رمان 📝 مردی در آینه 📝 نویسنده:شهیدمدافع‌حرم‌سیدطاها ایمانی
ا🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا🌺 : عزت نفس خوابم برده بود که دستي آرام روي شونه ام قرار گرفت ... ناخودآگاه با پشت دست محکم دستش رو پس زدم ... چشم هام رو که باز کردم ساندرز کنارم ايستاده بود ... خيلي آروم داشت انگشت هاش رو باز و بسته مي کرد ... از شدت ضربه، دستِ نيمه مشت من درد گرفته بود ... چه برسه به ... دست هام رو بالا آوردم و براي چند لحظه صورت و چشم هام رو ماليدم ... به سختي باز مي شدن ... - شرمنده ... نمي دونستم اينقدر عميق خوابيده بوديد ... همسرم پيام داد که باهام کار داشتيد و احتمالا اومديد اينجا ... حالتم رو به خواب عميق ربط داد در حالي که حتي يه بچه دو ساله هم مي فهميد واکنش من ... پاسخ ضمير ناخودآگاهم در برابر احساس خطر بود ... و اون جمله اش رو طوري مطرح کرد که عذرخواهيش با اهانت نسبت به من همراه نباشه ... شبیه اینکه ... "ببخشید قصد ترسوندنت رو نداشتم" ... براي چند لحظه حالت نگاهم بهش عوض شد ... و اون هنوز ساکت ايستاده بود ... دستي لاي موهام کشيدم و همزمان بلند شدن به دستش اشاره کردم ... - فکر کنم من بايد عذرخواهي مي کردم ... تا فهميد متوجه شدم که ضربه بدي به دستش زدم ... سريع انگشت هاش رو توي همون حالت نگه داشت تا مخفيش کنه ... و اين کار دوباره من رو به وادي سکوت ناخودآگاه کشيد ... هر کسي غير از اون بود از اين موقعيت براي ايجاد برتري و تسلط استفاده مي کرد ... اما اون ... فقط لبخند زد ... - اتفاقي نيوفتاد که به خاطرش عذرخواهي کنيد ... بي توجه به حرفي که زد بي اختيار شروع کردم به توضیح علت رفتارم ... - بعد از اينکه چاقو خوردم اينطوري شدم ... غير اراديه ... البته الان واکنشم به شدت قبل نيست ... پريد وسط حرفم ... و موضوع رو عوض کرد ... شايد ديگران متوجه علت اين رفتارش نمي شدن ... اما براي من فرق داشت ... به وضوح مي تونستم ببينم نمي خواد بيشتر از اين خودم رو جلوش تحقير کنم ... داشت از شخصيت و نقطه ضعف و شکست من دفاع مي کرد ... نمي تونستم نگاهم رو از روش بردارم ... تا به حال در چنين شرايطي قرار نگرفته بودم ... شرايطي که در مقابل يک انسان ... حس کوچک بودن با عزت نفس همراه بشه ... طوري با من برخورد مي کرد که از درون احساس عزت مي کردم در حالي که تک تک سلول هام داشت حقارتم رو فرياد مي کشيد ... و چه تضاد عجيبي بهم آميخته بود ... اون، عزیزی بود که به کوچکیِ من، بزرگی می بخشید ... - چه کار مهمي توي روز تعطيل، شما رو به اينجا کشونده؟ ... صداش من رو به خودم آورد ... لبخند کوچکي صورتم رو پر کرد ... - چند وقتي هست ديگه زمان برای استراحت و تعطيلات ندارم ... دقيقا از حرف هاي اون شب ... ذهنم به حدي پر از سوال و آشفته است که مديريتش از دستم در رفته ... ساندرز از کليسا خارج شد ... و من دنبالش ... هنوز تا زمان بردن مادرش، وقت بود ... هر چند در برابر ذهن آشفته و سوال هاي در هم من، به اندازه چشم بر هم زدني بيشتر نمي شد ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 پایان قسمت اول .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺 ☀️ ☀️ فاطمه- ...بخصوص امروز كه به واسطه پيشرفت تكنولوژي وگستردگي رسانه‌ها زن‌ها راحت تر ميتونن خودشون رو از اين محدوديت نجات بدن. راحله ديگر حرفي براي گفتن نداشت. انگار تا حدي خيالش راحت شده بود. اما بقيه بچه‌ها قانع شده بودند. عاطفه وسميه داشتند با همديگر پچ پچ مي‌كردند. فاطمه نفس عميقي كشيد: - بچه‌ها من نمي دونم اين جواب‌ها تا چه حد مي تونه ما رو به فلسفه عميق احكام اسلام راهنمايي كنه يا اين كه تا چه حد مي‌تونه ما رو راضي كنه. مسلما خيلي به ما كمك ميكنه، ولي شايد بعضي از ما باشيم كه با شنيدن اين جوابها قانع نشده باشيم.👈 ولي يه چيز رو فراموش نكنيم، اين كه متعال حكيمه وحكيم هم نمي كنه. حتما در هر كار حكيم، هست، حتي اگر ما به اون پي نبريم. جواب‌هايي رو هم كه ما گفتيم از روز اول نبوده، بلكه در طول تاريخ، از صدر اسلام تا حالا انديشمندان اسلامي با همديگه بحث كردن، فكر كردن واين دلايل به نظرشون رسيده كه مسلما تنها دليل يا دليل قطعي نيست. كما اين كه در اينده هم كسان ديگه اي مي‌آن ودلايل ديگه اي مي‌آرن كه ممكنه بهتر از اين جواب‌ها باشه. 👈ولي مسلما قطعي اين احكام رو فقط خود ميدونه و ! پس دليل نميشه كه ما فكر كنيم تنها حكمت يا دليل وضع اين احكام همين‌هايي بود كه ما گفتيم و هیچ. يا اگه دليل حكمي رو نفهميديم فكر كنيم كه اين نقص اونه. نه خير! . حالا با توجه به اين مقدمه چرا ما با چنين نگاه بد بينانه اي نسبت به احكام اسلامي نگاه مي‌كنيم وفكر مي‌كنيم احكامي که راجع به زن در دين اسلام اومده، نقص در دين وتوهين به ماست؟! 💭جوابي نبود. همه سرهايشان را پايين انداخته بودند. نگاه همه به زمين بود. نگاه من هم مثل خودم سر گردان بود. فكر مي‌كنم حق با فاطمه بود. او در حقيقت پرده از زخمي برداشت كه در دل‌هاي همه ما بود. فقط در بعضي سطحي تر وبي خطرتر بود ودر بعضي ديگر عميق وكنه. فاطمه نگاهش را روي چهره‌هاي بچه‌ها چرخاند و دوباره به خودش بازگشت. اما اين بار سرش را بلند كرد ونگاهش را مستقيم به بچه‌ها دوخت. انگار مي‌خواست با نگاهش سرهاي بچه‌ها را بلند كند. صدايش هم بلند بود و مغرور: فاطمه- ما امروز اين همه راجع به نظرات اسلام صحبت كرديم، چند روز قبل که بقيه نظريات رو بررسي كرديم. آيا شما هم مثل من عقيده ندارين كه ودرخشان ترين نظريه راجع به زن، ديدگاه ؟ پس چرا ما وبقيه دخترها و زنهاي جامعه فكر مي‌كنيم كه اسلام ديد خوبي نسبت به ما نداره؟ در حالي كه ما در اسلام بيشترين دليل رو داريم كه به زن بودن خودمون افتخار كنيم. شما ببينين پيامبر وائمه چه تعابير زيبایی راجع به زن دارن. استاد ما كلام قشنگي از حضرت علي نقل ميكرد: (المراه ريحانه و ليست بقهرمانه) يعني (زن گل بهاري است، پشتكار يا كار گزار نيست! ) ببينين چه تعبير زيبايي راجع به زن به كار بردن! آدم با چه كار مي‌كنه؟ اون رو بو ميكنه. نوازش ميكنه و به اون محبت ميكنه! شما كجاي دنيا، در كدام دين يا مكتب ديدين كه تعبيري به اين زيبايي به زن گفته باشن؟ اين تعبير ظرافت، لطافت، زيبايي وپر احساس بودن زن رو يكجا در خودش داره. به نظر من اين جمله بهترين، زيباترين وبليغ ترين بيانيه در دفاع از حقوق زنه. شما از اين تعابير تا دلتون بخواد در كلام ائمه وبزرگان دين پيدا ميكنين. حضرت سجاد در جايي از زنان به(بلور) تعبير ميكنه، چه قدر قشنگه! يا امام صادق (ع) در روايتي صفت (حسانات) يعني ( (جمع نيكي ها) ) رو در مورد به كار مي‌بره. حالا شما فقط يك تعبير از يه نظام فكري ديگه نشون بدين كه چنين توصيف زيبايي از زن كرده باشه. مشخص بود كه فاطمه به شور آمده. ديگر روي پاي خود بند نبود. چنان حرف ميزد كه انگار براي جمعيت ده هزار نفري سخنراني مي‌كند. فاطمه- عزيز من! به خدا اون كساني كه مي‌گن دين اسلام ضد زنه، دين اسلام به زن‌ها بي احترامي كرده، دروغ مي‌گن؛ آگاهانه يا نا آگاهانه. برين رواياتي را كه به دست ما رسيده نگاه كنين كه از جنبه‌هاي مختلفي به حمايت از زن‌ها پرداختن. مثلا نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند 🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀 ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت