هدایت شده از 📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📌رمان شماره 28
🖌 #پایی_که_جا_ماند
🔰روایتی از 8 سال دفاع مقدس
🔶تعداد صفحه 108
✍ نویسنده: سید ناصرحسینی پور
@Be_win ☘ مسیرسبز
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷 ✫⇠قسمت :8⃣4⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور هفته اول با همان یک لنگه دمپاییا
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :9⃣4⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است.در این روزها حساسیتها و مراقبتهای شدیدی از سوی نگهبانها اعمال میشد.با وجود تنگناها و کمبودهای فراوانی که داشتیم،از چند روز پیش، تعدادی از اسرا به صورت خودجوش تصمیم گرفته بودند. سالگرد پیروزی انقلاب را جشن بگیرند.جشنهای ما ساده و دور از چشم عراقیها بود. با پیشنهاد حاج حسین شکری تعدادی از بچهها از هفتهها قبل مقدمات لازم را فراهم کرده بودند.تلاش من برای خرید دهه عدد شمع بیفایده بود.
مسابقه فرهنگی کار یزدان پخش مرادی بود.چند سوال درباره امام و انقلاب طرح شد.برندگان جایزه گرفتند.سولههای دیگر هم برنامههای مسابقات کُشتی،مشاعره و تئاتر داشتند.در مسابقه کشتی بچهها جوری وانمود میکردند که به حالت عادی دارند کشتی میگیرند. روزهای بعد،کشتیگیران لو رفتند!
جوائز مسایقات را از صنایع دستی خودمان تهیه کرده بودیم و شامل کلیهبند،کلاه، شال،تسبیح و ... بود.بچهها هر چه در توان داشتند، در اختیار مسئول فرهنگی قرار داده بودند.
یکی از بچههای آذربایجان که ترک باسلیقهای بود،عکس امام خمینی را روی پارچه سفید دشداشه با نخ حوله و پتو گلدوزی کرده بود.نقاشیاش کار علی یمانی بود.کار قشنگی بود. علی گفت: «برای ما که دسترسی به تلویزیون ایران و عکس امام نداریم، وجود یه نقاشی از امام نعمته.هرکس دلش برای امام تنگ میشه،بیاد این نقاشی رو ببینه!»
بعضی از بچهها دوده حمام را که از آبگرمکنهای نفتی تهیه شده بود،با روغن مایع مخلوط کرده و با آن تصویر امام را رنگآمیزی میکردند.
بچهها با همان حقوق یک و نیم دینارشان از ماهها قبل شیرینی و شکر تهیه کرده بودند.با استفاده از شیر،شکر و خمیرهای خشک شده نان، شیرینی درست میکردند.آشپزهای حزباللهی با وسایلی که بچهها تحویلشان داده بودند، شیرینی میپختند.
امروز بعد از ظهر، دو، سه نفر از نگهبانها، عطیه، حامد و سلوان شیرینی جشن پیروزی انقلاب را خوردند.مهندس غلامرضا کریمی به آنها شیرینی تعارف کرد.سلوان به مهندس کریمی گفت: «شینو مناسبت؟! چیه مناسبتش؟»
مهندس کریمی گفت: «سیدی مناسبتش،جاءالحق و زهق الباطل»
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز
🌞 کپی با صلوات 🌞
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷 ✫⇠قسمت :9⃣4⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلا
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :0⃣5⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
سعد،گروهبان کریم و ستوان حمید، نسبت به امام خمینی اظهار محبت میکردند.آنها از کسانی بودند که قبلا به امام توهین میکردند.علی جارالله خوشحال بود که بالاخره شرایطی پیش آمد که سعد و بعضی از نگهبانها نسبت به حقانیت رهبر ما اظهار محبت کنند.
روز قبل، جراید عراق از صدور فتوای تایخی امام خمینی در مورد اعدام نویسنده کتاب آیات شیطانی،سلمان رشدی، خبر دادند.سعد گفت: «درسته ما با هم جنگیدیم، اما تو چهار چیز ماهم نقطه اشتراک داریم.» عراقی میگفتند: « فتوای هیچ کدام از بزرگان اهل تسنن اینگونه به مسلمانان عزت نداد.»
گروهبان کریم که بعضی وقتها به امام توهین میکرد، پشیمانتر از قبل بود.ماضی میگفت: « شما سربازان و بسیجیها مرد بزرگی هستید.»
از امروز به بعد،ندیدم و نشنیدم که سعد و سیدحسن به امام توهین کنند.
سعد به من و حاج اسدالله گفت: «من از سه چیز شما ایرانیها خوشم میآد.هفته وحدت،روز قدس و این فتوای رهبرتون درباره سلمان رشدی!»
امروز، روزنامه آوردند. روز قبل،مجلس شورای اسلامی ایران با قید دو فوریت لایحه قطع کامل رابطه سیاسی و دیپلماتیک ایران با دولت انگلستان را تصویب کرده بود. سامی و جارالله که از انگلیس بدشان میآمد،این اقدام مجلس کشورمان را تحسین میکردند. سامی گفت: «انگلیسیها از امریکاییها نامردترند.انقلای که شما کردید، باید اولین اقدامتون بعد از انقلاب، قطع رابطه با انگلیس بود!»
امروز سه شنبه یکم فروردین ۱۳۶۸، عید باصفایی داشتیم. دلم میخواست موقع تحویل سال کنار خانوادهام باشم. این آرزو را برای همه هم اسارتیهایم داشتم. خیلی از بچهها ناراحت و گرفته بودند. بیشتر آنها امید نداشتند روزی آزاد شوند. به علی اکبر فیض گفتیم: «علی! با امید خدا عید سال آینده، ایرانیم!»
دیروز، به حاج سعدالله و حاج حسین شکری قول داده بودم لوازم سفره هفت سین را جور کنم.در اسارت دسترسی به سیب،سیر،سرکه،سکه،سمنو،سماق و سبزه برایمان وجود نداشت. اما دلم میخواست روی سفره هفت سینمان، هفت سین باشد.امروز، خدا همه چیز را برایمان جفت و جور کرد.یک تکه سنگ،سیم خاردار،سوزن خیاطی، سیب زمینی، یک پاکت سیگار سومر،یک عدد سُرنگ و سک سُرم پلاستیکی جور شد!
با استفاده از خمیر نان، محمود یوسفی بچه ملایر یک ماهی خمیری درست کرد. حاج سعد الله دعای تحویل سال را خواند. یا مقلب القلوب و الابصار. . .
شب،بچهها سنت دید و بازدید را در سوله بهجا آوردند.بعضی از بچهها با هم قهر بودند که آشتی کردند.ریش سفیدی حاج سعدالله و حاج حسین خیلی از کینهها را به محبت تبدیل کرد و خیلیها که روی هیچ و پوچ باهم قهر بودند، آشتی کردند
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
#تلاش_کن #طلاش_کن💰
@Be_win
میلیونرشو در مسیرسبز👆
نگی نگفتی مدیریت ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷 ✫⇠قسمت :0⃣5⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور سعد،گروهبان کریم و ستوان حمید، نس
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :1⃣5⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
از چند روز قبل، عراقیها مجبورمان کرده بودند در صف آمار،هنگام بشین و پاشو، به امام توهین کنیم!
بعد از صدور فتوای تاریخی حضرت امام علیه سلمان رشدی مرتد،امام نزد مسلمانان از جمله اهل تسنن محبوبیت خاصی پیدا کرده بود.
طبیعی بود که این محبوبیت امام خمینی،صدام و سران بعث عراق را عصبانی میکرد.
بچهها حاضر به توهین نبودند.عراقیها کوتاه نمیآمدند. دستوری بود که از سوی شخص صدام صادر شده بود.
آنطور که عراقیها میگفتند باید با گفتن خبردار توسط ارشد ایرانی کمپ، حین کوبیدن پا، اسرا به امام خمینی توهین میکردند!
خبردار که اعلان شد و بچهها پا کوبیدند، هیچکس به امام توهین نکرد.عراقیها با کابل و باتوم به جانمان افتادند.امروز، بچهها سرسختانه مقاومت کردند و از این بخشنامه تبعیت نکردند.
روزهای بعد،بچهها تدبیر به خرج دادند و با پس و پیش کردن کلمات شعار دادند.وقتی بچهها شعار میدادند، عراقیها تا چند هفتهای خوشحال بودند. عراقیها فهمیدند بچهها به جای مرگ بر . . . میگویند: «مَرد،مرد خمینی، یا مرد است خمینی» در سوله سه، بچهها به جای مرگ بر ... میگفتند: «برق رفت،خمینی!»
وقتی فهمیدند بچهها به جای کلمه مرگ از مرد یا برق استفاده میکنند، به جانمان افتادند و حسابی اذیتمان کردندو جیره غذاییمان را کم کردند.آب،ساعات رفتن به توالت و بیرونباش را محدودتر کردند و از تمام اهرمهای فشار علیه اسرا استفاده کردند.
امروز چهارشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۶۸، اسرا با جمع آوری کاغذهای پاکت سیمان و زرورقهای سیگار و نوشتن دعاهای مفاتیح و سورههای قرآن، دفترچههای جیبی زیبایی درست کرده بودند.بیشتر قرآنهای دستنویس شده، نوبتی بین بچهها میچرخید.هر هفته سهمیه استفاده هر نفر دو ساعت بود.خیلی از بچهها با همین دفترچههای کوچک جیبی، دعاهای مفاتیح و سورههای قرآن را حفظ کردند. بچههای فرهنگی به کسان که در مرحله اول سی جزء قرآن را حفظ میکردند جوائزی از صنایعدستی میدادند.
بعضی مواقع که به کاغذ بیشتری نیاز داشتیم، بچهها جعبههای خالی پودر لباسشویی را داخل آب میانداختند تا خیس شود، بعد آن را از هم جدا کرده و خشک میکردند.بعد از خشک شدن لایه لایه شده و روی آن مینوشتند.
وقتی نیاز ضروری به خودکار پیدا میکردیم، اسرایی که مسئول نظافت اتاق سرنگهبان بودند، با سرنگ از خودکار عراقیها که روی میز کارشان بود، جوهر میکشیدند و داخل تیوپهای خالی خودکارشان میریختند. برای پنهان کردن خودکارها، مغز آن را داخل خمیردندان یا لابهلای متکای ابری، بعضی وقتها هم در عصا جاسازی میکردیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز
🌞 کپی با صلوات 🌞
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷 ✫⇠قسمت :1⃣5⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور از چند روز قبل، عراقیها مجبورمان
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :2⃣5⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
لیلةالقدر بود. عراقیها اجازه نمیدادند شب زندهداری کنیم. یزدانبخشمرادی گفت: اجازه بدید ما اعمال این شب را بجا بیاریم. ضرری متوجه شما نمیشه،توی ثواب ما هم شریک میشید. سلوان گفت: شما میگید ما اسلحه بدیم دستتون؟ یزدانبخش گفت: اسلحه کدومه شما اصلاً معلومه چی میگید؟ سلوان گفت: شماها با همین دعاهاتون با ما میجنگید مگه شما غیر دعا اسلحه دیگهای هم دارید؟
یکی از کسانی که برای عراقی ها جاسوسی میکرد با بیان جملهی دعا اسلحه مؤمن است، عراقیها را تحریک و بدبین کرده بود. به عراقیها گفته بود: از دعای اسرای روزهدار بترسید.
خلاصه امشب ما را از برکات شب قدر محروم کردند.
دیروز، یعنی دوشنبه ۱۱ اردیبهشت، یکی از اسرا که قصد فرار داشت، گیر افتاد. آنطور که میگفتند، گویا خودش را زیر شکم آیفای حامل نان و یا ماشینی که زبالههای اردوگاه را بیرون میبرد، چسبانده بود. دژبانها هنگام خروج ماشینها زیر شکم خودروها را وارسی میکردند. برای اینکه اسرا از لابهلای زبالهها و ماشین زبالهبر فرار نکنند، زبالهها را با دستگاه مخصوصی آسیاب میکردند. بعد از فرار دو اسیر ایرانی از اردوگاه موصلِ دو آن هم در زمان جنگ، به غرور عراقیها برخورده بود. دیگر هیچ روزنهای برای فرار از اردوگاه تکریت وجود نداشت. فرار ناموفق اسیر ایرانی کار دستمان داد. آمار روزانه را از سه وعده به پنج وعده افزایش دادند. آمار قبل از ظهر و بعد از ظهر هم به آمار صبح و ظهر و شب اضافه شد.
اسیر دیگری که سعی داشت داخل تانکر آب فرار کند داخل تانکر آبی گیر افتاد و کشته شد. او نتوانسته بود از تانکر آب بیرون بیاید. تا سه، چهار روز جنازه،اش داخل تانکر بود. ما از تانکر آبی که جنازهی او داخلش بود، آب میخوردیم. آب بوی مردار گرفته بود. همه فکرمیکردند از چاه آب است. بعد از یک هفته که داخل تانکر آب را وارسی کردند، جنازه متلاشی شدهی او را بیرون کشیدند.
بچهها روزه بودند. اسیر ایرانی بد موقعی را برای فرار انتخاب کرده بود. نمیدانم بعضیها چطور حاضر میشدند با فرارشان زندگی را بر چند هزار اسیر ایرانی سخت کنند؟!
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز
🌞 کپی با صلوات 🌞
❣ با مدیریت #ذکراباد
https://eitaa.com/zekrabab125/34446
قسمت اول
رمان پایی که جا ماند
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
♣️♣️ رمانهای صوتی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇 https://eitaa
.
♦️ رمانهای صوتی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده #کلیک_کنید👆
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
☑️ لینکها برای راحتی شما 👇👇👇 ♦️♦️بیش از 600 #کتابهایpdf و #نرمافزارهای = شامل #رمانها #اعتقادی #اخل
..
♦️بیش از 600 #کتابهایpdf و #نرمافزارهای = شامل #رمانها #اعتقادی #اخلاقی #کاربردی و مهم و ارزشمند 🌻و امکانات زیاد دیگر... را در این کانال #دانلود کنید. 👆👆👆
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
🔴🔴🔴 ♣️♣️ رمانهای متنی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇 💚رمان ( #پ
.
♦️ رمانهای متنی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده #کلیک_کنید👆
هدایت شده از 📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📌رمان شماره 28
🖌 #پایی_که_جا_ماند
🔰روایتی از 8 سال دفاع مقدس
🔶تعداد صفحه 108
✍ نویسنده: سید ناصرحسینی پور
@Be_win ☘ مسیرسبز