eitaa logo
یاد مرگ
50 دنبال‌کننده
38 عکس
22 ویدیو
1 فایل
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اَلْمَوْتِ أَحَبَّهُ اَللَّهُ» برای فرستادن مطالب مرتبط با موضوع کانال: @milad77khademi
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۸ 📌 «خُطّ المَوت»، سر فصل خطبه‌ اى از سیدالشهدا (علیه السلام) است که آن حضرت در مکه و پیش از خروج به سوى عراق ایراد کرد و نهایت ‌سیر کاروان را با اشاره بیان کرد.[۱] مضمون آن‌ خطبه، آگاهى و عشق به شهادت و استقبال از مرگ در راه خدا است و این که مرگ براى‌ جوانمردان زیباست، آن گونه که گردنبند بر گردن دخترى جوان. ایراد این خطبه، پس از دریافت گزارش هایى بود مبنى بر این که مأموران یزید براى ترور و ریختن خونش به مکه ‌اعزام شده‌ اند. 🔰 خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ، وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ. کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ.... مَنْ کانَ باذِلاً فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى»؛ قلاّده مرگ بر گردن آدمی‌زاد، همانند گردن‌بندى است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمى است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است! براى من شهادت‌گاهى برگزیده شده که به یقین به آن خواهم رسید و گویا مى‌بینم گرگان درنده بیابان ـ بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره‌پاره مى‌کنند.... هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد.[۲] 📚 پانویس: ۱.کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج ۲، ص ۲۴۱. ۲.بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۶، مقتل الحسین، مقرم، ص ۱۹۳. @zekrolmout
۳۹ 🔰 و قَالَ امیرالمؤمنین علی علیه السلام: «مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ، إسْتَعَدَّ». و فرمود: هر كه دورى سفر را در نظر آورد، خود را براى آن مهيا می‌کند. 📚 ؛ حکمت ۲۸۰. 💠 شرح کوتاهی بر حدیث پی‌نوشت: روایت، بالای یکی از قفسه‌های کتاب دعاهای حرم امیرالمومنین در نجف اشرف دیده شد. @zekrolmout
🔸 فَمَنْ یَکُونُ اَسْوَءَ حالاً مِنّى اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلىٰ مِثْلِ حٰالى اِلىٰ قَبْرى، پس چه کسى بدحال‌تر از من است، اگر با این حال به سوى گورى برده شوم 🔹 لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتى، وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّٰالِحِ لِضَجْعَتى، که آن را براى خوابیدنم آماده نکرده و با اعمال نیک براى آرمیدن مفروش نساخته‌ام، 🔸 وَمٰالى لاٰ اَبْکى وَلاٰ اَدْرى اِلىٰ مٰا یَکُونُ مَصیرى، وَاَرىٰ نَفْسى تُخٰادِعُنى، چرا گریه نکنم در حالى که نمى‌دانم عاقبتم به کجا ختم مى‌شود و نفسم مرا گول مى‌زند 🔹 وَاَیّٰامى تُخٰاتِلُنى، وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسى اَجْنِحَةُ الْمَوْتِ، و روزگار مرا مى‌فریبد، و بال‌هاى مرگ بالاى سرم در حرکت است، 🔸 فَمٰالى لاٰ اَبْکى، اَبْکى لِخُرُوجِ نَفْسى، اَبْکى لِظُلْمَةِ قَبْرى، اَبْکى لِضیقِ لَحَدى، پس چرا گریه نکنم؟ مى‌گریم براى جان دادن و تاریکى قبر و تنگى لحدم، 🔹 اَبْکى لِسُؤٰالِ مُنْکَرٍ وَنَکیرٍ اِیّٰاىَ، اَبْکى لِخُرُوجى مِنْ قَبْرى عُرْیٰاناً ذَلیلاً، حٰامِلاً ثِقْلى عَلىٰ ظَهْرى، مى‌گریم براى پرسش نکیر و منکر از خودم، مى‌گریم براى بیرون آمدنم از قبر در حالى که برهنه و خوارم و بار سنگین گناه را بر پشتم حمل مى‌کنم... 🔰 فرازهایی از دعای ابوحمزۀ ثمالی @zekrolmout
۴۰ 🔰 در روایت زیبایی که منسوب به حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است، چنین آمده: «یَابنَ آدم إنّما أنت أیّام» ای فرزند آدم! تو خودت ایام هستی؛ یعنی هر روز، مرتبه‌ای از وجود توست و حقیقت وجود تو در واقع همین روزهایی است که در حال سپری شدن است. سپس حضرت می‌فرمایند: «کلّما مَضَی یومٌ ذهب بعضُک» هر روزی که می‌گذرد، قسمتی از وجود توست که می‌رود و دیگر باز نخواهد گشت. بنابراین انسان با از دست دادن هر لحظه از عمر خود، در واقع مرحله‌ای از کمال نهایی خود را از دست داده است. 📌 منبع روایت: ارشاد القلوب، جلد ۱، صفحه‌ی ۴۰. 📚 منبع متن: کتاب آداب انس با قرآن، نویسنده: استاد عابدینی، صفحه‌ی ۶۵. @zekrolmout
یاد معاد بهترین عامل متخلق شدن به اخلاق است، اگرچه مبدا و وحی و نبوت و غیره نیز بسیار مهم است اما مهمترین عامل است. آیت الله جوادی آملی @ajavadiamoli
🔸 «... وَأَعِنِّى بِالْبُكاءِ عَلَىٰ نَفْسِى فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَالْآمالِ عُمْرِى، وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآيِسِينَ مِنْ خَيْرِى ، فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حالاً مِنِّى إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَىٰ مِثْلِ حالِى إِلىٰ قَبْرِى لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِى، وَلَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِى ؟ وَمَا لِى لَاأَبْكِى وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا يَكُونُ مَصِيرِى، وَأَرىٰ نَفْسِى تُخادِعُنِى، وَأَيَّامِى تُخاتِلُنِى وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِى أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ ؟ فَما لِى لَاأَبْكِى ؟ أَبْكِى لِخُرُوجِ نَفْسِى، أَبْكِى لِظُلْمَةِ قَبْرِى، أَبْكِى لِضِيقِ لَحْدِى، أَبْكِى لِسُؤالِ مُنْكَرٍ وَنَكِيرٍ إِيَّاىَ؛ من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمده‌ام، پس بدحال‌تر از من کیست؟ اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم، قبری که آن را برای خواب آماده نساخته‌ام و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننموده‌ام و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمی‌دانم بازگشت من به‌سوی چه خواهد بود، من نفسم را می‌نگرم که با من نیرنگ می‌بازد و روزگار را مشاهده می‌کنم که مرا می‌فریبد و حال آنکه بال‌های مرگ بالای سرم به حرکت درآمده، پس مرا چه شده که گریه نکنم، گریه می‌کنم برای بیرون رفتن جان از بدنم، گریه می‌کنم برای تاریکی قبرم، گریه می‌کنم برای تنگی لحدم، گریه می‌کنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من؛ 🔹 أَبْكِى لِخُرُوجِى مِنْ قَبْرِى عُرْياناً ذَلِيلاً حامِلاً ثِقْلِى عَلَىٰ ظَهْرِى أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِى وَأُخْرىٰ عَنْ شِمالِى إِذِ الْخَلائِقُ فِى شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِى، ﴿لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ، وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ﴾ وَ ذِلَّةٌ، سَيِّدِى عَلَيْكَ مُعَوَّلِى وَمُعْتَمَدِى وَرَجائِى وَتَوَكُّلِى، وَبِرَحْمَتِكَ تَعَلُّقِى، تُصِيبُ بِرَحْمَتِكَ مَنْ تَشاءُ وَتَهْدِى بِكَرامَتِكَ مَنْ تُحِبُّ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَىٰ مَا نَقَّيْتَ مِنَ الشِّرْكِ قَلْبِى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَىٰ بَسْطِ لِسانِى...» گریه می‌کنم برای درآمدنم از قبر عریان و خوار، درحالی‌که بار سنگینی را بر دوش می‌کشم، یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه می‌کنم، به خاطر این‌که مردمان در کاری جز کار من‌اند، «در آن روز هرکس از آنان را گرفتاری و کاری است که برای او [از اینکه نتواند به کار دیگر بپردازد] بس است؛ در آن روز چهره‌هایی درخشان و نورانی است؛ خندان و خوش‌حال و چهره‌هایی در آن روز غبار [تیره‌بختی] بر آن‌ها نشسته؛ سیاهی و ذلّت‌ آن‌ها را پوشانده»؛ ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکّلم بر تو، آویختنم به رحمت توست، هرکه را خواهی به رحمتت رسانی و با بخشندگی‌ات هرکه را دوست داری هدایت کنی، پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک کردی و برای تو سپاس بر گشودن زبانم... 🔰 فرازهایی از دعای ابوحمزۀ ثمالی ترجمه‌ی شیخ حسین انصاریان @zekrolmout
إِلٰهِى إِنْ كانَ قَدْ دَنا أَجَلِى وَلَمْ يُقَرِّبْنِى مِنْكَ عَمَلِى فَقَدْ جَعَلْتُ الاعْتِرافَ إِلَيْكَ بِذَنْبِى وَسائِلَ عِلَلِى. خدایا اگر مرگم فرا رسیده و اعمالم مرا به تو نزدیک نکرده پس اقرار به گناهم را به پیشگاهت وسیله عذرخواهی‌ام قرار دادم. 🔰 فرازهایی از دعای ابوحمزۀ ثمالی ترجمه‌ی شیخ حسین انصاریان @zekrolmout
🔸 إِلٰهِى إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلىٰ مِنْكَ بِالْعَفْوِ ؟ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ أَعْدَلُ مِنْكَ فِى الْحُكْمِ ؟ ارْحَمْ فِى هٰذِهِ الدُّنْيا غُرْبَتِى، وَعِنْدَ الْمَوْتِ كُرْبَتِى، وَفِى الْقَبْرِ وَحْدَتِى، وَفِى اللَّحْدِ وَحْشَتِى، وَ إِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَيْنَ يَدَيْكَ ذُلَّ مَوْقِفِى، وَاغْفِرْ لِى مَا خَفِىَ عَلَى الْآدَمِيِّينَ مِنْ عَمَلِى؛ خدایا، اگر گذشت کنی، پس سزاوارتر از وجود تو به گذشت کیست و اگر عذاب نمایی پس دادگرتر از تو در داوری کیست؟ در این دنیا به غربت و به گاه مرگ به سختی جان دادنم و در قبر به تنهایی‌ام و در لحد به هراسم رحم کن و زمانی که برای حساب در برابرت برانگیخته شدم به خواری جایگاهم رحمت آور و آنچه از کردارم بر انسان‌ها پوشیده مانده بیامرز؛ 🔹 وَأَدِمْ لِى مَا بِهِ سَتَرْتَنِى، وَارْحَمْنِى صَرِيعاً عَلَى الْفِراشِ تُقَلِّبُنِى أَيْدِى أَحِبَّتِى، وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِى صالِحُ جِيرَتِى، وَتَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الْأَقْرِباءُ أَطْرافَ جِنازَتِى، وَجُدْ عَلَىَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحِيداً فِى حُفْرَتِى، وَارْحَمْ فِى ذَلِكَ الْبَيْتِ الْجَدِيدِ غُرْبَتِى حَتَّىٰ لَاأَسْتَأْنِسَ بِغَيْرِكَ، يَا سَيِّدِى إِنْ وَكَلْتَنِى إِلىٰ نَفْسِى هَلَكْتُ. و آنچه را که مرا به آن پوشاندی تداوم بخش و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دست‌های دوستانم مرا این طرف و آن طرف کند رحم کن و به من محبت فرما در آن حال که روی تخت غسّال خانه به‌صورت درازا افتاده‌ام و همسایگان شایسته مرا به این سو و آن سو برمی‌گردانند و به من مهرورزی کن در وقت حمل شدنم که بستگانم گوشه‌های جنازه‌ام را به دوش برداشته‌اند و در حالت حمل شدنم که تنها در قبرم وارد پیشگاه تو شده‌ام به من نیکی و بخشش کن و در این خانه جدید بر غربتم رحمت آور تا آن‌که به غیر تو انس نگیرم ای آقای من، اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شده‌ام. 🔰 فرازهایی از دعای ابوحمزۀ ثمالی ترجمه‌ی شیخ حسین انصاریان @zekrolmout
۴۱ 🔰«وَاللهِ لاَبْنُ أَبی‌طالِبٍ آنَسُ بِاْلَمْوتِ مِنَ الطّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ.» به خدا سوگند، علاقه پسر ابی‌طالب به مرگ، از علاقه کودک به پستان مادرش، بیشتر است. 📚 ؛ خطبه ۵ @zekrolmout
استاد فاطمی نیا: < یاد مرگ > حضرت اميرالمومنين (ع) ميفرمايند: "گويا مرگ برغير ما نوشته شده است! و گويا يقين برآن مرگ، بر جز ما واجب گشته است! وگويا اين مردگاني كه ما مينگريم ، مسافراني هستند كه به اندك زماني به سوي ما بازميگردند! ما آنان را به گور سپرده و ميراثشان را ميخوريم؛ گويا ما بعد ازآنان هميشه دردنيا هستيم! سپس هر كار پنده دهنده را فراموش كرده و حال آنكه خودما در معرض آفت و اندوهيم! (ودير يا زود به سرنوشت آنان گرفتار خواهيم شد)..." اينهمه خبرمرگ افراد را كه ميشنويم ، چقدر موجب بينايي وهوشياري ما شده است؟! آنهايي هم كه تحت تاثير قرار ميگيرند ، غالبا موقتي است و به زودي به همان غفلتهاي خود بازميگردند! گاهي لازم است انسان با توجه ،نه با غفلت! ، سري به قبرستان بزند؛ باعث تلطيف روح ميشود! بسياري از اوقات ترس از مرگ، مربوط به كوري انسان است! با ذكر وياد دائمي خدا، باطن پس از كوري ، بينا ميشود ، دل نا آرام وسركش ، ارام و لطيف ميشود؛ حرف را قبول ميكند و منقاد و تسليم در برابر حق میشود @ostad_fateminia
۴۲ 🔰 و قَالَ ع عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ إِنَّ شَيْئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُزْهَدَ فِي أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَيْئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُخَافَ آخِرُهُ. امام كاظم عليه السلام بر سر قبری حضور يافت و فرمود: به راستی، چيزی كه پايانش اين باشد سزاست كه از ابتدايش مورد بی‌علاقگی قرار گيرد و چيزی كه ابتدايش اين است سزاست كه از پايانش بيمناك باشند. 📚 ، جلد ۱۱، صفحه ۱۵ توضیح عکس: آماده‌‌سازی مزار مرحوم آیت‌الله فاطمی‌نیا در حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها @zekrolmout
واقعا چیه این شهادت...؟ تو دنیایی که برگی از درخت بدون حساب نمیفته، چطور یکی زندگی می‌کنه که شهیدش می‌کنن؟ درسته که کسی که شهید میشه مشمول لطف خدایی قرار می‌گیره، ولی تا وقتی شهید نباشه، شهیدش نمی‌کنن. فرقی نداره کجا و چطوری؛ اتفاق میفته و حسرت و سوال و درماندگی رو برای ما بیچاره‌ها به جا می‌ذاره. ای شهید! تو که سعید شدی، گوشه چشمی به ما بکن که پایان کارمون مثل تو بشه. 🌹 نثار شهید حسن صیاد خدایی صلوات🌹 @zekrolmout