eitaa logo
ذکر روزانه
28.4هزار دنبال‌کننده
51.4هزار عکس
26.8هزار ویدیو
875 فایل
💫 أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ مدیرکانال @nasim_velayat313 مطالب مذهبی فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه_امتحان_آدم_در_بهشت پرسش ❔در رابطه با جریان حضرت آدم این پرسش پیش آمده که چرا خداوند از ابتدا آدم را روی زمین و در بهشت قرار داد ❗️چرا آدم رو کاملا آزاد نگذاشت و به او گفت حق نداری به درخت ممنوعه نزدیک شوی ❕ حکمت خداوند از این امر و نهی چه بوده است ❕ ✅ پاسخ 👌چنان که در گذشته توضیح داده ایم از آيات قرآن استفاده مى شود كه آدم براى زندگى در روى زمين، همين زمين آفريده شده بود، ولى در آغاز خداوند او را ساكن بهشت كه يكى از باغهاى سرسبز پر نعمت همین جهان بود ساخت، محيطى كه در آن براى آدم هيچ گونه ناراحتى وجود نداشت. ❕شاید علت اين جريان آن بوده كه آدم با كردن روى زمين هيچگونه آشنايى نداشت، و زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشكل بود، و از چگونگى كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيشترى پيدا كند، بنا بر اين مى بايست مدتى كوتاه تعليمات لازم را در محيط بهشت ببيند و بداند زندگى روى زمين توام با برنامه ها و تكاليف و مسئوليتها است كه انجام صحيح آنها باعث و تكامل و بقاى نعمت است، و سرباز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى. 👌و نيز بداند هر چند او آزاد آفريده شده، اما اين آزادى بطور مطلق و نامحدود نيست كه هر چه انجام دهد او مى بايست از پاره اى از اشياء روى زمين چشم بپوشد. ❕و نيز لازم بود بداند چنان نيست كه اگر خطا و لغزشى دامنگيرش شود درهاى سعادت براى هميشه به روى او مى شود، نه مى تواند بازگشت كند و پيمان به بندد كه بر خلاف دستور خدا عملى انجام نخواهد داد تا دوباره به نعمتهاى الهى باز گردد. 👌او در اين محيط مى بايست تا حدى پخته شود، دوست و دشمن خويش را بشناسد، و نسبت به ابلیس که قسم خورده او است آگاهی های لازم را به دست آورد و چگونگى زندگى در زمين را ياد گيرد، آرى اين خود يك سلسله تعليمات لازم بود كه مى بايست فرا گيرد، و با داشتن اين آمادگى به روى قدم بگذارد. ❕اينها مطالبى بود كه هم آدم و هم فرزندان او در زندگى آينده خود به آن احتياج داشتند، بنا بر اين شايد علت اينكه آدم در عين اينكه براى خلافت زمين آفريده شده بود مدتى در درنگ مى كند و دستورهايى به او داده مى شود جنبه و آموزش داشته باشد. 📚تفسیر نمونه ج 1ص184 🆔 @zekrroozane
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت یازدهم : قهرمان ✔️راوی : حسين الله كرم 🔸مسابقات قهرماني 74 کيلو باشگاهها بود. همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب کرده بود. اکثر حريفها را با شکست داد. 🔸اگر اين مسابقه را ميزد حتماً در ميشد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد! آن سال ابراهيم مقام سوم را کسب کرد. اما سالها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف ميکرد. همه ما هم گوش ميکرديم. 🔸تا اينکه رسيد به ماجراي آشنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاهها در وزن 74 کيلو، قرار بود من با ابراهيم بگيرم.اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد! آخر هم نگذاشت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه ميشه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد. او هم نگاهي به من کرد. نَفَس عميقي کشيد و گفت: 🔸آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً ديد.به ابراهيم که تا آن موقع نميشناختمش گفتم: رفيق، پاي من آسيب ديده هواي ما رو داشته باش. ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چَشم. بازيهاي او را ديده بودم. توي كشتي بود. با اينکه شگرد ابراهيم فنهایي بود که روي پا ميزد. اما اصلاً به پاي من نزديک نشد! ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به رفتم. ابراهيم با اينکه راحت ميتونست من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد. 🔸بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت.ولي من خوشحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و داش ابرام رو دارن. 🔸اما توي فينال با اينکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آسيب ديده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديد هام. را هم شکر ميکنم که چنين رفيقي نصيبم کرده. 🔸صحبتهايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبتهايش فکر ميکردم. يادم افتاد در مقر گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند: «ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي » 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید شادی روحش صلوات 🌹 _____________________________ کانال ذڪرروزانہ 🌷@zekrroozane 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃