‹ زِمـزِمـღ ›
ٖؒ﷽بّٖٖؒؒسّٖٖؒؒمّٖٖؒؒ رّٖٖؒؒبّٖٖؒؒ شّٖٖؒؒهّٖٖؒؒـّٖٖؒؒـٖؒدًََُِّاّٖٖؒؒ وّٖٖؒؒ اّٖٖؒؒلّٖٖؒؒصّٖٖؒؒـٖؒ
خورشید در حال تابشِ نور
و ما در حالِ سوختن از دور؛
یکی از تفریح هام اینه وقتی بیرونم گلا و قاصدک هارو با فندکم میسوزنم
گلایی که بوی موهات رو میده
و قاصدک هایی ک پیغام از نبودنت دارن؛
_نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا.؟♥️
شهریار
«طُدرغـیـابڪسێکہ
دوسـتـشداری،
یـتـیـمخواهـیمـانـد،
حتـیاگـــرتمـامدنیــا
تــورادرآغُــــوشبـگـیـرند🖤🕸»