eitaa logo
یادداشت‌💌✍
343 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
99 ویدیو
13 فایل
📚عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) روش‌های آموزش صید مروارید علم زمزمه‌ قلب من بر دین‌حسین علیه‌السلام ره‌آورد پژوهش۲ ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/ https://eitaa.com/zemzemh60
مشاهده در ایتا
دانلود
انتظاری همچو سیبم آرزوست سیب منتظر روزهای زیادی بر روی درخت نشست. او چشم به راه بود ودُمش بند شاخه. روزها صدای او را شنیده بود که بلند از خود می پرسید چرا سیب از پایین به بالا نمی رود . مرد انتظارهای معکوس به دنبال جرقه آن سیب بود و بالاخره انتظار به سر آمد و تحول شکل گرفت و انقلابی در جهان پدید آورد. جهان، تغییر و تکنولوژی، پیشرفت کرد. به تدریج بشر به دلیل سودجویی برخی از افراد بشر، گرفتار کویر هستی سوز و ظلمی جهان سوز شد، تفکرات لائیک ، اومانیسم ، مارکسیسم و.... بشر را اسیرجریان خطرناک بحران هویت کردند. متفکران برای کشف راه نجات بازگشت به مقوله معنویت و چشم به راهی مرد نجات بخش از جنس نور را تجویز کردند. چشم به راهی پویا و سازنده که نوید بخش تجدید هستی کویر وجود انسان است و زندگی را از مرگ تدریجی عدالت نجات می دهد. چشم به راهی فردی که به گفته معصوم(ع) عدالت را مانند سرما و گرما وارد منازل می کند. اگر مثل سیب منتظررسیدن باشیم یعنی هدف را انتخاب کردیم پس باید تلاش برای بهتر شدن و ساختن کنیم و این چشم انتظاری نیاز به مهندسی دارد، آن هم از نوع فرهنگی. مهندسی فرهنگی آن هم در همه مجراهای اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی و مجرای صحیح خانواده هم از مادر شروع می شود. هنگامی که ۵۰ نفر از یاران منجی بانوان هستند و ۴۰۰ بانوی برگزيده همراه حضرت عیسی (ع)به کمک حضرت یار(عج) می آیند، انگیزه پویایی و آمادگی وسازندگی بانوان بیشتر خواهد شد. آمادگی که توام با شناخت مولا و خودسازی و دگر سازی است. بانو، چشم به راه است پس به جای سکون و گوشه نشینی در کنج خانه، تلاش می کند تا به اندازه وسعش باری را از روی زمین بردارد. او قلبش برای مهدی فاطمه(عج) می تپد و انتظار را با حرکت می سازد و تا رسیدن به هدف دست از تلاش بر نمی دارد. ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اینجا آسمان آبی تر است خانه ای کوچک با دیوار های صورتی با نقش و نگار های بچه گانه...زیبا و پرنور بدون هیچ سایه... در ذهن کودکانه ام همه چیز بزرگ بود و من کوچک همچو دخترکی ۴ ساله... ولی آنجا نه خیال بود نه رویا ،حتی خواب هم نبود ولی شیرین تر از آنی بود که تصور می کردم . گنبد بود و مناره ،کبوتر بود ودلداده ،گنبد و مناره ای همچو ستاره ای سراسر نور که در صحن می درخشد و دل همه دریا دلان را طوفانی و چشم همه را بارانی می کند. زن و مرد، پیر و جوان، کودک و نوجوان همگی جمع شده اند و خیره به دستان پُر کَرَم او تا نکند دستانشان خالی از هدیه ی لطف او بازگردد . به چشمان کریمانه ی او خیره شده اند تا با نیم نگاهی دلشان نورانی شود و آخرتشان آباد . حتی کبوتر ها هم با امید یاری با چشمانی لرزان از اشک، دور غریب الغربا می چرخند ومی چرخند تا از لطف آقا بی نصیب نمانند و ریزه خوار این حرم باشند . همه و همه آمده اند تا شمس الشموس (ع)دستشان را بگیرد. آنها هنگام وداع با کوله باری از عشق و روزی و امید به سمت دیار خود پر می کشند. دلشان تنگ‌می شود و نگران.نگران اینکه نکند دیدار آخر باشد و مرگ بین آن ها فاصله بیندازد. اما ‌مطمئن هستند که در خانه ابدی خود تنها و ترسان نمی مانند. امام خوبی ها دستشان را خواهد گرفت و از زیر سیل گناهان سالم بیرون می آورد. با این امید از سوی حرم به سوی کلبه خوشبختی پر میکشند و باز هم امید پرواز دارند. اینجا آسمان آبی‌تر است... ✍️فاطمه خانی حسینی ۱۵ساله ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
سرش را بالا گرفته بود و تند تند رکاب می زد. دخترک با صدای نازکش گفت:" بابا تو هم دلفین تو آسمون رو می بینی؟ انگار از دریاچه پریده به آسمون و ابر شده ." دخترک یک ریز ابرهای آسمان را شکلی تصور می کرد و توقع تایید از پدر داشت. پدر هم مثل همیشه با لبخند و نگاه پر از عشق جوابش را می داد و دختر لبخند زنان عکس ابرها را در دفترک خیالش نقاشی می‌کرد. با دیدن درخت بزرگی که سایه اش تا چمنزار آن طرف جاده می رفت،سرعت دوچرخه را کم کردند ...پدر با بازوهای بزرگ و قوی مردانه اش دخترک را مثل گلی که از شاخه می چیند،از روی دوچرخه بلند کرد و روی زمین گذاشت. پدر آرام از شیب تند روبرویش پایین رفت. با دیدن قایق به ظاهر سالم ذهنش به سمت نگاه آرزومند دخترش پرواز کرد.چند روز پیش بود که صدفی مروارید نشان در دست آن دختر نوازنده دیده بود ، و دلش آن را خواسته بود. پدر تصمیمش را گرفت. از سراشیبی بالا رفت و برای خداحافظی دخترک را در آغوش کشید. گفت:" می روم برایت صدف بیاورم اگر دیدی خورشید خانم تا نصف تو دریاچه پایین اومده و من نیومدم برو خونه..." و دخترک چشمی گفت و منتظر شد. غروب ها و روزها و سالها گذشت ولی هر چه منتظر شد او نیامد و او هر روز با دوچرخه رکاب می زد و به ساحل می آمد، ولی پدر نیامده بود. پدر را ندید و دوباره در آغوش گرمش غرق نشد . به اندازه ۵۰ سال کودک و نوجوان و جوان و پیر دیده بود ولی او را نیافت. دیگر توان رکاب زدن هم نداشت، دوچرخه را ‌کنار خود کشان کشان می آورد .با خودش می گفت:" اگر هر روز بیایم شاید نقش پدر را که روزی از دریاچه پریده و به آسمان رفته است را ببینم ... خوشا به حال ابر بالای دریاچه، او عکس پدر را گرفته است. با این فکر طوفان دلش،ابرهای چشمش را تکانی می داد و باران سرازیر می شد . دوچرخه را کنار تپه رها کرد و به پشت تپه رفت. حتی دریاچه ای که پدر را از او گرفته بود، پیر شده و لبانش خشکیده بود. آرام از روی خاک نم دار دریاچه رد می شد . در این سال ها به پشت تپه نیامده بود....شیی سیاه رنگ وسط کوهی از ماسه دفن شده بود... نزدیکتر رفت ...قایقی کهنه به گل نشسته بود به داخلش نگاه کرد . همان قایق روز آخر دیدار با پدر بود...با دیدن حفره بزرگ وسط قایق آه سردی کشید لابد آن روز خود را از دید پدر پنهان کرده بوده است. سرش را روی زمین گذاشت و چشمانش را با آه و حسرت بست،دنیای چشمش سیاه شده بود... با صدای بم مردانه پدر به خود آمد، همچو دخترکی شاد مثل همان روزهای با پدر بودن به آغوش پدر پناه برد و با هم به آسمان پر کشیدند... پ.ن: متن بالا برداشتی از انیمیشن پدر و دختر است...پدر و دختر پویانمایی کوتاهی از مایکل دودک د ویت، انیماتور، کارگردان و تصویرگر هلندی است که در سال ۲۰۰۰ ساخته‌شد. این پویانمایی موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین پویانمایی کوتاه سال ۲۰۰۰ شد. این پویانمایی، ۲۰ جایزه دیگر نیز دریافت کرد و موفق‌ترین کار دویت بوده‌است.  ✍️فاطمه خانی حسینی ۱۵ساله ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🥀 و بشّر الصّابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انّا للّه و انا الیه راجعون🥀 با نهایت تاثر و تاسف استاد متدین، ولایی و نازنین دانشگاه الزهراء، خانم دکتر فاطمه جمیلی، به علت ابتلا به ویروس کرونا، به رحمت ایزدی شتافتند. گروه پژوهشی تاریخ و انجمن علمی پژوهشی تاریخ معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها افتخار برگزاری کارگاه با حضور این استاد متعهد و دانشمند را داشتند. ضایعه بزرگی است، تسلیت به خانواده و همسر محترم ایشان دکتر علیمحمد ولوی و همه پژوهشگران محترم. 🥀روحشون غریق رحمت الهی🥀 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ___ @tarikh_j
یادش بخیر اوایل فصل زمستان سال ۹۸ بود که تلاش کردیم خانم دکتر جمیلی جامعه الزهرا تشریف بیاورند و کارگاه یک روزه آموزش روش نوین پژوهش و روش ابداعی خودشون که خوانش جدیدی از تئوری گراندد بود،را آموزش بدهند. اولین جلسه به دلیل برف شدید در تهران، کنسل شد ولی با تلاش و پیگیری دوباره ی استادم خانم حکیم زاده عزیز سعی کردیم کارگاه تشکیل بشه ، اما این بار سر و کله ویروس کرونا در چین پیدا شده بود و احتمال ورودش به ایران زیاد بود . خلاصه با رعایت کامل اصول بهداشتی و خواهش زیاد و فرستادن راننده مطمئن و... ایشون قم تشریف آوردند و چه روز خوبی بود روز کارگاه. استاد جمیلی با روی گشاده صحبت می‌کردند و از تجربیاتشون می گفتند. یک روز به یاد ماندنی بود. کارگاه تا عصر ادامه داشت و ظهر برای نماز حرم بی بی معصومه سلام الله علیها رفتند و خیلی خوشحال بودند که بانوانی در جامعه الزهرا هستند که به پژوهش علاقمندند و از امکانات و فضای معنوی جامعه الزهرا تعریف می کردند و قول دادند دوباره برای ادامه کارگاه بیایند ولی بعد از آن روز به دلیل ابتلای ایران به این ویروس دیدار میسر نشد. ایشون از ابتلا به ویروس کرونا ترس داشتند و اون روز چند دقیقه در مورد این ویروس هم صحبت شد. با شنیدن خبر فوت ایشون بی اختیار یاد ضرب المثل از هرچه بترسی بر سرت میاد و قانون جذب افتادم. خیلی ناراحت شدم استادی متعهد و ولایی و بسیار علاقمند به مولا امیرالمومنین علی علیه السلام بودند،که در صحبت هاشون به ایده گرفتن از کلام مولا هم اشاره می کردند. دیشب خبر فوت ایشون رو در کانال گذرگاه مون گذاشتم وبسیار افسوس خوردم از محروم شدن دیدار مجدد ایشون😢. هیچ وقت فکر نمی کردم اون دیدار، اولین و آخرین دیدار ما باشه... الهی که غریق رحمت الهی باشند. شادی روحشون صلوات+فاتحه ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فرزند معلم ابوعبدالله محمدبن محمد بن النعمان ابن عبدالسلام العکبری ملقب به ابن المعلم و شیخ مفید از علمای برجسته اواخر قرن چهار و پنج هجری بود. عده ای منسوب شدن این لقب را بعد از توقیع امام عصر(عج) می دانند. در يازدهم ذيقعده سال 336 هجرى در خانواده ای مذهبی و اهل علم متولد شد، پدرش معروف به معلم بود که به همین سبب او را فرزند معلم یا ابن المعلم میخواندند. نسب وی به اعراب اصیل قحطانی می رسد. وی متكلم،فقيه و از چهره‏هاى بسيار درخشان شيعه در جهان اسلام بود که توانست از ویژگیهای بارز خود یعنی علم و نکته سنجی، سكونت در بغداد و نژاد عربى به‏عنوان امتیازهای ویژه جهت مناظره‏هاى علمى با بزرگان اهل تسنن استفاده كند و خدمت بزرگی به مكتب شیعه نمايد. تيزهوشى، حاضرجوابى، علم سرشار، زبان نيكو و قدرت تحمل او از مجموعه مباحثه‌هايش هويدا است. زندگی شیخ مفید در آغاز دوران غیبت کبری و هم عصر با دولت عباسیان، دولتهای شیعه حمدانیان، فاطمیان، دولت آل بویه و همزمان با بروز اختلاف شیعه و سنی، درگیری های فرقه ای و مذهبی، آزادى بيان و مناظره با فرق معتزله، زیدیه، اسماعیلیه بود. شیخ مفید در مسجد براثا به تدریس مشغول بود. وی با تاسیس مدارس علمى براى شيعيان ، جذب و آموزش نخبگان وکودکان شیعه در تربیت نسل شیعه کوشید. ابن المعلم در مكتب‌خانه‌ها و كارگاههاى بافندگى جستجو مى‌كرد و كودكان تيزهوش و مستعد را در نظر مى‌گرفت و با دادن پول به والدين آنان، آنها را به مكتب می برد و به آنان علوم اسلامی را مى‌آموخت. به همین دلیل، شاگردان تيزهوش فراوانی همچو سید رضی و سید مرتضی، شیخ طوسی و...در محضر شیخ گرد آمدند و بعد از او منشا خیرگردیدند. يكى از ابتكارهای شيخ مفيد اين است كه مناظره ها و مباحثه های خود را با علماى مذاهب مختلف اسلامى به رشته تحرير درآورده تا هم مورد استفاده آيندگان قرار گيرد و هم از دستبرد حوادث و تحريف مخالفان در امان بماند. در عصر غیبت کبری فقهای شیعه، در زمینه تکلیف خمس و چگونگی ادای خمس در عصر غیبت احکامی صادر کرده اند. ابن المعلم در کتاب المقنعه جهت رفع شبهات شیعه امامیه پاسخ هایی بیان کرده و باب مستقلی درباره خمس قرار داده است.وی در مورد خمس و نحوه پرداخت و سهم سادات نیز فتوا داده است لکن به دلیل نزدیک پنداشتن ظهور به کنار گذاشتن یا دفن سهم خمس و پرداخت مستقیم سهم مختص امام معتقد بوده است. شاید اگر این ظن شیخ مفید کمتر بود در بیان قطعی پرداخت خمس تجدید نظر می کرد. ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
الحمدلله علی کل حال💗 بعضی روزها شده که به زحمت از رختخواب جدا می شوم و انگار کلا برای تلاش بیشتر و نو شدن روز بی انگیزه هستم، انگار دنبال بهانه ام برای کار کردن یا شایدم کار نکردن... گاهی با خودم می‌گویم خب که چی حالا یک کم بیشتر بخوابم طوری نمیشه یا گاهی اینقدر کار دارم که نمی دانم کدام کار را زودتر انجام بدهم و برایم یک کوه شده و برای فرار دنبال بهانه هستم. اما باز با بی حوصلگی بیدار می شوم و با وعده یک روز خوب به خودم، کارهای روزانه ام را شروع می‌ کنم و منتظرم. امروز هم از همان روزهای بی حوصلگی ام بود ولی مطمئن بودم یک خبری سمتم پرواز می کند، منتظر بودم چون به شدت قانون جذب فعال است و هر چه مثبت فکر کنم خوب خواهد شد. نگاهی به گوشیم انداختم تا بعد از مطالعه خبرها، استارت کارهایم را بزنم که این خبر تشکر از مرکز تخصصی محل تحصیلم خبری به ظاهر ساده، محرک و بهانه ی انگیزه بخش امروزم شد .حالا دیگر موتور سوخت انگیزه ام روشن شده تا به یاری خدا تا شب کارهای مفیدی انجام بدهم‌. 🍃الحمدلله علی کل حال🍃 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
تنها اتاقی همیشه مرتبه و همه چیز سر جاش می‌مونه، که توش زندگی نکنی! اگه زندگیت گاهی آشفته میشه و هیچی سر جاش نیست، بدون هنوز زنده‌ای! اما اگر همیشه همه چی آرومه و تو چقدر خوشحالی! یه فکری برای خودت بکن! .... آسمان فرصت پرواز بلندی است. قصه اين است چه اندازه کبوتر باشی! ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
خدایا ببخش که جز تو را هم در دل دارم! جز خودت را از من بگیر! ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
حس و رنگ در دنیایی که مردمش برای پر رنگ شدن حاضرند هزار رنگ باشند، یک رنگ بودن سخت است ، باید یکرنگ بود ولی به همان نسبت پررنگ... باید چشم‌ها را باز کرد و از زندگی دراین دنیا آموخت و نسبت به جهان اطراف و واکنش ها حساس بود، ولی حساسیتی خاص. یک فرد خلاق می داند حسش در یک رویداد خاص با حس دیگران متفاوت است، پس باید به خود اجازه دهد تا این افکار بیرون بریزد تا ثبت شود. "به احساساتت اجازه بده افکارت را شعله‌ور کنند."دونالد ام . موری "شاعر از نخ‌های شکافتۀ یک لباس، جامه‌ای ابریشمین می‌بافد." والاس استیونس ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
وقتی آدم نتیجه زحمات خودش و دوستانش رو ببینه خیلی خوشحال میشه وامروز از همون روزها بود. یادداشت سازش با شاد ناشاد من هم در این فصلنامه چاپ شد. در این فصلنامه همکار تحریریه هم بودم. 🍃الحمدلله علی کل حال.🍃 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
چاپ شده در فصل نامه کوثر☝️ ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
صلی الله علیک یا ابا عبدالله 💔 خدای من این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتی که عمرم را در طلبش سپری کرده‌ام، از درگاهت بازگردانی...😢 اللهم ارزقنا 😭😭 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
حس ها متفاوت است و تا در بند واژه ها قرار نگیرد قابل درک و لمس نیست. باید مثل شیرینی عسل زیر زبان حس شود یا مثل ترشی یک گوجه سبز نوبرانه ی بهار یا طعم گس خرمالو در زمستان. حس دیدن یک مکان جدید، حس دیدن یک آدم جدید، حس دیدن کودکان کار، حس دیدن پیرمردی زحمت کش در حال جارو زدن خیابان یا حس تولد نوزاد و... نوشتن درباره این حس ها متفاوت است ولی قابل لمس و حتی قابل چشیدن. کاش حس دیدار روی (عج)را لمس کنیم.چشیدن این بهترین مزه است... 🍃اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🍃 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
سید : "باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهدیافت و در نزد خویش نیز خواهدیافت… و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم... پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت این است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند." پ.ن: ۲۰ فروردین سالگرد شهادت ... چه خوبه که راه آدم از بیراهه به راه درست کشیده بشه و عاقبت به خیر باشه. الهی روزی مون باشه و ما تیتر خبرها بشه. ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
خدای من آن کس که به تو شناخته شد ناشناخته نیست و آن کس به تو پناهنده شد خوار نیست و آن کس که تو به او روی آوری برده نیست... ( با تو همه چی دارم و بی تو هیچی ندارم ، کنارم بمون ) ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اول هفته روز شنبه۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ بود،سر کلاس بودیم و بی خبر از همه جا که استاد ناراحت وارد کلاس شدند و خبر شهادت سردار را دادند. استاد درباره نماز شبهای خالصانه ایشان در دوران دفاع مقدس می گفتند و تواضع را می ستودند و اشک در چشمانشان حلقه زده بود. هر سال روز شهادت ایشان یاد این خاطره و ناراحتی استادم می افتم . حیف معمولا انسانهای مخلص پس از پروازشان به آسمان تازه شناخته میشوند‌. شهادت درّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند و شهید صیادشیرازی به حق شایسته بود. (زندگی زیباست اما شهادت زیباتر) ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
خدایا مرا از کسانی که رویت را از آنان برگرداندی قرار مده، و نه از کسانی که غفلت‌شان از بخشش تو محرومشان نموده... (نگاهم کن...) ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
بوی باران را حس کن در هوای بارانی دل زنده تر است و همه چیز زیباتر. روح و جان با باران صیقل داده می شود. آسمان بی منت بر همه می بارد و به زمینیان عشق را هدیه می دهد. ترس از رعد و برق، لذت شنیدن ترنم باران را سلب می کند. فرار از مشکلات، نیز لذت چشیدن موفقیت را می رباید. کردن را باید آموخت و آگاهانه، در لحظه ی اکنون زیست و برای آینده برنامه ریزی کرد تا رنگین کمان زیبای موفقیت ظهور کند. 🌈 ✍️نجمه صالحی ⛈خوشا هر باغ را، بارانی از سبز خوشا هر دشت را، دامانی از سبز برای هر دریچه، سهمی از نور لب هر پنجره، گلدانی از سبز 🖊قیصر امین پور ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
خدای من به حق خودت بر خودت ، مرا به جایگاه اهل طاعتت، و جایگاه شایسته بر ساخته از خشنودی‌ات برسان، زیراکه من نه بر دفعی از خود قدرت دارم، و نه بر نفع خویش مالک هستم... ( خدایا خودت یه کاری کن جان حسینت🥺🥺) 🕊تو بگذر باز ، چون هستی خدایم🕊 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
رب ادخل مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق 🕊🕊سلام ماه بی همتا سلام ماه دعا سلام ماه ثنا سلام ماه عنایت سلام ماه هدایت سلام ماه تلاوت سلام ماه شهادت سلام ماه ولایت سلام ماه طهارت سلام ماه سعادت خوش آمدی🕊🕊 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
کاش رسد لحظه دیدار می درخشد مرقدت در نقشه ی این مرز و بوم  گنبدت خورشید عالم تاب ایران می شود  راه رفتن روی سنگفرش های این حرم به آدم، قدرتی منتقل میکنه که محکم تر از قبل قدم برداره و مصمم باشه در تصمیمی که گرفته، تصمیمی از جنس نو شدن و تغییر... دور زدن و چرخیدن در صحن حرم لذت بخشه مثل حس بال زدن کبوترها در آسمان حرم اینجا همه چیز آرامش را منتقل می کنه چیزی که بیرون از اینجا یا نیست یا کمترحس میشه... آرامش اینجا اگردر باشه میشه چند برابر ؛ میشه نور علی نور ... اللّهم ارزقنا زیارت علی بن موسی الرضا(ع) في شهر رمضان🤲 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
دل و دریا هنگامی که یک سنگ در دریا انداخته می‌شود، تنها برای چند ثانیه می تواند دریا را متلاطم کند و بعد از آن به دل دریا می رود. دریای زیبای آبی و عمیق سنگ را در خود هضم می کند. دریا دل که باشیم با افتادن هر سنگی در دلمان به جای متلاطم شدن، آرام آن را در درون خود جای می دهیم . هر چند موجب سنگینی می شود ولی آرامش دریا را به هم نمی ریزد . دریا خود می داند چه وقت مواج باشد و چه وقت آرام... نباید خودش را درگیر سنگینی قطعه سنگی کوچک کند‌. جریان دارد و دریایی آرام پیش رو... 🌊دل تان دریایی🌊 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
زیباترین فراز دعای ابوحمزه ثمالی 🕊🕊خدای من می دونم که اگه منو جهنم بفرستی دشمن شاد میشم ولی اگه ببریم بهشت دل پیامبرت شاد میشه می دونم که شادی پیامبرت برات مهم تر از شادی دشمنانته ... حالا خود دانی...🕊🕊 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
بهار روح رمضان از راه رسید؛ مثل هر سال با قدمهایی ساده و مهربان. امسال کرونا هم هست، و شاید سفره‌ها خالی‌تر  ازسالهای قبل... نان و پنیر سفره جای خود دارد ولی سفره هایمان حال و هوایش را در شلوغی های این دنیای پر سر و صدا گم کرده است. دور همی و افطاری ها بخاطر ویروس کرونا کم رنگ شده و روزه داری ها کم رنگ تر. سال اولی های کمی هستند که روزه می گیرند. جوان ها به بهانه های مختلف روزه نمی گیرند. شاید قبلا در ماه رمضان سوال متداول این بود چرا روزه نمی گیری؟ولی  امروزه سوال اغلب افراد این شده است که چرا روزه می گیری؟ گاه از سر دلسوزی در می آیند و تجویز هم می کنند که  کروناست به فکر سلامتی ات باش! اپیدمی روزه خواری در بین مردم فراگیر شده و هرکس از بار مسئولیت شانه خالی می کند.   این بی تفاوتی نسبت به فوائد و  فضایل این ماه، در واقع  غفلت وافول سرمایه اجتماعی و انسانی است. روزه داری یک هنجار مذهبی، فرهنگی و قانونی است و روزه خواری در فضای عمومی نابهنجاری. اما امروزه به تدریج یکی از با ارزش ترین شعائر دینی رنگ باخته است. جامعه شناسان دلایل این پدیده را مختلف می دانند به عنوان نمونه تکنولوژی و تبلیغات شبکه های بیگانه، فضاهای مجازی وبی تفاوتی مذهبی را از عمده دلایل این پدیده می دانند.  اما به نظر می رسد دلیل مهم تری هم وجود دارد که ناشی از درون انسان هاست. دلیلی  به نام کم طاقتی و بی حوصلگی. کم صبری در مقابل بایدها و نبایدها. باید باور داشت که روزه داری دل را وسیع می کند. افزایش صبر یکی از ثمره های روزه است ولی در جامعه کنونی نِمود آن کم رنگ تر شده است.  تنها زمانی به مقام صبر خواهیم رسید که صبر را یک توان مضاعف بدانیم و یک قدرت . قدرتی که دل را به وسعت دریا عمق می بخشد. ماه رمضان می آید و سفره ی مهمانی خدا گسترده می شود. ماه ماه میهمانی خداست، اما در این مهمانی شربت و شیرینی و شام نمی دهند.نور، آرامش،صبر و امید را در سفره ی پذیرایی می گذارند.در این سفره غذاهای رنگین سِرو نمی شود، جسم گرسنه است ولی روح شاد است.درست مانند زمانی که  در تدارک مراسم شادی عزیزی هستیم  از صبح تا شب کار می کنیم ولی اصلا به فکر خوراک نیستیم حتی اگر تاآخرشب هم چیزی نخوریم حس گرسنگی سراغمان نمی آید زیرا روحمان شاد است. ماه رمضان می آيد تا روح پرورش یابد و قوی تر شود.ماه رمضان می آید تا دل ها بهاری و همدلی ها بیشتر ‌شود و دین از جنبه فردی به جنبه اجتماعی نزدیکتر گردد. با روزه داری و عمل به واجب دینی، رعایت حقوق شهروندی،عدالت اجتماعی و انسان سازی پررنگ تر می شود و جامعه به سمت تعالی و بالندگی سوق داده خواهد شد. ✍️نجمه صالحی   ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60