eitaa logo
یادداشت‌💌✍
340 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
99 ویدیو
13 فایل
📚عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) روش‌های آموزش صید مروارید علم زمزمه‌ قلب من بر دین‌حسین علیه‌السلام ره‌آورد پژوهش۲ ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/ https://eitaa.com/zemzemh60
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊خدای من  مارا به يارى حضرت یار(عج) به آرزوهاى دنيا و آخرتمان برسان.🕊 🍃اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🍃 پ.ن: دعای افتتاح یکی از دعاهایی است که درباره حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و در مورد ظهور و تعجیل در آن و بیان کمالات و اوصاف ایشان جملات زیبایی بیان شده است. http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اغراق گاهی فکر می کنیم مشکل ما جزو بزرگترین مشکل هاست یا اوضاع زندگی ما از همه بدتر است و طوری ذره بین زندگی را در دست گرفته ایم که همه چیز را بزرگ می پنداریم. گاه آن را ده برابر بزرگ‌تر از گرفتاری دیگران می‌دانیم و شایدلاینحل. یادم می‌آید در دبیرستان از ترس اینکه معدلم کمتر از ۱۹ شود، روز و شب به درگاه خدا استغاثه می‌کردم، که اگر قبول بشوم، انواع دعاهاو اقسام نذرها را انجام دهم. درست است که حالا آن کار برایم خنده دار است. اما آن‌زمان حس می‌کردم مشکلم بزرگترین مشکل دنیاست حداقل اولین اگر نباشد،دومین بحران بزرگ دنیا خواهد بود! بعدها متوجه شدم چنین تصوراتی مختص دوره ی کودکی و نوجوانی نیست. گویی تا جوانی و بزرگسالی نیز محکومیم به اینکه در رویدادهای زندگی خود مبالغه کنیم و به قولی غرق بزرگنمایی شده ایم. کاش کمتر غرق اغراق شویم... ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🌱جوانه ی خواستن
🌱جوانه ی خواستن یکی از بازی‌های کودکی که خیلی جدی آن را دنبال می کردیم قایم باشک بازی بود، با شروع بازی هرکس یک گوشه امن پنهان می‌شد. اما گاهی یکی از بچه‌ها کم طاقت بود و خسته می‌شد، وسط‌های بازی که کم کم داشت جای همه لو می رفت، با اعتراض به برخی قوانین بازی بیخودی خودش وسط می‌پرید و می‌سوخت. بقیه هم با این کار او خنده‌شان می‌گرفت و با صدای بلند می‌خندیدند و لو می‌رفتند و از سوراخ‌هایی که خزیده بودند بیرون می‌آمدند. اینها هم می‌سوختند ولی از بازی شان لذت برده بودند. جالب است که یکی از بچه‌ها هیچ‌وقت در قایم باشک بازی پیدا نمی‌شد و تا پایان بازی اثری از او نبود. او یک جای امن نشان کرده بود و با خیال راحت آنجا می‌رفت و بقیه را تماشا می‌کرد و میوه‌اش را می‌خورد و در آخر هسته میوه‌اش را به امید میوه دادن در باغچه می‌انداخت. با مشاهده‌ی عکس العمل بعضی از آدم‌ها در شرایط کنونی جامعه‌ به یاد این بازی می‌افتم. برخی افراد هستند که در میانه‌ی راه زندگی با اعلام نارضایتی از شرایط از محدوده‌ی امن خود بیرون می آیند و قاعده بازی را به هم می‌زنند. آنان با سر و صدا و خواندن آیه یأس هم خود و هم دیگران را از ادامه راه باز می‌دارند. گاهی باید به مشکلات خندید و آن را مثل بازی دانست، با اینکه در آخر، برگ برنده در دست‌مان نبوده اما از بازی دنیا با امید به پیروزی لذت برده‌‌ایم. گاهی کافی‌است در سکوت به تماشای حرکت قطار زندگی بنشينيم، خواهی نخواهی قطار مسیر خود را ادامه می‌دهد. کاش به جای به جان خریدن سم مهلک ناامیدی، آرام یک گوشه بنشینم و میوه‌مان را بخوریم و بذر امید را به دل خاک بسپاریم تا مرواریدهای صبر همچو لوبیای سحر آمیز با اولین طلوع خواستن جوانه بزنند و رشد کنند و تا آسمان کامروایی و روزهای سبز آینده پیش رویمان قد بکشند. با تیشه زدن به ریشه ناامیدی و تلاش و کاشتن بذر جادویی امید، می‌توان معجزه موفقیت را درو کرد. ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
سالها پیش که خیلی هم از ما دور نیست در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای اسلامی "ضیافت" بود، در ظاهر و باطن. اینجا رمضان "مبارک" بود و شانه به شانه ی عید نوروز میزد. همان جنب و جوشها برای نظافت و نونواری و آراستگی؛ همان در کنار هم جمع شدنها و رفع کدورتها و میهمانی دادنها؛ همان غذاها و خوراکیها و شیرینیهای چشم نواز؛ همان تفألهای نیکو زدن با دیدن هلال ماه آغازین و هلال ماه پسین؛ حضور فعال پسرکان و دخترکان؛ سپیدی رنگ غالب بود و در یک کلام، جشن و شادی برپا بود. از آداب "روزهای تیغ" () نیز غافل نمیشدند، اما آن را نیز به بیست و هفتم و شادی قتل ابن ملجم ختم میکردند. از اجابت دعایشان ناامید نبودند و هم از این رو روزهای واپسین را نیز نوروزوار به جشن سپری میکردند. گویند غالب و ظاهر چنین بود. اما اندک اندک راز و نیاز با خدا و طلب بخشایش از او و یاری گرفتن برای سال پیش رو جای خود را به احساس بدبختی کردن و بانگ برآوردنهای مجلس آرا و سیاهیها و بر سر و سینه زدنها داد. هشت سال پیش از ، بوی این تغییر و تحولات به مشام مرحوم انجوی شیرازی رسید. دست به کار شد و در فراخوانی عمومی از همه مردم ایران خواست طبق ضوابطی که تعیین کرده بود رسم و راه در شهر و دیار خود را مکتوب گردانند و به مرکز فرهنگ مردم ارسال کنند. گنجینه ای فراهم آمد، از یزد و کرمان و فارس و خراسان و کردستان و لرستان و گیلان و مرکزی و همه جای . سیداحمد وکیلیان کوزه ای از این دریا را در کتاب شیرین "رمضان در فرهنگ مردم" جمع آورد و انتشارات سروش در سال 1370 منتشر کرد. @javal60
🕊🕊خدای من شاید چون منو در گروه بی خبرا دیدی از رحمتت ناامیدم کردی...منو ببخش برای اون وقتایی که بخاطر غفلتهام، ازمهربونیت ناامیدشده بودم🕊🕊 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یوما "سیده نساء قریش هستی تو... چهره‌های مشهور عرب و عجم را می‌شناسی... با سران یهود و نصارا ملاقات داشته‌ای... با پادشاهان ممالک مجاور در دادوستدی... در روزگاری که زنان یا مطربند یا خنیاگر یا خانه‌نشین یا واپس‌مانده..." سپس آمیخته با نیشخند گفت: "چه سود که همه‌ی شان و شوکت را داده‌ای و در عوض این تنهایی بی‌ارزش را گرفته‌ای... مشتی بَرده و مسکین و یتیم و درمانده ..." 📚یوما 🖊مریم_راهی پ.ن:رمان «یوما» درباره حضرت خدیجه کبری است؛ کسی که در اسلام ابهت و احترام خاصی دارد و با این نگاه، «مریم راهی» نویسنده کتاب دست به قلم برده تا از همسر پیامبر بنویسد.محور اصلی داستان به وجه مادر بودن (س) مرتبط است‌. به اذعان نویسنده اثر بیش از ۷۰ کتاب تاریخی مطالعه شده تا این اثر به نثر خالی از اغراق و تخیل تبدیل شود. رمانی تاریخی_ ادبی است. خواندن این کتاب به علاقمندان به مطالعه رمان های تاریخی پیشنهاد می‌شود. دیالوگ های ام جمیل همسر ابولهب با حضرت خدیجه (س) خواندنی است. دراین کتاب به دوران بارداری و به دنیا آمدن حضرت فاطمه(س) اشاره شده و وقایع تاریخی دیگر فلش بک می‌شود. http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
ساخت پل حقیقت چه خوب است که در گذشته نمی مانیم و همیشه این امید را داریم که همه چیز در گذشته نیست.واقعا گذشته در گذشته است. قرار نیست در گذشته بمانیم ولی می توان از آن درس گرفت و با تکرار آن‌چه باعث درد امروز شده ، آینده را خراب نکنیم .خراب نکنیم آینده ای که می تواند بهتر از حال باشد فقط برنامه ریزی دقیق لازم دارد. ماندن در گذشته و فکر زیاد به آینده اضطراب آور است،بایسته است در حال زندگی کردن، فقط با انگیزه و تلاش برای ساختن آینده. دیل کارنگی می نویسد:"بین گذشته و حال سدّ آهنی بکشید و فقط گاهی برای تجربه پلی بزنید و از آن بهره مند باشید." ساخت پل آن هم از جنس حقیقت پلی برای رسیدن به آینده . دیل کارنگی جملات زیبایی نوشته است آن هم در کتاب "آیین زندگی" اما اعلی و احسن از جملات کارنگی، روایت از مولا امیرالمومنین علیه السلام است که می فرماید: "ما فاتَ مَضی وَما سَیأْتیک فَاینَ قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَینَ الْعَدَمَینِ" گذشته و آینده معدوم است وفرصت بین دو عدم (حال) است. از فن حضور بهره مند باشیم، فن حضور همان مراقبه در اخلاق است. حضور کامل و در لحظه بودن با برنامه ریزی دقیق است. 🕊خدای من در این ماه مبارک،حس حضور بما عطا بفرما.🕊 ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
 همچو مادر مثل یک گنج بزرگ، هدیه تازه اش را محکم به بغل چسباند. روی صندلی رفت تا خودش را در قاب آینه ببیند. روسری سفیدی که باغچه ای از گل های رنگارنگ بود، را روی سرش انداخت. چرخاند و چرخاند، ولی هر بار موهایش بیرون می ریخت. با کلافگی گفت: مامان مثل خودت ببند، نمیشه!مادر با لبخند جلو آمد و با یک گیره، روسری را بر سر دختر کوچکش محکم کرد. خنده ی پیروزمندانه ای بر لبان کوچکش نقش بست. دخترک به خاطر هدیه و شبیه شدن به مادرش شاد بود. به راستی که مادر نه تنها در رعایت حدود حجاب بلکه در همه زمینه های زندگیِ فرزند، اثر تربیتی مهمی میگذارد. بانوان به ویژه مادران، نقش سازنده ای در تربیت نسل آینده دارند. در طول تاریخ اسلام بانوان شیعه زیادی وجود داشته اند که با الگوگیری از سبک زندگی آنان راه صواب تشخیص داده می‌شود. نخستین بانوی مسلمان حضرت خدیجه (س) نه تنها برای جامعه زنان مسلمان الگویی بی بدیل بود،برای دخترش فاطمه سیده نساءالعالمین(س) نیز الگوی صبر و مقاومت و الگوی دفاع و حمایت از ولایت،بود. کوثر ولایت با وجود اینکه فقط چند سال ابتدایی زندگی اش حضور مادر را درک کرد ولی همان لحظات برایش سراسر درس و آموزش بود. روزگاری که اسلام در حال طلوع بود، خدیجه(س) یکی از مهمترین حامیان رسول الله(ص) در راه اعتلای اسلام گردید و از بذل مال دریغ نورزید. او بود که خدا و ملک مقربش بر او سلام فرستاد. در شب معراج پیامبر به جبرئیل فرمودحاجتی داری و او گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه (س) برسانی.» پیامبر (ص)وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه (س)ابلاغ کرد، خدیجه (س) گفت: "ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام، و علی جبرئیل السلام" این جملات بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه (س)در پیشگاه خدا است. 🥀سلام خدا بر ام المومنین خدیجه الکبری🥀 ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
ابراز لطف یکی از مهمان های کانال یادداشت‌های من ☝️... ممنون از نظر شما دوست عزیز🌹 پیشنهاد و انتقادات شما دوستان عزیز به رشد قلم این کمترین کمک خواهد کرد. ممنون از همراهی تون🙏 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
نور متفاوت مشغول نوشتن مطلبی بودم که برق ها رفت، دخترم با نور موبایل کنارم آمد و شروع کرد به حرف زدن . نور روی صورتش افتاده بود.چهره اش برایم واضح تر شد.انگار نور روی کلمات افتاده بود و حرف ها شکل داشتند و گذر عمر و خاطرات را برایم تداعی می کردند. گویی ذهن فراموشکارم تا به حال کلمات را با جزئیات ندیده بود. نور باعث شده بود خاطرات با جزئیات به یادم بیاید. شاید گاهی حس را باید نزدیک نور عقل برد. یا راهی ساده تر این است که حس را باید روی کاغذ آورد. وقتی حس روی کاغذ می‌آید مثل نوری می‌شود که روی چهره‌ای تابیده است. تازه خط و خطوط احساس را می‌بینیم و می‌توانیم ترجمه‌اش کنیم. گاهی لایه های ذهن ما از لایۀ اوزون هم ضخیم‌تر است. گاهی باید در آن نفوذ کرد و نور را به آن تاباند. گاهی باید برخی از حس‌ها را زیر گرمای خورشید ذوب کرد و برخی دیگر را آب داد تا رشد کند و ثمر دهد. هنگامی که حس را در بند کلمات و کاغذ نمی آوریم، گویی به شیوه انسان های نخستین آتشی از دور روشن می‌کنیم و با دودش به خودمان پیام می‌دهیم که چه شده است و گاهی اصلا سر در نمی‌آوریم دلیل حس مان چیست! گاهی باید نور را نزدیک‌تر آورد. حس ها هم شکل دارند تا زیر نورِ عقل نباشند هويدا نمی شوند. هنگامی که از حس می‌نویسیم، تازه می‌فهمیم "ناراحتی" با "دلخوری" تفاوت دارد. تازه می فهمیم "دلم گرفته "با "حوصله ام سر رفته "فرق می کند. آن گاه می فهمیم "دچار سردرگمی شده ام" ترجمه می‌شود" دلم یک هم صحبت می خواهد تا حرفم را بشنود و کمکم کند ." با تابیدن نور، حسی که حجم آن به‌اندازۀ تمام مغزمان فضا را اشغال کرده است، به‌اندازۀ یک‌کف‌دست می‌شود و راحت تر می شود سبزی و طراوت بهار و رقص پرندگان میان آسمان آبی را حس کرد. ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
قرار عاشقی در شهر خون خدا، غوغایی برپا بود، ترافیک انسانی حرکت را سخت تر کرده بود.همه آمده بودند تا همچو سربازان جان بر کف با امام زمان شان تجدید عهد کنند و خود را در جبهه حق جای دهند‌. خاک نینوا به واسطه خون خدا تقدس یافته بود .ملائک بال هایشان را زیر پای زوار پهن کرده بودند.ام الائمه (س) به استقبال آمده بود تا خستگی راه را از چهره شان بزداید. همه بی قرار عشق شاه عاشقان بودند، عده ای با تاسی به آیه فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی با پای برهنه قدم بر سرزمین سلطان کربلا گذاشته بودند و دست بر سینه ادای احترام می کردند و با اشک سرازیر از چشم، زیر لب سلام می دادند...صلی الله علیک یا ابا عبدالله 💔 ❣اللهم ارزقنا زیارت الحسین❣ ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
موسیقی گنجشک ها با جیک جیک بلند گنجشک های شاد از خواب بیدار شدم. بال های خیالم گسترده شد و به پرواز درآمد . تا به حال اینگونه به جیک جیک شان دقت نکرده بودم‌.شاید هلهله به پا می‌کنند تا ما سکوت مرگ بار تنهایی را نشنویم. جیک جیک مستانه‌‌ی گنجشک‌ها نه خزان دارد و نه زمستان! بودنشان بود است و ابدی. نبودنی در کارشان نیست که جیک‌جیک شور انگیزشان را به تیک تیک های مفلوک زمان بسپارند. گاهی پرواز و شادی‌شان، پرندگان دورنگ و چند رنگ را به گریز وا می‌دارد.‌ رنگ‌شان به رنگ مهربانی است. بازی‌هایشان تماشایی است. گنجشک‌ها همیشه با هم هستند، با هم پرواز می‌کنند، با هم آب و دانه می‌خورند، هیچ وقت باهم قهر نمی کنند، از هم خسته نمی‌شوند و همیشه با آوازشان ترانه زندگی را می سرایند. ✍️نجمه صالحی "زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست زندگی باغ تماشـــای خداســت گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود می تواند زشــت هم زیبا شــود" 🖋مولانا http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🕊منم ذره و ذره پرور علی است🕊 مانند قطره ای خود را در آن رود خروشان انداختم و با جریان حرکت آن همراه شدم.با موج جمعیت، به چپ و راست می رفتم. از کنار دیوارهای آینه کاری شده گذشتم. چیزی جز موج جمعیت نمی دیدم.ناگهان حس کردم، امواج متلاطم آرام گرفته است. گویی خورشید جمعیت طلوع کرده است.همگی مانند گل آفتابگردان رو به نقطه نورانی کرده بودند. ضریح مطهر مولا امیرالمومنین (عليه السلام) در قاب چشمانم جای گرفت.مات و مبهوت از لحظه اولین دیدار بودم که ام حیدر دستم را تکانی داد. با اشاره به ضریح دست بر سینه گذاشتیم ...."السَّلامُ عَلَيْكَ يا امیر المومنین ...السَّلامُ عَلَيْكَ مَنْ وُلِدَ فِي الْكَعْبَةِ وَ زُوِّجَ فِي السَّماءِ بِسَيِّدَةِ النِّساءِ، وَ كانَ شُهُودُهُ الْمَلائِكَةَ" http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🕊امروز دوازدهم رمضان ۱۴۴۲، سالروز عقد اخوت در اسلام هست . روزی که بین عصاره هستی رسول الله (ص) با آیینه خدا امیرالمومنین(ع) جان پیامبر (ص) عقد اخوت منعقد شد.🕊 ☀️از عين علي، عروج ما معتبر است                   وز لام علي لسان ما پر گهر است آن كس كه ندارد خبر از ياي علي            از هستي خود در اين جهان بي خبر است☀️   http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🕊خدای من تویی تنها معبودم، جز تو کسی به فریادم نمی رسه. منو از آتش دوزخ دور کن! منودریاب🕊 پ.ن:دعای مجیر داروی شفابخش روحه ونگاه به دنیا رو تغییر میده و تذکریه که آدم تلاش کنه زندگی رو برای کسب رضای خدا و رسیدن به نهایت کمال الهی پایه ریزی کنه. خواندن دعای مجیر در شب ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ ماه رمضان سفارش شده. اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَه اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ 🕊خوش به حالم که نمک گیر شه بی حرمم ! یک روز مانده به میلاد کریم آل طه(ع)🕊 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊ماه تماشایی من یوسف زهرایی یا امام حسن (ع)🕊 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
قال الصادق(ع):إنّ الحسن بن علیّ(ع) کان اعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم و کان اذا حجّ، حجّ ماشیاً ». جُوینی، فرائد السمطین ج2ص68 ح 392 🕊سلام بر سبط نخست،  حسن به صورت، حسن به سیرت، حسن به نیکوترین سریرت، قبله ی دوم، امام دین، پور علی، کریم آل طاها🕊 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
میلاد دو نور بنا بر قول ابن المعلم شیخ مفید (ره) ولادت با سعادت جواد الائمه ابن الرضا (ع) در کتاب "الارشاد" و در کتاب"مسار الشیعه" در سال ۱۹۵ ه.ق روی داده است.بنابراین نقل، نیمه ماه رمضان میلاد دو نور است. 🕊میلاد دو نور آل طه، جواد و مجتبی (علیهما السلام) تهنیت 🕊 ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
سازگاری طولانی ترین عمر دربین جانوران متعلق به نوعی از خرچنگ است. موریانه‌ها نیز قدیمی‌ترین حشراتی هستند که از عصر یخبندان تاکنون پا برجا مانده اند. در واقع این جانوران برای باقی ماندن خود در جهان تلاش کرده اند که با قوانین طبیعت سازگار شوند. تلاش ما انسان ها نیز برای ماندگاری در دنیا ایجاد سازگاری است لذا به دنبال راهکارهایی برای کمک به بقاء خود در جهان هستیم. سازگاری در دنیای امروز یعنی ارتباط بهتر برقرار کردن و به روز ماندن .ما نیاز داریم تا با اطراف خود ارتباط داشته باشیم به همین خاطر برای کسب زندگی سعادتمندتر، به ساخت رابطه‌های بهتر می پردازیم و با افراد همفکر‌ و همراه‌ ارتباطات دوستانه برقرار می کنیم. یک اصل ثابت شده وجود دارد که شادترین افراد روابط دوستانه ی بهتری دارند.گاهی کارایی دیدار و همصحبتی با دوستان از مطالعه چندین‌ جلدکتاب بالاتر و لذت بخش تر است و همین شادی موجب افزایش طول عمر خواهد شد. برای بهتر شدن روال زندگی و سازگاری بیشتر افزون بر ایجاد رابطه ی اجتماعی مناسب به ایجاد تغییرِ در خود نیاز داریم. این تغییر ما را در برابر سختی های دنیا پایدارتر می کند. در حقیقت به یک نسخه بهتری از خودمان نیاز داریم .این نسخه ی بهتر، ما را در برابر سختی های روزگار نه به اندازه خرچنگ و موریانه‌ها اما در حد خودمان مقاوم می سازد و کمک می کند خود را با شرایط محیط سازگار کنیم. ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
انگشتان بلندش را روی کتاب کهنه و خاک گرفته گذاشته بود و فکر می کرد. به ناخن هایش نگاه کرد. گاهی به خاطر انگشتانش مسخره می شد. اما بیشتر اوقات دوستانش دست های او را به دستهای یک پیانیست و یا جراح تشبیه می کردند و او از این تعریف بال در می آورد و خود را در سالن کنسرت یا اتاق عمل تصور می‌کرد. به اطراف نگاهی انداخت نگران بود که روشنایی چراغ کوچکی که خنجری به دل تاریکی زده است، همه را بیدار کند. از اینکه او را ببینند می ترسید چون پدربزرگ وسایل قدیمی اش را مثل گنج با ارزش دوست داشت و حساس بود. همین حساسیت بیش از حد پدربزرگ حس کنجکاوی او را تحریک کرده بود. بالاخره توانسته بود در دل تاریکی شب گنجینه پنهان را در گوشه زیرزمین پیدا کند. کتاب پزشکی قدیمی زیر دستانش بود.به مطالب کتاب فکر می کرد، کمی استرس گرفته بود، با خودش می گفت: نکند درست باشد؟نکند مریضی بدی داشته باشم؟ آخر این کتاب چاپ قدیم است شاید مطالبش درست نباشد!.. ماکروسفالی ماکروسفالی یا بزرگی سر به حالتی گفته می شود که در آن اندازه سر از حالت طبیعی بزرگتر است. ماکروسفالی در بیش تر موارد، خوشخیم یا بی زیان است. در موارد دیگر ماکروسفالی می تواند نشانه یکی از وضعیت های پزشکی نظیر سندرم های ژنتیکی یا تومور باشد. تومور! با خودش گفت: اگر سر رشد کند و دائم درد داشته باشد مریضی بدی است... ولی سر من از وقتی یادم هست همینقدر بزرگ و آبرو بَر بوده و درد هم ندارد ... همیشه به دلیل بزرگی سرش مادر مجبور می شد کلاه بزرگی برایش ببافد ..چقدر بچه های کوچه و مدرسه مسخره اش می کردند ... گرهی بر ابروانش افتاد اما کمی بعد با خودش گفت: مهم نیست کسی چه می داند شاید برای این بزرگی سَرَم هست که همیشه نمره هایم بیشتر از دیگران است چون مغز بزرگ تری دارم ... هنوز با خودش درگیر بود و فکرهای زیادی در سرش می چرخید که صدای مادر را از پشت سرش شنید... ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
تکرار هر روز صبح خورشید از مشرق طلوع می‌کند و ما همان انسان دیروز هستیم در همان مکان و زمان تکراری. زندگی روزمره ما درگیر تکرار است و گاهی از این تکرار دلزده می شویم.غافل از اینکه همین تکرارها در برخی مواقع موجب یادآوری زنده بودن ماست و انگیزه ی تلاش بیشتر و حتی می تواند پلی باشد برای تغییر. باید از این تکرارها به شناخت عمیق رسید چون ابتدا در مواجهه با پدیده ی تکراری، درگیر لایه های بیرون آن هستیم و با دقت بیشتر می توانیم به لایه های درونی و عمق آن دست یابیم. گاهی تکراری ترین چیزها مانند مهربانی، نیرومند ترین چیزهاست. درست است در برخی از رابطه ها دچار تکرار شده ایم اما همیشه این تکرار بد نیست. فقط باید زاویه دید را تغییر داد و متفاوت نگریست. در هر برخوردی امکان درک بیشتر وجود دارد و درک بیشتر، همدلی و دوستی را افزایش می دهد. می توان هر برخورد تکراری را یک شروع تازه پنداشت و تلاش کرد تا از آن رویدادی نو بیرون کشید. باید توجه داشته باشیم در طول تاریخ انسان‌هایی بوده اند که از همین تکرارها جهانی متفاوت ساخته اند. ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60