eitaa logo
یادداشت‌💌✍
342 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
99 ویدیو
12 فایل
📚عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) روش‌های آموزش صید مروارید علم زمزمه‌ قلب من بر دین‌حسین علیه‌السلام ره‌آورد پژوهش۲ ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/ https://eitaa.com/zemzemh60
مشاهده در ایتا
دانلود
سالها پیش که خیلی هم از ما دور نیست در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای اسلامی "ضیافت" بود، در ظاهر و باطن. اینجا رمضان "مبارک" بود و شانه به شانه ی عید نوروز میزد. همان جنب و جوشها برای نظافت و نونواری و آراستگی؛ همان در کنار هم جمع شدنها و رفع کدورتها و میهمانی دادنها؛ همان غذاها و خوراکیها و شیرینیهای چشم نواز؛ همان تفألهای نیکو زدن با دیدن هلال ماه آغازین و هلال ماه پسین؛ حضور فعال پسرکان و دخترکان؛ سپیدی رنگ غالب بود و در یک کلام، جشن و شادی برپا بود. از آداب "روزهای تیغ" () نیز غافل نمیشدند، اما آن را نیز به بیست و هفتم و شادی قتل ابن ملجم ختم میکردند. از اجابت دعایشان ناامید نبودند و هم از این رو روزهای واپسین را نیز نوروزوار به جشن سپری میکردند. گویند غالب و ظاهر چنین بود. اما اندک اندک راز و نیاز با خدا و طلب بخشایش از او و یاری گرفتن برای سال پیش رو جای خود را به احساس بدبختی کردن و بانگ برآوردنهای مجلس آرا و سیاهیها و بر سر و سینه زدنها داد. هشت سال پیش از ، بوی این تغییر و تحولات به مشام مرحوم انجوی شیرازی رسید. دست به کار شد و در فراخوانی عمومی از همه مردم ایران خواست طبق ضوابطی که تعیین کرده بود رسم و راه در شهر و دیار خود را مکتوب گردانند و به مرکز فرهنگ مردم ارسال کنند. گنجینه ای فراهم آمد، از یزد و کرمان و فارس و خراسان و کردستان و لرستان و گیلان و مرکزی و همه جای . سیداحمد وکیلیان کوزه ای از این دریا را در کتاب شیرین "رمضان در فرهنگ مردم" جمع آورد و انتشارات سروش در سال 1370 منتشر کرد. @javal60
«کبوتر کبوتر پرستو پرستو» انگار دستان خاطرات ما با خاطرات و در هم گره خورده، طوری‌که جدا کردن آنها از هم سخت است. حتی تداعی خاطرات خانواده‌ها از آن روزگار با رخدادهای آن ایام است، مثلا مادرها ولادت فرزندانشان را با رویدادهای تاریخی انقلاب یادآوری می‌کردند. نمونه‌اش مادر عزیزم که هنگامی که درباره روز تولد من صحبت می‌کنند، می‌گویند: «تو نزدیک چهلم شهید بهشتی رحمت الله علیه به دنیا اومدی»؛ جالب اینجاست که ولادت من همزمان با ایام ولادت امام رضا علیه السلام بوده و انتخاب اسمم هم به خاطر مادر آن امام بزرگوار است ولی حوادث تاریخی آن روزگار بر زندگی همه ایرانیان تاثیر گذاشته است. کودکی ما با اتفاقات عجیب و غریب و گاه دلخراش مواجه بود، هیچ وقت روزی که خبر شهادت پسر خاله‌ام را شنیدم فراموش نمی‌کنم، یا خبر مجروحیت دایی یا عموجانم !! اصلا آن روزها کوچه، پس کوچه‌ای نبود که سر در خانه‌شان‌ پرچم سیاه یا پرچم سه‌رنگ ایران نباشد، البته حال و هوای این روزها هم دست کمی از آن ایام ندارد، خبرهای فوت اقوام دور و نزدیک، دوست و آشنا که داغ پشت داغ است؛ اما این کجا و آن کجا!! انگار شهدا کبوتر کبوتر، پرستو پرستو شده بودند و از آسمان سرفراز ایران کوچ می‌کردند و با رفتنشان سرافرازی را برای سرزمین‌شان به یادگار می‌گذاشتند. با همت و شور و شهادت و جانبازی‌شان قدرت،صلابت،استقامت و پایداری را به ایرانیان هدیه می‌دادند. در جبهه‌ها رقابت در پیشی گرفتن برای ورود به حریم عاشقی موج می‌زد، رزمنده‌ها با خطر رمل، مین، کمین، توفان ماسه،دریای مواج، خمپاره، گلوله و رد قناسه، دست و پنجه نرم می‌کردند و خون‌شان دشت را همچون گلگون می‌کرد. دلیرمردان کربلای پنج، فتح المبین و والفجر هشت و...اسطوره‌های یقین بودند که با بالی رها و پروازی فرست کلاس، گذرنامه را در دست گرفتند و به سوی دیار عاشقی پرواز کردند. 🥀روح همهٔ شهدا شاد و یادشان گرامی🥀 ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
هدایت شده از یادداشت‌💌✍
«کبوتر کبوتر پرستو پرستو» انگار دستان خاطرات ما با خاطرات و در هم گره خورده، طوری‌که جدا کردن آنها از هم سخت است. حتی تداعی خاطرات خانواده‌ها از آن روزگار با رخدادهای آن ایام است، مثلا مادرها ولادت فرزندانشان را با رویدادهای تاریخی انقلاب یادآوری می‌کردند. نمونه‌اش مادر عزیزم که هنگامی که درباره روز تولد من صحبت می‌کنند، می‌گویند: «تو نزدیک چهلم شهید بهشتی رحمت الله علیه به دنیا اومدی»؛ جالب اینجاست که ولادت من همزمان با ایام ولادت امام رضا علیه السلام بوده و انتخاب اسمم هم به خاطر مادر آن امام بزرگوار است ولی حوادث تاریخی آن روزگار بر زندگی همه ایرانیان تاثیر گذاشته است. کودکی ما با اتفاقات عجیب و غریب و گاه دلخراش مواجه بود، هیچ وقت روزی که خبر شهادت پسر خاله‌ام را شنیدم فراموش نمی‌کنم، یا خبر مجروحیت دایی یا عموجانم !! اصلا آن روزها کوچه، پس کوچه‌ای نبود که سر در خانه‌شان‌ پرچم سیاه یا پرچم سه‌رنگ ایران نباشد، البته حال و هوای این روزها هم دست کمی از آن ایام ندارد، خبرهای فوت اقوام دور و نزدیک، دوست و آشنا که داغ پشت داغ است؛ اما این کجا و آن کجا!! انگار شهدا کبوتر کبوتر، پرستو پرستو شده بودند و از آسمان سرفراز ایران کوچ می‌کردند و با رفتنشان سرافرازی را برای سرزمین‌شان به یادگار می‌گذاشتند. با همت و شور و شهادت و جانبازی‌شان قدرت،صلابت،استقامت و پایداری را به ایرانیان هدیه می‌دادند. در جبهه‌ها رقابت در پیشی گرفتن برای ورود به حریم عاشقی موج می‌زد، رزمنده‌ها با خطر رمل، مین، کمین، توفان ماسه،دریای مواج، خمپاره، گلوله و رد قناسه، دست و پنجه نرم می‌کردند و خون‌شان دشت را همچون گلگون می‌کرد. دلیرمردان کربلای پنج، فتح المبین و والفجر هشت و...اسطوره‌های یقین بودند که با بالی رها و پروازی فرست کلاس، گذرنامه را در دست گرفتند و به سوی دیار عاشقی پرواز کردند. 🥀روح همهٔ شهدا شاد و یادشان گرامی🥀 ✍️نجمه صالحی http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60