eitaa logo
زندگی مهدوی
328 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
437 ویدیو
3 فایل
🔸زندگی سرشار از آرامش 🔸خانواده ای شاد و موفق👪 🔸مسیری برای بندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نهال ولایت در نهاد خانواده: تربیت فرزند⁦⁦ ⁦⁦⁦⁦⁦⁦⁦1️⃣⁩⁦9️⃣⁩ ⁦❇️⁩ با دانشجوها رفته بودیم کانادا، گفتم یه حرفایی میخوام بزنم، بریم یه محله‌ی یهودی نشین. 🔹گفتند آقا اونجا خیلی محله‌ی باکلاسیه. 🔸گفتم: چه ویژگی داره اون محله؟🤔 🔹 گفتن: خانواده دارند، تنها گروهی هستن اینجا که خانواده خیلی مستحکمه.😳 🔸گفتم خب بریم، پاشید. 🔻 اونا چرا اینقدر خانوادهاشون مستحکمه؟ بقیه همه خانواده‌هاشون متلاشیه.؟🤔 🔻 اینجوریه؟!!! مسائل سیاسی با مباحث خانوادگی قاطی هست عزیزم، چکار داریم می‌کنیم؟ غارتمون کردن رفته.📛 🔴 ما باید جهانیان را بیدار کنیم، ربطِ بین خانواده، این وضع جهان که در سلطه صهیونیست‌هاست چیه؟ 🔻یه وقتی ما میگفتیم صهیونیست‌ها گروه اندکی هستند حاکمند بر مردم دنیا👇 الان که خودشون ریختن تو خیابون، میگن یک درصد بر ۹۹% ؟؟؟ بنده های خدا بیشتر از این زورشون نمیرسه. 🔹چرا زورشون نمیرسه؟🤔 🔸 خانواده دار نیستند. خانواده خوب باشه زورشون میرسه.⁦🌺 🔹 شما از کجا می دونید؟ 🔸 آمارهاشون رو ببینید، چند درصدِ بچه‌ها پدراشونو می شناسن؟ پدرِچی؟ مادرِچی؟ زنِ چی؟ شوهرِچی؟ همه چی رو زدن پاشوندن، بر اونها مسلط شدن.😲⁦☹️⁩ ⁦❇️⁩ بحث خانواده بحث سیاسیه. ابعادش از این عمیقتر هم هست. حالا یه عده مسخره هم می‌کنن، بکنن. 🔻 «یا حَسرَةً عَلَی العِباد ما یَأتیهِم من رسولٍ اِلّا کانوا بِهِ یَستَهزِئون»؛ ای حسرت بر بنده های خدا که هر پیغمبری می‌آمد مسخره اش میکردند. حالا ما که می‌خواهیم سخنان پیغمبر رو بگیم مسخرمون نکنن؟؟؟🤔 🔻 اگر ما سخنان پیامبر(ص) رو بگیم مسخرمون نکنن، معلومه ما داریم ناجوانمردی می‌کنیم، سخنان پیامبرو یه جوری میگیم مسخرمون نکنن. ➖ ادامه دارد… 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi
زندگی مهدوی
💚 #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت چهارم ⁦❇️⁩ تلفن خونه به صدا در اومد. مریم تو آشپزخونه مشغول
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت پنجم 🔻مامان تا فهمید فاطمه از مدرسه اومده با اینکه دوست داشت بازم با عارفه صحبت کنه بهش گفت: 🔸عارفه جون. ببخش. الان فاطمه اومد. منتظر منه. ان شا الله خودم بهت زنگ📞 می زنم. 🔻از عارفه خداحافظی کرد و با عجله رفت سمت فاطمه. ⁦❇️⁩هر روز که فاطمه می رسه خونه 🏠 و زنگ در رو میزنه، مامان و محمد و حتی میثم یه ساله که تازه، تاتی تاتی میره میرن استقبالش.✨ فاطمه هم کلی خوشحال می شه و خستگی از تن و روحش در می ره.😄 🔻 امروز که مامان و میثم نیومدن حالش گرفته شد.😔 مامان همیشه با چهره ای گشاده و لبخندی دلنشین😊 و کلی شوق و ذوق به استقبال بچه ها و خصوصاً سعید میره.✨ ⁦❇️⁩ سعیدم بهش میگه: وقتی میام خونه 🏠 و چهره ی پر از لبخند و نشاطِ😄😊 تو رو می بینم خیلی از مشکلات بیرون یادم میره. روحیه‌ی خوبت و لبخندهای خوشگلت دلم رو آروم می کنه.😊 ⁦❇️⁩ مریم رفت و جلوی فاطمه نشست. با لبخندی به پهنای صورت.😊 فاطمه رو بغل کرد. بوسیدش.😘 🔻 لبخند ملیحی به چهره ی فاطمه اومد🙂 و اونم مامانو بوسید.😘 مریم گفت: 🔸سلام خوشگلم، نور چشم مامان. مدرسه چه خبر؟ خوش گذشت؟ نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود. مخصوصاً وقتی خاله عارفه زنگ زد📞 و یه خبر خوش داد.😊 فاطمه صاف تر نشست و با کنجکاوی دخترانه ای پرسید: 🔹 خبر خوش چیه؟ مامان گفت: 🔸باید خودت حدس بزنی. 🔹آخ جون میخوان بیان خونه مون. 🔸نخیر. یه چیز دیگه ست. بعد مامان دست فاطمه رو گرفت و گفت : 🔸قراره شیرینی این خبر خوشم برامون بیاره. ⁦❤️⁩ ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آینده کشور از زبان رهبری - دامت برکاته 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔴 بہ گناه بے‌شمارم، ز تو سخت شرمسارم خجلم از این ڪہ حتے نمے‌آورے بہ رویم من اگر تو را ندیدم تو بہ من گشاے چشمے چہ شود بہ یڪ نگاهت بدهند شستشویم؟ تو ڪنار من نشستے و من از تو دور ماندم قدمت بہ روے چشمم قدمے بیا بہ سویم من اگر سیاه رویم تو تمام چشم لطفے بہ سیاهے‌ام نبینے ڪہ سفید گشتہ مویم تو بہ من تبسمے ڪن تو ز من بپرس حالے ڪہ تمام عرض حالم شده عقده در گلویم ⁦❣️⁩برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت صلوات✨ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 قدر و قیمت خودتان را بدانید. 🎙 حضرت آیت‌الله (رحمت‌الله‌علیه) 🔸 را مغتنم بشمارید. خودتان را مغتنم بشمارید. عزیز است. علی(علیه‌السلام) فرمود: «إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ»؛ قیمت این پیکرتان، ارزش این بدنتان فقط است. اگر به کمتر فروختی، زیانکار هستی؛ یعنی با همین بدن می‌شود بهشت را گرفت، وادارش کرد به . ◻️ [لذا] از آن خواهش کنید و بگویید: ای بدن! . این کار را انجام بده، آن کار را انجام بده. برخی بدن را می‌فروشند و جهنم می‌خرند. آنها زیانکار هستند. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی مهدوی
💚 #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت پنجم 🔻مامان تا فهمید فاطمه از مدرسه اومده با اینکه دوست داشت
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت ششم 💠 نزدیک اذان مغرب بود. از حدود دو هفته قبل سعید تصمیم گرفته بود تا چهل روز نمازش رو اول وقت بخونه.✨ تو این چند روز جز دو بار، که دومیش همین امروز بود، همه رو اول وقت خونده بود.🌸 ⁦❇️⁩ بنزین ماشین🚗 خیلی کم شده بود. چراغش داشت چشمک می زد. تصمیم داشت بره پمپ بنزین. یادش اومد دفعه‌ی قبل موقع اذان داشت می رفت خونه 🏠 و به بهانه ی زودتر رسیدن نمازشو اول وقت نخوند. حدود یک ساعت تو ترافیک معطل شد. بعدترش فهمید اگه اول وقت نمازشو خونده بود اینقدر هم تو ترافیک معطل نمی شد.😔 🔻پس کنار یه مسجد پارک کرد. وضو گرفت و نماز مغرب و عشا رو به جماعت خوند. 🔵 سعید کارمند کارخونه سایپاست. درآمد بالایی💵 نداره. یک ماه قبل بود که به مریم پیشنهاد داد اگه دو نوبت کار کنه یعنی روزانه از 8 تا 16 و 16 تا 24 ظرف یک سال میتونن یه ماشین🚗 جادارتر و مدل بالاتر بخرن. ماشین شون🚗 جاش کم بود و بچه ها اذیت میشدن و از طرفی هم تو خرج افتاده بود.⚡ مریم موافقت کرد. توی این یک ماه به خاطر فشار کاری مضاعف، سعید حسابی خسته بود. وقتی می اومد خونه 🏠 دیگه فرصت گپ زدن های شیرین شبانه😁 و خوش و بش های خستگی در کن رو با مریم نداشت.⚡ 🔴 قبل از این معمولاً هر شب شام رو با هم می خوردند. بابا یه ربع تا بیست دقیقه با بچه ها👦👧👶 بازی می کرد. بچه ها عاشق بازی کردن با بابا بودند.😍😁 وقتی هم که بچه ها می خوابیدند، با مریم کنار هم می نشستند و یه چایی☕ می خوردند و گاهی سریالی می دیدند و گاهی صحبت میکردند و در عین حال با محبّت⁦❤️⁩ یکدیگر رو نوازش می کردند. ولی یه مدت بود که اوضاعِ خونه 🏠 کمی تغییر کرده بود. خستگی اجازه ی انجام چنین کارهای خستگی درکن رو نمی داد.📛 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @zendegi_mahdavi