🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
#اندکی_تامل
✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانهی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪهای دادند.
جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع میڪند. از پـول شیـــرینتـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
📚بقره آیهی۱۹۵
و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
👶👧👶👧👶👧👶
#تربیت_فرزند
مهارت توجه کردن:(توصیف یا تقلید رفتار کودک)
🍬درکنارکودک قراربگیرید و دقیقا رفتاری را که در حال انجام آن است بازگو کنید. مثل:تو داری با لگوهای سبزو سفید خانه درست میکنی، حالا پنجره گذاشتی، الان داری...
🍬می توانید رفتار او را تقلید کنید، مثلا کشیدن نقاشی یا ساختن مجسمه یا بازی با خمیربازی.
🍬لطفا هنگام توجه کردن دستور یا دستورالعمل ندهید(این را بنویس، اینطور بکش و...
🍬لطفا هنگام توجه کردن سوال نپرسیدوفقط توصیف کنید (چرا این را کشیدی؟چرا می خواهی این را درست کنی؟و...)
💞 @zendegiasheghane_ma
#مشاوره
#پرسش_پاسخ
خانم #شاکری
#تربیت_فرزند
#فرزندم_با_پدرشون_رابطه_ی_صمیمی_ندارند
سلام،، مادر چهار فرزندهستم.دوپسر کوچکم پنج ساله و هفت ساله هستند.متاسفانه برخلاف دوفرزند اولم رابطه ی صمیمی با پدرشون ندارن.به عنوان مثال اگر خواسته ای از پدرشون داشته باشن یا از من تفاضا میکنند به پدرشون بگم یا کلا خواستشونو فراموش میکنند
براخواب شبشون هم اذیت میکنند.همیشه از من تقاضا دارند کنارشون بخوابم تا خوابشون ببره بعد برم داخل اتاقم به هیچ عنوان راضی نیستند پیش پدرشون بخوابن با اینکه ایشون اصلا با بچه ها بداخلاقی نمیکنند ولی هروقت با اصرار من کنارپدرشون میخوابن حالتی دارند که انگار وارد شکنجه گاه میشن
البته اینم اضافه کنم که در حال حاضر هیچ کدام از فرزندانم با پدرشون رابطه ی صمیمیح ندارند.اونم به خاطر رابطه ی سرد پدرشونه متاسفانه
اگر منو راهنمایی کنید متشکر میشم
💎🍁💎
🍀 سلام ،، روابط فرزندان با پدر،،
👈هم به رفتار خود پدر با بچهها بستگی داره،،
👈 هم به ارتباط مادر با پدر..
یعنی اگه روابط پدر و مادر با هم خوب، صمیمی و گرم باشه،،
رفتار پدر هم با بچهها بدون تحکم و ترساندن اونها باشه،،
👈ارتباط فرزندان با پدر خیلی خوب، دوستانه و گرم خواهد بود،،
در غیر این صورت اینطور نیست.
ریشه ها رو متوجه شدین عزیز ؟!
عملکرد شما برای دوتا فرزند اول تون بهتر بوده..
از تجربه خودتون استفاده کنید.
💞 @zendegiasheghane_ma
#تربیت_فرزند
برتري دادن فرزندان به همسر،
آسيب بيشتري به فرزندانتون ميزنه!
حتي اگر حرف همسرتون اشتباهه
در حضور كودك شروع به ايراد گرفتن
و بحث كردن نكنيد
چون اقتدارش از بین ميره
بعدا صحبت کنید دربارش
@zendegiasheghane_ma
#تربیت_فرزند
این مشكلات با تنبيه چند برابر بدتر خواهد شد
ناخن جويدن
انگشت مكيدن
ناسزا گفتن
نخوابيدن به موقع
شب ادراری
آموزش توالت رفتن
اذيت خواهر و برادر
درس نخواندن
دروغگویی
سلام نكردن
بد غذايي
💞 @zendegiasheghane_ma
لیست وحدت تهران
#انتخاب_درست
#مجلس_انقلابی
دوستان حالا که انقلابیها به وحدت رسیدند لطفا لیست بالا رو نشر بدید و سعی کنید افراد رو تشویق کنید در تهران به لیست رای بدن
💞 @zendegiasheghane_ma
#بازی
(3 سال به بالا)
یه بازی عالی برای شناخت احساسات کودک و همچنین شناخت رنگها😍
با یه تیر دو نشون بزنین👍🏻
صورتکهایی با حالات چهره متفاوت رو روی کاغذ بکشین یا توی گوگل سرچ کنین و پرینت بگیرین.
بهشون چوب آبسلانگ بچسبونین.
حالا خونه های همون رنگ هم با کاغذ رنگی درست کنین😊
هر حالت چهره رو با کوچولوتون در موردش صحبت کنین مثلا بگین چه وقتایی عصبانی میشی چه وقتایی خوشحال میشی و...
با حرف زدن در مورد هر احساس، با احساسهای مختلف کوچولوتون مرتبط بشین و احساس های مختلف و شرایط اونها رو بهش توضیح بدین.
شناخت احساسات یکی از فاکتورهای خیلی مهم هوش هیجانی هست😍
سعی میکنم بعدا بیشتر دربارش توضیح بدم👍🏻
میتونین ادای هر صورتک رو هم با کوچولوتون دربیارین😄
و بعد اون رو توی خونه ی همرنگش بذارین👍🏻
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت50 #فصل_هشتم شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت51
#فصل_هشتم
از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق. هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریه دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از اینکه صمد صدایم کند، بروم دنبال بچه ها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچه ها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه می کرد. می گفت: «می خواهم یاد بگیرم و برای بچه های خودمان استاد شوم.»
بچه ها را تر و خشک کردم. شیرشان را هم خورده بودند، خیالم راحت بود تا چند ساعتی آرام می گیرند و می خوابند. دوباره رفتم سراغ کارم. جارو را گرفتم دستم و مشغول شدم. گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری ام جلوی دهانم را بستم. آفتاب کم رنگی به اتاق می تابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی می کردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشک ها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریه بچه ها و بعد فریاد صمد بلند شد.
ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند.
جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچه ها شیرشان را خورده بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود؟! ناچار یکی از آن ها را من بغل کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه رفتن. نگران کارهای مانده بودم.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma