#آقایان_بخوانند
#سیاستهای_مردانه
"شوهر هنرمنـد!!!"
🔹 یک آقای هنرمند میداند که همسر محترمش هم از صبح مشغول خانهداری و بچهداری بوده و حسابی خسته است.
👈 پس هنگام ورود به منزل علیرغم اینکه خودش هم خسته است، با چهرهای بشاش و بانشاط با همسر و فرزندان احوالپرسی میکند و به آنها انرژی مثبت میدهد. او با این کارش خستگی همسرش را رفع مینماید...
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
_بانو
🧕🏻
این روزها بانویِ مردی شدن سخت است!
از آن سخت تر بانوی مردی ماندن است..
این روزها مردِ 🧔🏻زنی شدن سخت است!
مردِ زنی ماندن سخت تر است..
در عصرِ مُدرنیته و اِبتذال ، باید بشویم آدمِ چند دهه قبل ..
باید یکی پیدا شود شبیه آدم هایِ چند دهه قبل ..
تا بشود که ما شویم!
بانو ؛
باید رُمان هایِ عاشقانه را دوباره مرور کنیم
باید قیدِ دنیایِ مجازی را بزنیم..
بنشینیم پایِ حرف هایِ مادربزرگ ها ..
دوباره نوجوان شویم
باید جورِ دیگری بزرگ شویم..
خانه #زن می خواهد ، نه مُدل!
زندگی #مرد می خواهد ،
نه یک حجمِ پف کرده !
و عشق باید دوباره تعریف شود..
جوری که آویزه یِ گوش ها شود
نه اینکه زیرِ دست و پا بیفتد و با هوس ، اشتباه شود..
باید به حالِ این ترسِ از -ما- شدن
که افتاده به جانِ دل ها ، فکری کرد
باید آشتی کرد .
باید حواسمان به کانون خانواده هایمان باشد....
💥 بانو امروز وظیفه سنگینی بر دوش داری مراقب باش☺️
لطفا #خانمها_بخوانند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
خانم گلم 😊
🔴 #تشکر_از_همسر
💠 وقتی یک دل سیر با شوهرت حرف زدی میتوانی بعد از صحبت، #تشکرکنی!
💠 مثلا بگویی "ممنونم كه گوش دادی"
"حالم خيلی بهتر شد"، "ممنونم كه كمكم كردی! و گذاشتی حرفم را بزنم!"
💠 این تشکر باعث میشود تا مرد دفعه بعد نیز بخاطر موثر بودنش #گوش خوبی برایت باشد!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت37 🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_وهفتم 💠 شیخ مصطفی هم گریهاش گرفته بود،
#تنها_میان_داعش
#قسمت38
💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام #امام_حسن (علیهالسلام) خوانده بودم، قالب تهی میکردم و تنها پناه امام مهربانم (علیهالسلام) جانم را به کالبدم برگرداند.
هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، #تهدید ترسناکی بود و تا لحظهای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را میدیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم.
💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس میکردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمیتوانم از جا بلند شوم.
زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمیدانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد.
💠 تنها چیزی که میدیدم ورود وحشیانه #داعشیها به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی میخواست از ما #دفاع کند. زنعمو و دخترعموها پایین پلههای ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دستشان برنمیآمد که فقط جیغ میکشیدند.
از شدت وحشت احساس میکردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمیتوانستم جیغ بزنم و با قدمهایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب میرفتم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
#قسمت39
💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو میکوبید تا نقش زمین شد و دیگر دستشان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود.
دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمیچرخید تا التماسشان کنم دست از سر برادرم بردارند.
💠 گاهی اوقات #مرگ تنها راه نجات است و آنچه من میدیدم چارهای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزدهام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلولهای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آنها و ما زنها نبود.
زنعمو تلاش میکرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه میزدند و #رحمی به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت میکشید تا از آغوش زنعمو جدایشان کند.
💠 زنعمو دخترها را رها نمیکرد و دنبالشان روی زمین کشیده میشد که نالههای او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم.
همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب میکشیدم و با نفسهای بریدهام جان میکَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را میدیدم که به سمتم میآمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت39 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو میکوبید تا نقش زمین
#توجه #توجه
لطفا چون این داستان حاوی صحنه های دلخراشه عزیزانی که ناراحتی قلبی دارند و یا استرس براشون خوب نیست و خانمهای باردار این داستان رو دنبال نکنند
ما برای نشون دادن نقش خطیر امثال سردار دلها حاج قاسم ناگزیریم خباثت داعش رو با این داستان واقعی به تصویر بکشیم تا همگان بدانند که نقش حیاتی مدافعان حرم چیست ؛ اما لطفا عزیزانی که خودشون شرایط روحی خودشون رو میشناسند این مستند داستان رو دنبال نکنند❌❌❌❌❌
#صفحه137ازقرآن🌹
#جز_هفت🌹
#سوره_انعام 🌹
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهیدان_ناشناس
۵ شهید ناشناس که آخرین نفرهایی بودند که روی پل خرمشهر بودند😔
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🍂هنـــوزم دل به سينه بیقــــرار است
🍂هنـــوزم انتـــــظارم انتـــــظار اســــت
🍂هنـــوزم خواب میبينیم به شــــــبها
🍂همان مـردی که بر اسبی سوار است
🍂همان مــــردی که آيـــــد جمعه روزی
🍂و ايـــن پايان خـــوب انتــــظار اســـت...
#اللهمعجللولیکالفرج
شبتون پر نور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
صلی الله علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)
سلام روزتون زیبا و با برکت 🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══