eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
27.8هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 🌍 دوشنبه ⏳ خورشیدی برابر با 5 جمادی الثانی 1440 هجری قمری و 11 فوریه 2019 میلادی 👌 💔همبستری و همخوابگی بلامانع است. 👫 منتهی به بشدت مانعیت دارد. 🔹ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه 🔸ذکر بعداز نماز صبح ۱۲۹ مرتبه 🔹 طبق روایات متعلق به حضرت علیه السلام و علیه السلام است. 💞 @zendegiasheghane_ma
🌙نیمه ی ماه خدا و سحر و ادعیه و روز ولادت🌺 به همه باد بشارت☺️ که شده باز بهانه تا دهد بر همه #عشاق، کریم ال طاها اربعین پای پیاده، سفر کرب و بلا را👌😍 میلاد #امام_حسن (ع) مبارک باد 💞 @zendegiasheghane_ma
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است شهادت نبی رحمت و امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد⚫️ 💞 @zendegiasheghane_ma
عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام (علیه‌السلام) فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر حضرت شده و به‌خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم. 💠 در تاریکی هنگام ، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست. با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم. 💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم. عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. 💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت اینهمه را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم. ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
▪️مدینه شد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب ▪️فضاى عالم هستى بود غرق محن امشب ▪️مکن اى آسمان روشن چراغ ماه را کز کین ▪️چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب (ص)🍂🥀 تسلیت باد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹در سوگ نبی جهان سیه می پوشد ▪️در سینه، دل ازداغ حسن می جوشد 🌹از ماتم هشتمین امام معصوم ▪️هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد 🥀آجرک الله یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🥀 ◾️ شهادت جانسوز حضرت نبی اکرم خاتم الانبیاء مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و فرزند دلبندش حضرت مجتبی علیه السلام کریم اهل بیت و علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان تسلیت عرض میکنیم◾️ 🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
پخت نذری بمناسبت ایام شهادت پیامیر (ص) امام حسن و امام رضا (ع) شهادت 🖤 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
حاج‌محمود_کریمی_روی_خونه‌ای_از_گل_و_خشت.mp3
15.81M
🔊 ؛ زیبا 📝 روی خونه‌ای از گِل و خشت 👤 حاج محمود 🌺 ویژه ولادت 👌 ( ع ) ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
. 🌻 اعمال شب و روز ۲۸ صفر 📚 در کتب ادعیه طبق روایات اعمالی برای شب رحلت حضرت محمد (ص) که مصادف ۲۸ صفر المظفر است، ذکر شده: روز ۲۸ ماه صفر که برابر با رحلت جانسوز پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) است، مانند بسیاری از روز‌های مقدس در سال، اعمال مستحبی نظیر انجام غسل، روزه، دعا و خواندن دو رکعت نماز دارد که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان جزئیات آن را بیان کرده است. در ادامه این مطلب اعمال ۲۸ صفر گردآوری شده است. آداب و اعمال ذکر شده در کتب دینی برای روز ۲۸ صفر به شرح زیر است: 1⃣ صدقه دادن آنچه که از گذشتگان و برخی روایات دینی ما رسیده است، ماه صفر به ویژه روز‌های پایانی این ماه که وفات پیامبر گرامی اسلام (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) در آن واقع شده است، به نحوست معروف بوده و در این ماه پیامبر و امامان در مورد صدقه دادن روایات زیادی نقل نموده و سفارش کرده اند. 2⃣خواندن ۱۰ مرتبه دعای یا شَدِیدَ الْقُوَى اگر کسی بخواهد محفوظ بماند از بلا‌های نازله در ماه صفر، در هر روز ده مرتبه بخواند دعایی را که «محدث فیض» روح الله روحه، در «خلاصة الاذکار» ذکر فرموده است. وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِین‏‌ای سخت نیرو، و‌ای سختگیر!‌ای عزیز،‌ای عزیز،‌ای عزیز! خوارند از بزرگی‏ات همه خلقت. پس کفایت کن از من شرّ خلق خودت را،‌ای احسان بخش!‌ ای نیکوکار!‌ ای نعمت بخش!‌ای عطا دِه!‌ ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزه‏ اش! 3⃣روزه گرفتن روزه گرفتن در روز‌های ابتدایی، میانی و پایانی هر ماه تأکید بسیاری شده که بر همین اساس، روزه در ۲۸ ماه صفر نیز که از روز‌های پایانی این ماه قلمداد می‌شود، دارای ارزش بسیاری است. 4⃣ غسل کردن از انجا که یکی از اعمال ۲۸ صفر، خواندن زیارت حضرت رسول (ص) است، مستحب است که قبل از خواندن زیارت حتی از راه دور، غسل انجام شود. 5⃣خواندن زیارت حضرت محمد (ص) از راه دور شیخ مفید و شهید و سید بن طاوس رحمهم الله گفته ‏اند که، چون در غیر مدینه طیبه خواهى که حضرت رسول صلى الله علیه و آله را زیارت کنى غسل بکن و شبیه به قبر در پیش روى خود بساز و اسم مبارک آن حضرت را بر آن بنویس و بایست و دل خود را متوجه آن حضرت گردان و زیارت ایشان را بخوان. تسلیت به ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است در روزهای حزن آلود پایان صفر ، در ایام شهادت ختم رسالت پیامبر اکرم ( ص ) امام حسن و امام رضا ( ع ) با هم مجدد هم نفس میشویم و با ذکر شریف صلوات دلهایمان را روانه مدینه النبی میکنیم و برای فرج مولایمان دعا میکنیم .... ان شاءالله به برکت این صلواتها دلهایمان آرام گیرد و با چشمان گناهکارمان به زودی شاهد فرج مولایمان باشیم.... عزیزانی که تمایل به شرکت دارند تعداد صلواتها رو به آی دی @yamahdi85 ارسال کنند. ( ع ) ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
🍀🌸🌼🌼🍀🌸🌼🌼🍀 📖 ...اَللَّـهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنا... …خدايا! پريشانی و پراکندگی ما را به ياری او جمع كن... O dear God please resolve our separation and confusion due to our Imam 🔹 سلام بر تو و جود و سخایت... سلام بر تو، لحظه‌ای که متولد شدی، بر آن دَمی که جبرئیل نام مبارکت را از آسمان‌ها آورد و رسول‌الله، نامی را که خدا برایت برگزیده بود، در گوشت زمزمه کرد. سلام بر تو، آن‌گاه که زمین با حضورت، عطر‌آگین شد. و سلام بر مهدی فاطمه در این عید مبارک. 🌸 ولادت باسعادت کريم اهل بيت، مجتبی (علیه‌السلام) مبارک باد. 🔸 🕊🌼🌸🌸🕊🌼🌸🌸🕊
▫️ غربت یعنی در خانهٔ خودت هم غریب باشی. غربت یعنی قَدرت را نشناسند، به پیکر بی‌جانت هم رحم نکنند و پاسخ تمام خوبی‌هایت را با کینه و دشمنی بدهند. غربت یعنی حسن بودن و مثل حسن، تنها بودن. و غربت یعنی طرید و فرید و وحید، مثل امام زمان. 💔💔 ▪️ ویژه شهادت علیه‌السلام 💔🌹 🌿🕊🍁🌼🌹🌹🌿🕊🍁
📌 کریم آل‌الله... 🌙 امروز ماه خانهٔ علی و فاطمه کامل می‌شود و کریم آل‌الله در آسمان می‌درخشد. چه مبارک آمدنی است که در ماهِ خدا جلوه‌نمایی می‌کند. ✨ می‌آید اویی که خوان کَرَمش، دل‌های کوچکمان را وسعت می‌بخشد و کاسهٔ گدایی‌مان را پُر می‌کند‌. خدایا به حق این ماه و مولود کریمش، فرج آخرین فرزند علی را هم برسان... 📖 ؛ ویژه ولادت علیه‌السلام 🍀🍃🌹🌹🍀🍃🌹🌹🍀