💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت43 صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم میرسید، دل من برای حیدرم در قفس سین
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت44
💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپارههای #داعش نبود که هرازگاهی اطراف شهر را میکوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلولههای داعش را بهوضوح میشنیدیم.
دیگر حیدر هم کمتر تماس میگرفت که درگیر آموزشهای نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن #محاصره و دیدار دوبارهاش دلخوش بودم.
💠 تا اولین افطار #ماه_رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است.
تأسیسات آب #آمرلی در سلیمانبیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لولهها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم.
💠 شرایط سخت محاصره و جیرهبندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای #افطار به نان و شیره توت قناعت میکردیم و آب را برای طفل #شیرخواره خانه نگه میداشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم.
اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریههای یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک میشد، باید چه میکردیم؟
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
#قسمت45
💠 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو #قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل ماندهایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید.
در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزهداری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد که چند روزی میشد با انفجار دکلهای برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بیخبر میماندم.
💠 یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در #سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشیها میجنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود.
زنعمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد.
💠 زنعمو نیمخیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با #خمپاره میزنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشههای در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خردههای شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ برنامه استاد #پناهیان در شبکه افق
⏰ اکنون از شبکه افق
#ما_همه_پناهیانیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه140ازقرآن⚫️
#جز_هفت⚫️
#سوره_انعام ⚫️
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_پنجعلی_اکرمی_قوشچی
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#اَلسَّلامُعَلَیکَیابَقیَّهالله 🍃🌸🌤
رفــتہ بودے ڪہ بیـایــے؛
چهقــدر طــول کشیــد . . .
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
شبتون پر نور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هـــر صــبـــح رو بــا سـلام بـه آقـا صاحب الــزمــان شــروع کــنـیـم
دلــــم بـه ” مـسـتـحـبـی ” خـوش اسـت کـه جـوابـش ” واجـب ” اسـت
💔 السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه... 💔
ســـلام آرامــش دلــم ❤
صـبــحــتـون مـهـدوی ✋
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏴 ازهم بگشای دیده را با صلوات ✋
🏴🌾 اللّهُمَّصَلِّعَلي
🏴 مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🏴🌾 وَعَجِّلفَرَجَهُــم
اَلٍل٘هٍم كن 🏴 ل٘ۆٍلِيًك أٓلٌحٗجّه إۤپن أْلۤحٓسٌن
صٗلٌـۏۤأْتـِكَ 🏴 عۤلًيَه ٷِعُلّۍ آٌب٘آئٍه فِي هٌذٗه
إلٌســ٘إْعۤــه🏴 ۏًفـٓي كِـل سُإّعۤه ۄ٘لٍيِاًَ
ؤٗحٌا٘فٍظۤاً ؤًقآئٌداًُ 🏴 ۆنُاّصۤړ٘اً ۄٍدلِيَلٗاً وٍع٘يٍنٓا
حتى تسٓكنٌهُُ اّړۤضْكٍَ 🏴 طِۈَعّا ۈُتّمۤتْعٍهُِ فَيّهٌا
طٗۈٌي٘لْاًۤ بًړٓحٍمِتَك ېّاِأَرّح٘م 🏴 الٗرٍا٘حمٍيٓنً
🏴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
📌 برایَت گِران تمام میشود!
▪️ چرا سپاهیانِ یزید با آنکه ادعای مسلمانی داشتند، نماز میخواندند، غسل شهادت میکردند و... اما در مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند؟ توجیهِ آنها این بود که میخواستند به خدا نزدیکتر شوند. نیّتشان قربه الی الله بود!
نداشتنِ بصیرت، مثلِ نداشتنِ چشم است؛ ممکن است راه را اشتباه بروی و از آن بدتر ممکن است راهِ اشتباه را درست بدانی و حتی از آن دفاع کنی، که میشود همان دفاعِ کورکورانه.
▫️ برای رسیدن به خدا، باید از راهِ خدا عبور کرد و امام، همان راهِ درستی است که سرانجامش خداست؛ و این راه وابسته به زمان است. انسان موظف است در هر زمان، راه و امامِ زمانِ خودش را کامل بشناسد، چون میخواهد عمری در آن راه و با این راهنما باشد.
▪️ این روایت را که شنیدهای: «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة» هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. آری! ندانستن، توجیهِ خوبی برای اشتباه نیست، چون آدمِ بصیر، هر روز اطلاعاتِ خودش را بروز رسانی میکند.
#ما_ملت_امام_حسينيم
#ما_همه_پناهیانیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
﷽
You came to me
بسویم آمدی
In that hour of need
در آن لحظه ای که به تو محتاج بودم
When I was so lost
وقتی من خیلی گمشده…
So lonely
و بسیار تنها بودم
You came to me
بسویم آمدی
Took my breath away
نفسم را در سینه حبس کردی
Showed me the right way
راه درست را به من نشان دادی
The way to lead
راه هدایت
You filled my heart with love
تو قلبم را از عشق سرشار کردی
Showed me the light above
نور بالاتر را به من نشان دادی
Now all I want
اکنون تنها چیزی که می خواهم
Is to be with you
این است که با تو باشم
You are my one true love
تو یگانه عشق حقیقی من هستی
Taught me to never judge
به من آموختی که هرگز قضاوت نکنم
Now all I want
اکنون تنها چیزی که می خواهم
Is to be with you
این است که با تو باشم
AllahummaSalli ‘alaSayyinda Mustafa, ‘alaHabibeeka, Nabi’eeka, Mustafa
خدایا بر سرور ما مصطفی درود فرست، بر دوستت، پیامبرت، مصطفی
You came to me
بسویم آمدی
In a time of despair
در هنگام ناامیدی
I called on you
من تو را صدا زدم
You were there
تو آنجا بودی
Without you
بدون تو
?What would my life mean
زندگی ام چه معنایی داشت؟
To not know the unseen
وقتی که غیب را نمی شناختم
The worlds between
و جهان های مابین را
For you I’d sacrifice
برای تو خود را قربانی می کنم
For you I’d give my life
جانم را فدایت می کنم
Anything…
هر چیزی را…
Just to be with you
فقط برای اینکه با تو باشم
I feel so lost at times
من خیلی احساس بی پناهی می کنم در لحظاتی که
By all the hurt and lies
این همه آزار و دروغ را می بینم
Now all I want
اکنون تنها چیزی که می خواهم
Is to be with you
این است که با تو باشم
AllahummaSalli ‘alaSayyinda Mustafa, ‘alaHabibeeka, Nabi’eeka, Mustafa
خدایا بر سرور ما مصطفی درود فرست، بر دوستت، پیامبرت، مصطفی
Showed me right from wrong
درست را از نادرست به من نمایاندی
Taught me to be strong
به من آموختی که قوی باشم
Need you more than ever
بیش از هر زمان دیگری به تو نیاز دارم
YaRasul Allah
ای فرستاده خدا( یا رسول ا… )
You came to me
بسویم آمدی
In that hour of need
در آن ساعت نیاز
Need you more than ever
بیش از هر زمان دیگری به تو نیاز دارم
YaRasul Allah
ای فرستاده خدا( یا رسول ا… )
You filled my heart with love
تو قلبم را از عشق سرشار کردی
Showed me the light above
نور بالاتر را به من نشان دادی
Now all I want
اکنون تنها چیزی که می خواهم
Is to be with you
این است که با تو باشم
You are my one true love
تو یگانه عشق حقیقی من هستی
Taught me to never judge
به من آموختی که هرگز قضاوت نکنم
Now all I want
اکنون تنها چیزی که می خواهم
Is to be with you
این است که با تو باشم
AllahummaSalli ‘alaSayyinda Mustafa, ‘alaHabibeeka, Nabi’eeka, Mustafa
خدایا بر سرور ما مصطفی درود فرست، بر دوستت، پیامبرت، مصطفی
#من_محمد_را_دوست_دارم ❤
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
به نام خداوند مهربانی ها🌱🌸
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#قسمت_چهارم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر سلب آزادی نیست❌🚫
البته بستگی داره ما به چی بگیم آزادی😉
اگه آزادی اینه که هرجور دلمون میخواد بگردیم و بپوشیم و عمل کنیم و ...
خب این آزادی نیست❌❌❌
اگه یک نفر بگه می خوام آزاد باشم یه چاقو برداره بزنه تو شکم مردم ، خب آزادی میخواد دیگه🔪🔪
یا اینکه میگه من دلم میخواد یکی از اعضای خانواده شما رو بدزدم ، بذارید آزاد باشم😳😳😳
همچین چیزی ممکنه؟؟؟
هرجایی یه قانونی داره 😉
اگر هرکسی بخواد آزاد باشه اونجا میشه ....
پس اینها آزادی نیست بلکه وقاحت است😣
پس #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر فقط آزادی های نامشروعی رو که به آزادی دیگران لطمه میزنه رو سلب میکنه😊😊😊
ولی آزادی های خوب و مفید رو ضمانت میکنه😉✅
این پیام رو منتشر کنید...🌹
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت71
#کیفر_بی_توجهی_به_نیاز_جنسی_همسر
🔰🔰🔰
🌸 پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند؛ خانمی که شوهرش وی را برای نیاز جنسی خود می خواند و او پیوسته به تاخیر می اندازد تا اینکه خواهش مرد فرو می نشیند و به خواب می رود، فرشتگان پیوسته تا هنگام بیدار شدن شوهرش آن خانم را #لعنت می کنند
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
🔔 #یادمون_باشه توجه به نیاز جنسی شوهر، فقط درخواست از جانب مرد و پاسخگویی از زن نیست، جهاد تو در اینه که باید خودت را همه جوره آماده کنی و دلبری کنی و گاهی نیاز خفته همسرت رو که در گیر و دار خستگی کار روزانه اش از یادش می رود، بیدار کنی
💪 #یادمون_باشه؛ خانومی که با تمام خستگیش از خوابش می زنه و به نیاز همسرش می پردازه، مجاهد فی سبیل الله است
👹 #یادمون_باشه هر وقت غرور و نفس و شیطان می خواد با آتش #قهر و #بی_توجهی مانع رابطه تون بشه و بر طبل طلاق عاطفی و جنسی بکوبه، محکم بزن تو گوش شیطون و وظیفه دلبری و همسری ات را در حد اعلا انجام بده، اونوقت اثرات و برکاتش را در روح و جسم خودت ببین و مهم تر از همه اینکه ببین چقدر اون لحظات به خدا نزدیک می شی.😍
👈 و به جای لعنت فرشتگان، دعای فرشته هایی که برایت استغفار می کنند را مهیا کن.
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
یا صاحب الزمان✋
زلف شب را به سراپای سحر میریزم
تا خود صبح ☀️
به راه تو قمر🌙میریزم
ساحل چشم👀من
از شوق به دریا زده است
چشم بسته 😵
به سرش موج تماشا زده است
جمعه را سورمه کشیدیم مگر برگردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی313💔
زندگی نیست❌ممات است تو را کم دارد...
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد
متی ترانا و تراک؟
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
#غروب_جمعه
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت45 💠 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که
#تنها_میان_داعش
#قسمت46
💠 زنعمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند.
حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرّش #انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجرههای بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد.
💠 در تاریکی لحظات نزدیک #اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریههای وحشتزده یوسف را میشنیدم.
هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟»
💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند.
پیش از آنکه نور را سمت زنعمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!»
💠 ضجههای یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ میترسیدم #امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم.
عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بیخبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#من_محمد_را_دوست_دارم
عجیباستفرانسوۍها
کہدرتولیدبهترینعطرها معروفهستند . . .
هنوز نمۍدانند وقتۍشیشہعطری
رابشکنۍبویشبیشتردرفضامۍپیچد . . . !
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══