eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔅بنویسید امیدِ دلِ زهرا مهدیست❤️ 🌸یا فاطر بحق فاطمه عجل لولیک الفرج🌸 🍀🌿🌸🍀🌿🌸🍀🌿🌸🍀🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ☘چشــــم هامان سبد نور خدا می‌خواهنــد 🌸بهر دیدار خـــدا مهر و صفا می‌خواهنــد ☘یڪ‌ ڪلام ‌یابن‌الحســـن‌ در دو جهـــان‌... 🌸دیدن‌ روی‌ تــو را 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ نشانه شیعه واقعی مردی به همسرش گفت: پيش فاطمه زهرا عليها السلام برو و بپرس: آيا من از شيعيان اهل بيت هستم؟ ـ زن آمد و پرسيد. 🌼 حضرت زهرا عليها السلام در پاسخ گفت: به همسرت بگو: اگر به آنچه تو را فرمان داده ايم عمل مى كنى و از آنچه نهى كرده ايم پرهيز نموده اى از شيعيان خواهى بود و در غير اين صورت از شيعيان نيستى. 📗بحار الأنوار ،ج۶۸، ص۱۵۵ / تفسیر منتسب به امام حسن عسکری علیه السلام ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 در مواقع همسرتان با او بیشتر مهربان باشید و به او توجه کنید! 🌹 همسر شما در اینگونه مواقع شدید به محبت و مهربانی‌تان دارد. 🌹 خود را در بزنگاهها ثابت کنید تا علاقه و همسری بینتان بیشتر گردد. 🌹 گاهی برایش بکشید تا به شما در دلش افتخار کند. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان نویسنده : ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت97 همراهش از اتاق خارج شدم، پشت در حیاط دوباره دستم را گرفت که انگار دلش نمی‌
💠 طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با به مصطفی التماس می‌کردم :«تورو خدا پیداش کنید!» بی‌قراری‌هایم را تمام کرده و تماس‌هایش به جایی نمی‌رسید که به سمت در رفت و من دنبالش دویدم :«کجا میرید؟» 💠 دستش به طرف دستگیره رفت و با لحنی گرفته حال خرابش را نشانم داد :«اینجا موندنم فایده نداره.» مات رفتنش مانده و من دو بار قامت غرق خونش را دیده بودم و دیگر نمی‌خواستم پیکر پَرپَرش را ببینم که قلبم به تپش افتاد. دل مادرش بزرگتر از آن بود که مانع رفتنش شود، اشکش را با چند بار پلک زدن مهار کرد و دل کوچک من بال بال می‌زد :«اگه رسیدن اینجا ما چیکار کنیم؟» 💠 از صدایم تنهایی می‌بارید و خبر رگ غیرتش را بریده بود که از من هم دل برید :«من ، اما یه عمر همسایه سیده زینب بودم، نمی‌تونم اینجا بشینم تا بیفته دست اون کافرا!» در را گشود و دلش پیش اشک‌هایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید و نشد حرف دلش را بزند. نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت و با همان نگاه نگران سفارش این دختر را کرد :«مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه شیعه‌اس یا !» و می‌ترسید این اشک‌ها پای رفتنش را بلرزاند که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج شد. 💠 او رفت و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد و من می‌ترسیدم دیگر نه ابوالفضل نه او را ببینم که از همین فاصله دخیل ضریح (علیهاالسلام) شدم. ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ تلوزیون فقط از نبرد حمص و حلب می‌گفت، ولی از و زینبیه حرفی نمی‌زد و از همین سکوت مطلق حس می‌کردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته که از ترس سقوط داریا تب کردم. 💠 اگر پای به داریا می‌رسید، من با این زن سالخورده در این تنهایی چه می‌کردم و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود که صدای تیراندازی هم به تنهایی‌مان اضافه شد. باورمان نمی‌شد به این سرعت به رسیده باشند و مادرش می‌دانست این خانه با تمام خانه‌های شهر تفاوت دارد که در و پنجره‌ها را از داخل قفل کرد. 💠 در این خانه دختری شیعه پنهان شده و امانت پسرش بودم که مرتب دور سرم می‌خواند و یک نفس نجوا می‌کرد :«فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين.» و من هنوز نمی‌دانستم از ترس چه تهدیدی ابوالفضل حاضر نشد تنها راهی ایرانم کند که دوباره در این خانه پنهانم کرد. حالا نه ابوالفضل بود و نه مصطفی که از ترس اسارت به دست تروریست‌های جانم به لبم رسیده و با اشکم به دامن همه ائمه (علیهم‌السلام) چنگ می‌زدم تا معجزه‌ای شود که درِ خانه به رویمان گشوده شد. ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ 💠 مصطفی برگشته بود، با صورتی که دیگر آرامشی برایش نمانده و چشمانی که از غصه به خون نشسته بود. خیره به من و مادرش از دری که به روی خودمان قفل کرده بودیم، حس کرد تا چه اندازه کردیم که نگاهش در هم شکست و من نفهمیدم خبری ندارد که با پرسش بی‌پاسخم آتشش زدم :«پیداش کردید؟» همچنان صدای تیراندازی شنیده می‌شد و او جوابی برای اینهمه چشم انتظاری‌ام نداشت که با شرمندگی همین تیرها را بهانه کرد :«خروجی شهر درگیری شده بود، برا همین برگشتم.» 💠 این بی‌خبری دیگر داشت جانم را می‌گرفت و ابوالفضل پای رفتنش را سُست کرده بود که لحنش هم مثل نگاهش به زیر افتاد :«اگه براتون اتفاقی می‌افتاد نمی‌تونستم جواب برادرتون رو بدم!» مادرش با دلواپسی پرسید :«وارد داریا شدن؟» پایش پیش نمی‌رفت جلوتر بیاید و دلش پیش مانده بود که همانجا روی زمین نشست و یک کلمه پاسخ داد :«نه هنوز!» 💠 و حکایت به همینجا ختم نمی‌شد که با ناامیدی به قفل در نگاه کرد و صدایش را به سختی شنیدم :«خونه اطراف دمشق رو آتیش می‌زنن تا مجبور شن فرار کنن!» سپس سرش به سمتم چرخید و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده که خودم دست دلش را گرفتم :«نمی‌ذارم کسی بفهمه من شیعه‌ام!» و او حرف دیگری روی دلش سنگینی می‌کرد و همین حرف حالش را زیر و رو کرده بود که کلماتش به هم پیچید :«شما ژنرال رو می‌شناسید؟» 💠 نام او را چند بار از ابوالفضل شنیده و می‌دانستم برای آموزش نیروهای سوری به دمشق آمده که تنها نگاهش کردم و او خبر تلخش را خلاصه کرد :«میگن تو انفجار دمشق شده!» قلبم طوری به قفسه سینه کوبیده شد که دلم از حال رفت. می‌دانستم از فرماندهان است و می‌ترسیدم شهادتش کار نیروهای ایرانی را یکسره کند که به نفس‌نفس افتادم :«بقیه ایرانی‌ها چی؟» و خبر مصطفی فقط همین بود که با ناامیدی سری تکان داد و ساکت شد... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
هدیه ی روز مادر دیشب بردیم برای مادر شوهرم و صدالبته ک شیرینی هاشو خودم درست کردم ک خرجمون کمتر بشه😅 شوهرم کلی اونجا ازم تعریف کرد و پز داد😜 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
اینم کوکی اسنکی من ... حی بودنم در خواندن دو رکعت نماز شکر و بودن در این حکومت و دیدن چهل و دو سال انقلاب ... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
♨️معیت امام؛ موجب ارزشمندی ما 🔸 همه‌ی ما خواهانِ آنیم که در زندگی، افرادی ارزشمند و صاحب قدر و قیمت باشیم. بزرگی فرموده‌اند: «اگر هزاران نفر کنار هم جمع شوند، اما به لطف و عنایت حضرت حجت عجل‌الله‌فرجه‌الشریف همراه نباشند، همچون «صفرهایی» هستند که به دنبال هم قرارگرفته‌اند، و «یک» درکنارشان نیست». 👌لازمه قیمتی شدنِ ما در عالم، و با ولی عصر عجل‌الله‌فرجه‌الشریف است. باید آن «یک» باشد تا صفر وجود ما ارزشمند شود. 💧قطره دریاست اگر با دریاست 💧ورنه او قطره و دریا دریاست 🔸 در غیر این صورت، اگر هزار خصلت و خصوصیت نیکو در وجودمان جمع باشد، بدون عنایت و توجه حضرت، قدر و قیمتی نداریم... ☑️محبت، مولودِ شناخت و معرفت است. به میزانی که معرفت ما عمیق‌تر و وسیع‌تر باشد،حقایق بیشتری بر ما جلوه‌گر می‌شود، و ره‌آوردِ این امر افزون‌تر خواهد بود. 🔸 به میزانی که محبتمان افزون شود، به همان اندازه حجاب‌ها و موانعِ میان ما و مولایمان مرتفع می‌گردد و مقدمات وصال محب و محبوب فراهم می‌شود. 📚 المستغاث ص ٣٤ و ٣٥ ‏🖋استاد‌ بروجردی 🌾🌷 🍃🌾✨🍃🌾✨🍃🌾✨🍃🌾✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤ کم کم دلم از این و از آن سیر میشود با چشم مهربان تو تسخیر میشود این خوابها که همسفر هر شب من است یک روز مو به مو همه تعبیر میشود فرصت گذشت وقت زیادی نمانده است تعجیل کن عزیز دلم دیر میشود😔 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕زندگی عاشقانه💕
#نکات_تربیتی_خانواده #قسمت107 💢و بدترین و وحشتناک ترین اثری که این طرز زندگی داره اینه که از خدا د
"همیشه با برنامه" ✅ یه انسان مومنی که میخواد خانواده تشکیل بده، کاملا حواسش هست که چطور زندگی کنه تا "خیلی لذت" ببره.👌 💢 اینطور نیست که هی بگه من خوشم میاد فلان کار رو بکنیم! خوشم نمیاد فلان جور باشی! 😒 🌹 میدونه برای اینکه از خانومش خوشش بیاد، باید یه سری فعالیت ها رو انجام بده تا به اون محبت بالا برسه و از زندگیش لذت ببره. 🔷 کلا آدم باید با حساب و کتاب و برنامه زندگی کنه.... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💢 شاید تا حالا یه ضرب المثلی رو شنیده باشید که میگن: عشق خبر نمیکنه! نخیر! باور نکن ‌عزیزم! ☺️ - چرا؟! * چون «عشق چیزیه که باید بری دنبالش و به دستش بیاری».👌 اصلا اینطور نیست که بشینی تا خودش بیاد! 😊 💢 بله ممکنه اوایلِ زندگی، آدم ناغافل عاشق بشه و زندگیشو تشکیل بده اما اون احساس عاشقی، مثل دندان شیری هست. 🔸 بعد از یه مدت کوتاهی طبیعتا اون عشق اولیه از بین میره.... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🗾 باتری ماشین! 🔷 محبت ابتدایی زندگی که خدا به زن و شوهرا میده مثل برق ابتدایی باتری ماشین هست. 🚕🚙 با برقی که توی باتری هست میشه ماشین رو روشن کرد اما نمیشه مسافت زیادی با همون برق رفت! ☺️ ✅ آخرش باید خود اتومبیل، برق تولید کنه تا بتونه مسافت های طولانی رو بره. اگه کسی دلش رو به همون برق اولیه باتری خوش کنه آدم خوش خیالی هست!😊 💢 دقیقا کسی که دلش رو به محبت ابتدایی زندگی خوش کنه، آدم خوش خیالی حساب میشه! ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امیرالمومنین علی (علیه السلام): به سخنی که از دهان کسی بیرون می آید گمان بد مبر ،تا وقتی می توانی برای آن محمل خوبی بیابی 📗نهج البلاغه حکت ۳۶۰ اللهــم عجــل لولیـک الفــرج         ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══