#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت12
#اهل_كار
#دوستان_شهید
بعضي از دوستان حتي برخي از بچههاي مذهبي را ميشناسيم كه اخلاق
خاصي دارند!
كارهايي كه بايد انجام دهند با كندي پيش مي برند. جان آدم را به لب
مي رسانند تا يك حركت مثبت انجام دهند.
اگر كاري را به آنها واگذار كنيم، به انجام و يا اتمام آن مطمئن نيستيم.
دائم بايد بالاي سرشان باشيم تا كار به خوبي تمام شود.
اين معضل در برخي از نهادها و حتي برخي مسئولان ديده مي شود.
برخي افراد هم هستند كه وقتي بخواهند كاري انجام دهند، از همه ي عالم
و آدم طلبكار ميشوند.
همهي امكانات و شرايط بايد براي آنها مهيا شود تا بلكه يك تحرك
كوچكي پيدا كنند.
اميرالمؤمنين علي در بيان احوالات يكي از دوستانشان كه او را برادر
خود خطاب ميكردند فرمودند: او پرفايده و كم هزينه بود.
اين عبارت مصداق كاملي از روحيات هادي ذوالفقاري به حساب مي آمد.
هادي به هرجا كه وارد ميشد پرفايده بود.
اهل كار بود. به كسي دستور نميداد. تا متوجه ميشد كاري بر زمين مانده،
سريع وارد گود ميشد.
بارها ديده بودم كه توي هيئت يا مسجد، كارهايي را انجام ميداد كه كسي
سراغ آن كارها نميرفت؛ كارهايي مثل نظافت و شستن ظرفها و...
من شاهد بودم كه برخي دوستان مسجدي ما به دنبال استخدام دولتي و
پشت ميز نشيني بودند و مي گفتند تا كار دولتي براي ما فراهم نشود سراغ كار
ديگري نميرويم.
آنها شخصيتهاي كاذب براي خودشان درست كرده بودند و مي گفتند
خيلي از كارها در شأن ما نيست!
اما هادي اينگونه نبود. شخصيت كاذب براي خودش نميساخت. او براي
رهايي از بيكاري كارهاي زيادي انجام داد. مدتها با موتور، كار پيك انجام
ميداد. در بازار آهن مشغول بود و...
ميگفت: در روايات اسلامي بيكاري بدترين حالت يك جوان به حساب
مي آيد. بيكاري هزاران مشكل و گناه و ... را در پي خود دارد.
٭٭٭
هادي يك ويژگي بسيار مثبت داشت. در هر كاري وارد ميشد كار را به
بهترين نحو به پايان مي رساند.
خوب به ياد دارم كه يك روز وارد پايگاه بسيج شد. يكي از بچهها مشغول
گچكاري ديوارهاي طبقهي بالاي مسجد بود. اما نيروي كمكي نداشت.
هادي يكباره لباسش را عوض كرد. با شلوار كردي به كمك اين گچكار
آمد.
او خيلي زود كار را ياد گرفت و كار گچكاري ساختمان بسيج، به سرعت
و به خوبي انجام شد.
مدتي بعد بحث حضور بچههاي مسجد در اردوي جهادي پيش آمد.
تابستان 1387 بود كه هادي به همراه چند نفر از رفقا از جمله سيد علي
مصطفوي راهي منطقهي پيراشگفت، اطراف ياسوج، شد.
هادي در اردوهاي جهادي نيز همين ويژگي را داشت. بيكار نمي ماند. از
لحظه لحظه وقتش استفاده مي كرد.
در كارهاي عمراني خستگي را نمي فهميد. مثل بولدوزر كار مي كرد. وقتي
كار عمراني تمام مي شد، به سراغ بچههايي مي رفت كه مشغول كار فرهنگي
بودند.
به آنها در زمينهي فرهنگي كمك مي كرد. بعد به آشپز جهت پخت غذا
مي رفت و...
با آن بدن نحيف اما هميشه اهل كار و فعاليت بود. هادي هيچ گاه احساس
خستگي نمي كرد.
تا اينكه بعد از پايان اردوي جهادي به تهران آمديم. فعاليت بچههاي مسجد
در منطقهي پيراشگفت مورد تحسين مسئولان قرار گرفت.
قرار شد از بچههاي جهادي برتر در مراسمي با حضور رئيسجمهور تقدير
شود.
راهي سالن وزارت كشور شديم. بعد از پايان مراسم و تقدير از بچههاي
مسجد هادي به سمت رئيسجمهور رفت.
او توانست خودش را به آقاي احمدينژاد برساند و از دوركمي با ايشان
صحبت كند.
اطراف رئيسجمهور شلوغ بود. نفهميدم هادي چه گفت و چه شد. اما
هادي دستش را از روي جمعيت دراز كرد تا با رئيسجمهور، يعني بالاترين
مقام اجرايي كشور دست بدهد، اما همين كه دست هادي به سمت ايشان رفت،
آقاي احمدينژاد دست هادي را بوسيد!
رنگ از چهرهي هادي پريد. او كه هميشه مي خواست كارهايش در خفا
باشد و براي كسي حرف نمي زد، اما يكباره در چنين شرايطي قرار گرفت.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه334ازقرآن🌸
#جز_هفدهم🌸
#سوره_حج🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_حسین_رجب_پور 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#اماممهدیازدیدگاهمعصومین
💠امام سجاد علیه السلام؛
🔅«در قائم ما عجلالله فرجه سنتهایی از پیامبران است، و اما از ابراهیم علیهالسلام؛ ولادت پنهانی و کناره گیری مردم از اوست.»
📚کمالالدين ج۱،ص۳۲۱
#اللّهمعجّللولیکالفرج ☘🌷
🌾🍀🌸🌾🍀🌸🌾🍀🌸🌾🍀🌸
#مهدےجان❤️
مولاے من
چشم وجودمان
خیره بہ نورِ حضور شماست
ادرڪنے،ادرڪنے،ادرڪنے...
و دست استغاثہ
و روے حاجتمان
متوسل بہ درگاه تان
الغوث،الغوث،الغوث...
تا خداوند
طلعت رشیدتان را بہ ما بنمایاند
العجل،العجل،العجل...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💚سلام صبحت بخیر گوهرنایابم❤️
💕زندگی عاشقانه💕
. #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم #قسمت70 🔶🔶🔶 استاد پناهیان: 🔶هر کی میخواد با خدا عاشقانه حرف بزنه ،
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت71
استاد #پناهیان
استاد پناهیان:
🔶مودبانه سر نماز ایستادن، یعنی چی؟ سروقت نماز خوندن .
مودبانه سر نماز ایستادن یعنی چی؟ قرائت درست داشتن.
✅🌺
مودبانه سر نماز ایستادن یعنی درست نماز خوندن .
✅مستحبات حداقلی نماز رو رعایت کردن .
بابا ، یواش ، هووووول نباش ، میخوای نخونی ، نخون .
😒
میخوای به اهل عالم اعلام کنی که این خدا ، کسی نیست که لازم باشد من به او احترام بذارم ،
❌🔴⛔️😐😑
اومدی بندگی کنی در خونه ی خدا ؟
یا خدا رو خراب کنی .
خدا میگه
من که گفتم دلت و برا من بیار
اما دل به این سادگیا گیر نمیاد .
🔶دلت در میره پس بدنت و بیار ، نترس ، اذیتت نمیکنم .
❤️😢
حالا ماها که تو مرحله ی اولیم
ان شاءالله اگر خدا خواست ، شبهای بعد نماز مودبانه رو یه قدم بریم جلوتر ،
به نمازای خوشگلتریم میرسیم .
ولی فعلا نماز مودبانه.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
.
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت72
استاد #پناهیان
⭕همه اهل جهنم بوی بهشت به مشامشان میرسه به جز متکبرین ،
❌متکبرین تو جهنم هم بوی بهشت به مشامشون نمیرسه .
🔰یه در جهنم داره فقط مخصوص متکبرین اونا جای ویژه جهنم میرن .
❌آقا میگه
بذار اول من به بچم اصول عقاید یاد بدم ،بعدا نماز خون میشه
صبر کن آقاااا
، شما از هفت سالگی اول بچه ت و وادار کن به نماز خوندن ، ✅🌺
نماز که خوند ، قلبش و عقلش سالم میشه ،
بعد تازه میتونه بفهمه این خدا یعنی چی ؟
✅🌺
میگه بچه که هنوز اصول عقاید زیاد نمیفهمه ☹️
✅ یه چیز مختصر میفهمه ، همون چیز مختصر کافیه
👈⭕فعلا باید تکبر از دلش بره ؛
رفقا اصل گرفتاری ما تکبر ماست در مقابل خدا ،
✅ اول بیاین این تکبر و بزنیم .
❌⭕❌
تکبر رو بزن تا نمازت خوب بشه
✅✅✅
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_و_پاسخ
دکتر #حبشی
👈 سوال:
باعرض سلام، همسرم در خواستگاری عنوان کردند که خیلی اهل رفت و آمد به خانه فامیل ها نیستند چه فامیل های خودشان و چه فامیل های همسرشان. مثلا فامیل های خودش را در مناسبت ها و.. می بیند و سالی دوبار شاید همدیگر را ببینند. چون مادر ایشان وسواس دارد واز ابتدا ازخانه بقیه مردم خوشش نمی آمده!!به همین دلیل خیلی با فامیل هایشان حتی خواهر و برادر خودش نیز رفت و آمد نمی کرده است.اکنون من در خانواده ای بسیار صمیمی زندگی می کنم حتی با دایی مامانم نیز رفت و آمد داریم و خودم هم دوست دارم رفت و آمد کنم. چگونه همسرم را با خودم همراه کنم و با مخالفت هایش چگونه برخورد کنم؟ می دانم که لجبازی کردن و در مراسم خانواده های آن ها شرکت نکردن از جانب من مشکل را حل نمی کند و بدتر می شود.شما چه راه حلی را پیشنهاد می کنید؟
👈 پاسخ:
وقتی ایشان در جلسه خواستگاری ضعفخ خودش را صریحا تشریح کرده است ، انتظار و شکایت شما از واکنش ایشان درست نیست و شما هم خودتان را از آمد و شد و معاشرت ها محروم نکنید و از فرصتی که ایشان میدهد بهره خودتان را ببرید و اصراری برای همراه کردن شوهر نداشته باشید اما اینکه شما می توانید با رفتار متین خودتان وی را از این مشکل خود بتدریج آزاد کنید ، وابسته به این است که این آمد و شدها برای وی زحمت و فشاری نداشته باشد و بالعکس در همان مواردی که موافقت می کند بیاید ، ببیند برکاتی پیدا می کند و انس و محبت هایی می بیند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_و_پاسخ
#تکنیک_های_همسرداری
❓ سوال:
سلام؛ باتوجه به اینکه زن نباید از دست مرد گریه کنه و سایر نکاتی که در این مورد گفته شد من تمام سعیم رو می کنم که همسرم گریه هام رو نبینه یا اگر میبینه بدونه که از دست اون نیست که اقتدارش لطمه نخوره. هر وقت هم این حالت پیش اومده مثل یک دوست صمیمی ازم حمایت کرده و بهم اطمینان داده که قضیه حل میشه و من رو آروم کرده. اما خیلی مواقع نمیخوام به خاطر مسائل کوچیک شوهرم اشک منو ببینه اما هر کاری می کنم نمی تونم جلوی اشک هام رو بگیرم و ناخواسته اشکهام سرازیر میشه و بند نمیاد. بارها رفتم کلی گریه کردم و نفس عمیق کشیدم به این خیال که اشکام تموم بشه و وقتی دارم با شوهرم راجع به اون مسئله ای که اذیتم کرده صحبت می کنم دیگه گریه ام نگیره اما موفق نشدم. حتی اومدم در موردی که اذیت شدم نوشتم که سبک بشم و کمی حجم هیجاناتم رو کنترل کنم اما باز هم نشد و انگار وقتی شروع به حرف زدن با شوهرم میکنم بی اختیار اشکهام میاد. اگه قراره من انقدر ضعیف باشم که مدام پیش شوهرم گریه ام بیاد که نمیشه. دوست ندارم اون فکر کنه باعث ناراحتی و رنج من میشه. خواهش میکنم کمکم کنید و بفرمایید چه طور میتونم به خودم مسلط باشم و جلوی گریه های بی اختیارم رو بگیرم.
👈پاسخ:
مهم گریه کردن و دیدن گریه های شما نیست مهم تاثیر آن گریه هاست. یعنی وقتی گریه شما به معنی ایراد مرد و شکایت از او باشد، منجر به شکستن اقتدارش می شود. من در همان درسها گفته ام که می توانید پیش مرد و از دست مرد گریه کنید، بشرطی که سر بر شانه خودش بگذارید و از او دروی نکنید و او را از خود نرانید و ابراز شکایت نکنید و بجای آنکه بگویید تو با من چه کرده ای، شرج بدهیم که بر من چه می گذرد پس شما میتوانید پیش شوهرتان گریه کنید و برایش شرح بدهید که این اشکها به معنی شکایت و ایراد از شما نیست و شرح حال خودم برای یاری گرفتن از شماست.
دکتر #حبشی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید و نشر دهید
غم حضرت آقا را درباره پیر شدن نسل ایران دریابیم 😔
چه باید کرد ؟؟؟
#خانواده
#کلیپ
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨
✫⇠ رمان زیبای
#پسرک_فلافل_فروش
📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت12 #اهل_كار #دوستان_شهید بعضي از دوستان حتي برخي از بچههاي مذهبي را ميشناسي
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت13
#بازار
#مهدي_ذوالفقاري_برادر_شهيد
هادي بعد از دوراني كه در فلافلفروشي كار ميكرد، با معرفي يكي از
دوستانش راهي بازار شد.
در حجرهي يكي از آهنفروشان پامنار كار را آغاز كرد.
او در مدت كوتاهي توانايي خود را نشان داد. صاحبكار او از هادي خيلي
خوشش آمد.
خيلي به او اعتماد پيدا كرد. هنوز مدت كوتاهي نگذشته بود كه مسئول
كارهاي مالي شد.
چكها و حسابهاي مالي صاحبكار خودش را وصول ميكرد.
آنها آنقدر به هادي اعتماد داشتند كه چكهاي سنگين و مبالغ بالا را در
اختيار او قرار ميدادند.
كار هادي در بازار هر روز از صبح تا عصر ادامه داشت.
هادي عصرها، بعد از پايان كار، سوار موتور خودش ميشد و با موتور كار
ميكرد.
درآمد خوبي در آن دوران داشت و هزينهي زيادي نداشت. دستش توي
جيب خودش بود و ديگر به كسي وابستگي مالي نداشت.😊
یادم هست روح پاك هادي در همه جا خودش را نشان ميداد. حتي وقتي
با موتور مسافركشي ميكرد.
دوستش ميگفت: يك بار شاهد بودم كه هادي شخصي را با موتور به
ميدان خراسان آورد.
با اينكه با اين شخص مبلغ كرايه را طي كرده بود، اما وقتي متوجه شد كه او
وضع مالي خوبي ندارد نه تنها پولي از او نگرفت، بلكه موجودي داخل جيبش
را به اين شخص داد!😳
از همان ايام بود كه با درآمد خودش گره از مشكلات بسياري از دوستان
و آشنايان باز كرد.
به بسياري از رفقا قرض داده بود. بعضيها پول او را پس ميدادند و
بعضيها هم بعد از شهادت هادي ...
من از هادي چهار سال بزرگتر بودم. وقتي هادي حسابي در بازار جا باز
كرد، من در سربازي بودم.
دوران خدمت من كه تمام شد، هادي مرا به همان مغازهاي برد كه خودش
كار ميكرد. من اينگونه وارد بازار آهن شدم.
به صاحبكار خودش مرا معرفي كرد و گفت: آقا مهدي برادر من است
و در خدمت شما. بعد ادامه داد: مهدي مثل هادي است، همانطور ميتوانيد
اعتماد داشته باشيد. من هم ديگر پيش شما نيستم. بايد به سربازي بروم.
هادي مرا جاي خودش در بازار مشغول كرد. كار را هم به من ياد داد و
رفت براي خدمت.
مدت خدمت او به خاطر داشتن سابقهي بسيجي فعال كم شد. فكر ميكنم
يك سال در سپاه حفاظت مشغول خدمت بود.
از آن دوران تنها خاطرهاي كه دارم بازداشت هادي بود!
هادي به خاطر درگيري در دوران خدمت با يكي از سربازان يك شب
بازداشت شد.
تا اينكه روز بعد فهميدند حق با هادي بوده و آزاد شد.
پسرك فلافل فروش
هادي در آنجا به خاطر امر به معروف با اين شخص درگير شده بود. چند
بار به او تذكر داده بود كه فلان گناه را انجام ندهد اما بينتيجه بود. تا اينكه
مجبور شد برخورد فيزيكي داشته باشد.
بعد از پايان خدمت نيز مدتي در بازار آهن كار كرد. البته فعاليت هادي در
بسيج و مسجد زيادتر از قبل شده بود.
پيگيري كار براي شهدا و مبارزه با فتنهگران، وقت او را گرفته بود. بعد هم
تصميم گرفت كار در بازار را رها كند!
صاحبكار ما خيلي از اخلاق و مرام و صداقت هادي خوشش ميآمد.
براي همين اصرار داشت به هر قيمتي هادي را پس از پايان خدمت نگه دارد.
هادي اما تصميم خودش را به صورت جدي گرفته بود.
قصد داشت به سراغ علم برود. ميخواست از فرصت كوتاه عمر در جهت
شناخت بهتر خدا بهره ببرد
#پسرک_فلافل_فروش
خاطرات و زندگینامه #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت14
#فتنه
سال ۸۸ از راه رسید. این سال آبستن حوادثی بود که هیچکس از نتیجه آن خبر نداشت! بحث های داغ انتخاباتی و بعد هم حضور حداکثری مردم، نقشه های شوم دشمن را نقش برآب کرد.
اما یکباره اتفاقاتی در کشور رخ داد که همه چیز را دستخوش تغییرات کرد. صدای استکبار از گلوی دو کاندیدای بازنده انتخابات شنیده شد. یکباره خیابان های مرکزی تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوی بی بی سی شد!
هادی در آن زمان یک موتور تریل داشت. در بازار آهن کار می کرد. اما بیشتر وقت او پیگیری مسائل مربوط به فتنه بود. غروب که از سر کار می آمد مستقیم به پایگاه بسیج می آمد و از رفقا اخبار را می شنید.
هرشب با موتور به همراه دیگر بسیجیان مسجد راهی خیابان های مرکزی تهران بود. می گفت: من دلم برای اینها می سوزد، به خدا این جوان ها نمی دانند چه می کنند، مگر می شود تقلب کرد آن هم به این وسعت؟!
یک روز هادی، همراه سید علی مصطفوی (همسفر شهدا) به جلوی دانشگاه رفتند. جمعیت اغتشاش گران کم نبود. در جلوی دانشگاه پارچه سیاه نصب کرده و تصاویر کشته های خیالی اغتشاشگران روی آن نصب بود.
هادی و سیدعلی از موتور پیاده شدند. جرات می خواست کسی به طرف آنها برود. اما آنها حرکت کردند و خودشان را به مقابل تصاویر رساندند. یکباره تمام عکس ها را کنده و پارچه سیاه را نیز برداشتند.
قبل از اینکه جمعیت فتنه گر بخواهد کاری بکند، سریع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بی بی سی این صحنه را نشان داد.
در ایام فتنه، یکی از کارهای پیاده نظام دشمن، که در شبکه های ماهواره ای آموزش داده می شد نوشتن اهانت به مسئولین و رهبر انقلاب بر روی دیوارها و ... بود.
هادی نسبت به مقام معظم رهبری بسیار حساس بود. ارادت او به ساحت ولایت عجیب بود. یادم هست چند ماه که از فتنه گذشت، طبق یک برنامه ریزی از آنسوی مرزها، همه اتهامات، که تا آن زمان به رییس جمهور وقت زده می شد به سمت رهبری انقلاب رفت!
آنها در شبکه های ماهواره ای تبلیغ می کردند که چگونه در مکان های مختلف بر روی دیوارها شعار نویسی کنید. بیشتر صبح ها شاهد بودیم که بر روی دیوارها شعار نوشته بودند.
هادی از هزینه شخصی خودش چند اسپری رنگ تهیه کرد و صبح های زود، قبل از اینکه به محل کار برود، در خیابان های محل با موتور دور می زد. اگر جایی شعاری علیه مسئولین روی دیوار می دید پاک می کرد.
یکی از دوستانش می گفت: یک بار شعاری را در گوشه ای از پل عابر دیده بود. به من اطلاع داد که یک شعار را در فلان جا فلان قسمت نوشته اند و من دارم می روم که پاکش کنم.
گفتم: آخه تو از کجا دیدی که اونجا شعار نوشته اند!؟
گفت: من هر شب این مناطق را چک می کنم، الان متوجه این شعار شدم.
بعد ادامه داد: کسی نباید چیزی بنویسد، حالا که همه مردم پای انقلاب ایستاده اند ما نباید به ضد انقلاب اجازه جولان دادن و عرض اندام بدهیم.
هادی خیلی روی حضرت آقا حساس بود. یک بار به او گفتم اگر شعاری ضد حکومت روی دیوار بنویسند و ما برویم پاکش کنیم چه سودی داره، چرا این همه وقت می گذاری تا شعار پاک کنی؟ این همه پاک می کنی، خُب دوباره می نویسند!
گفت: نه، این کسانی که می نویسند زیاد نیستند. اما می خوان اینطور جلوه بدهند که خیلی هستند. من اینقدر پاک می کنم تا دیگر ننویسند.
در ثانی اینها دارند یه مسئله که به قول خودشون به رییس جمهور مربوط می شه رو به حساب رهبری و نظام می گذارند. اینها همه برنامه ریزی شده است.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه و خاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه335ازقرآن🌸
#جز_هفدهم🌸
#سوره_حج🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_حسین_نیک_خلق 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🍂تو ای رازِ نهان کی خواهی آمد؟
عزیزِ شیعیان کی خواهی آمد...
🍂شبِ بی حاصلِ ما را سحر کن
مرادِ عاشقان کی خواهی آمد؟
🍂به حقِ ناله های دردمندان
تو ای صاحب زمان کی خواهی آمد؟
#اللّهمعجّللولیکالفرج ☘🌷
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
🍀☘🌹🍀☘🌹🍀☘🌹🍀☘
حورای کربلایی و زهرای دیگری
بنت الحسین ، ام ابیهای دیگری
جای تو نیست روی زمین ، جای دیگری
باید قدم زنی تو به دنیای دیگری
#میلاد_حضرت_رقیه(س)💝
#مبارڪ_باد🎊🎈
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#حدیث_عشق
✨امام رضا می فرمایند:*
💠 بدان که زنان گوناگون هستند.
برخی از آنان دست آوردی گرانبها
و توان رنج های آدمی هستند.👏
این زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق او است.💑
مستدرک الوسائل جلد 14 صفحه 161
*✨رسول اکرم (ص) فرمودند:*
💠 کسی که زنی دارد که آن زن به او
آزار می رساند خداوند کارهای نیک زن
را نمی بیند تا اینکه به مرد کمک و او
را راضی کند.😱
اگر چه این زن تمام عمر را روزه بگیرد
و نماز بخواند و بندگان را آزاد و
داراییش را در راه خدا انفاق کند.
این زن نخستین کسی است که وارد آتش 🔥جهنم می شود.
💠 سپس حضرت فرمودند:
مرد نیز اگر با زن رفتار نادرستی داشته باشد، چنین عذابی دارد.👏👏😜
وسائل الشیعه جلد 14 صفحه 116
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#حدیث_عشق ✨امام رضا می فرمایند:* 💠 بدان که زنان گوناگون هستند. برخی از آنان دست آوردی گرانبها و
⚛مردی که پیش از ازدواج متحمّل
رنج و سختی های زیادی شده است
خداوند با دادن زن خوب☺️ سختیها
را برایش جبران می کند.
هم کفو بودن در اسلام⬇️
زمانی که سطح ایمان شما زیاد شود خداوند همسری به شما عنایت میکند
که سطح ایمان بالاتری از شما دارد. 😌
❇️ این دست آوردِ ارزشمند را به فردی میدهند که خود اهل عمل باشد و در سختی های زندگی همواره به یاد خدا است. 👌
بخش عظیمی از کنترل نفس آقایون مربوط به
*نگاه نکردن به نامحرم*
است.👀
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══