eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.9هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.5هزار ویدیو
82 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از زندگی عاشقانه
💖💞💝💑💑💑💝💞💖 ✅زن وشوهر هر چه بیشتر به هم کنند، زیادی نیست... محبت می آورد. @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از زندگی عاشقانه
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 # کلیپ _آموزنده موضوع کلیپ:چگونه باهمسر عصبانی😡😡 خود برخورد کنیم! @zendegiasheghane_ma
💁💁♂ 💟مردها غالبا غم و غصه های خود را پنهان و عصبانیت خود را آشکار می سازند. ✴ چشمهایتان را به روی غمهای پنهان شوهرتان باز کنید و به روی عصبانیت آشکار او ببندید. @zendegiasheghane_ma
💁💁♂ ✅ عذرخواهی همسرتون رو قبول کنید زیاد در پذیرفتن عذرخواهی از جانب همسر، می تواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پا پیش بگذارد عذر او را بپذیرید و واقعاً هم او را ببخشید. @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💑 💑 👌چند نکته برای زنده نگه داشتن رابطه زناشویی ❣چند بوسه در روز ❣چند بارسکس درهفته ❣ابراز علاقه روزانه ❣مکالمه تلفنی روزانه ❣درک بیشتر ❣تلافی و غُر ممنوع @zendegiasheghane_ma
سمینار دکتر فرهنگ👇👇👇
هدایت شده از زندگی عاشقانه
02-3 Khanevadeh Movafagh (www.DrFarhang.blogfa.com).mp3
10.88M
سمینار دکتر شاهین فرهنگ پیشنهاد دانلود @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#جلسات_همسرداری #جلسه5_قسمت18 جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو‌_اعلم در مهرآباد جنوبی 👇👇👇👇👇👇 ⛔️ پس
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو‌_اعلم در مهرآباد جنوبی 👇👇👇👇👇👇 🔴 خوب عزیزان ،امروز زوجیت سکینه رو باید بگیم تا یه حد زیادی هم ان‌شاءالله رو میگیم که بحثمون تموم بشه 🔶 ۲ تا از خانم ها که تحول تو زندگیشون ایجاد شده تشریف بیارند مطرح کنند کادوهاشون رو بگیرند بشینند. ➖اولین تغییر در مورد صبحانه همسرم بود که هر جور شده بلند میشم رو بیدار میمونم بعد صبحانه‌شون رو میدم راهیشون میکنم ،و دومین تغییرم هم نوع پوشش و رسیدگی به خونه و تمیز بودن منزل و اینکه قبل از اینکه همسرم بیاد هر جا که باشم میام خونه. 🔴 این جلسه؛ زوجیت سکینه یا زوجیت دینی رو باید میگفتیم از این زوجیت به بعد زوجیت قرآنی شروع میشه: 🔸 افرادی که میخوان این زوجیت رو داشته باشن گیریشون با دیگران خیلی زیاده . مثلا تو مهمونی ها توی سفرها، دیگران تنظیم میکنن ،اینا اگر میان مهمونی روشکل بدن اگر نمیان عقب بندازن زن و شوهرهایی که میان یه گوشه میشینن بود و نبودشون فایده نداره اینا هنوز تو زوجیت های قبلی گیر کردن به زوجیت سکینه نرسیدن. ➖کی فکر میکنه زوجیتش سکینه شده بعد از این چند ماه❓ 🔸یعنی توان الفت گیری با دیگران رو خیلی داره ،جذب دیگران رو خیلی داره . حالا اگر هم نرسیدین از این ماه به بعد باید روش تمرین کنید. 🔴 توی زوجیت سکینه گفتیم: 💐 سوره فتح آیه ۴ خداوند میفرماید: " او کسی است که آرامش رو در دل های مومن نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزود شود" ✅ زن و شوهری که زوجیتشون زوجیت سکینه است مصداق : 🌺 "أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ"🌺 هستن ،مداوم به هستند و میگیرند 🔴 برای زوجیت سکینه باید احادیث اهل بیت علیهم السلام رو یاد بگیرید، دستوراتی که از رسول اکرم صلوات الله علیه به ما گفته شده رو یاد بگیرید و اطاعت کنید. ✅ کسی که میخواد ببینه زوجیتش سکینه هست یا نه، ببینه به این جمله رسیده یا نه❓ 🔴 از کفر و عصیان متنفره؛ 🔸یعنی کسی که هنوز با گناه لذت میبره بدحجاب است ،یا کاهل به نماز است ،یا یه ذره غیبت میکنه بهش مزه میده، این هنوز زوجیت سکینه رو نداره، 🔸کسی که الان رهبری میگه بچه دار شید، نمیشه گوش نمیده، این هنوز زوجیت سکینه رو نداره، ولو این که عکس آقا تو خونه‌ش باشه، چفیه آقا رو دوشش باشه. 🔸 کسی که هنوز این همه جلسه اومده ،یه سری موازین حجابی رو رعایت نمیکنه، این هنوز به زوجیت سکینه نرسیده . ✅ پس توی زوجیت سکینه: و به این جمله رسیدنه🔰 ♦️که از گناه بدش میاد، اصلا از بد بودن بدش میاد، اصلا میگه خانم میدونم فامیل شوهرم خیلی اذیت میکنن، میدونم خیلی آدم های بداخلاقی اند ولی من حال بد بودن ندارم، من اصلا دلم دیگه نمیخواد بد باشم. میخوام خوب باشم می خوام نیکی کنم ،عوضش رو از خدا بگیرم . 🔸به این میگن زوجیت سکینه🔸 🔴 کسانی که میخوان به زوجیت سکینه برسن، ببین خانوادشون جزء کدوم یکی از این خانواده هاست :👇👇👇 🔸ما ۳ تا خانواده داریم توی سبک زندگی ایرانی: ۱ - ۲- ۳- 🔸خانواده متکامل،زوجیت سکینه است 🔴 ما میخوام به اینجا برسیم، ولی عموما خانواده های ما متعادله، نمیگم متزلزله 🔴 خانواده های متزلزل ویژگی هاش رو بدونید ببینید دور از جون اگر خانواده شماجزء خانواده های متزلزل هست چیکار باید بکنید❓ 🔸به متعادل و متکامل و سکینه برسونید🔸 ✅ تو خانواده های متزلزل بابا، نون میاره مامان میپزه همین. یه خونه مثل درمانگاه که وارد میشی سردت میشه، یه امپول معمولی میزنی ، میگی خانم برای من چله تابستون پتو بیار میگه خانم تو درمانگاه❓تابستون❓چرا❓سردته❓ پتو میخوای ❓ میگه آره .این محیط درمانگاه در و دیوارش یخه من سردمه. 🔴 تو یه خونه هایی هم آدم وارد میشه ،واقعا سرما تو وجودش میشینه . اعضای خانواده این خانه دارند و احساس صمیمیت بین شان نیست @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
رمان عاشقانه مذهبی نویسنده: لیلی سلطانی👇👇
💕زندگی عاشقانه💕
#من_باتو #قسمت26 ✍لـیـلــے سـلـطـانــے 🌹قـسـمـت بــیــسـت وشـشـم (بــخــش دوم) صدام بہ قدرے بلن
✍لـیـلــے سـلـطـانــے 🌹قـسـمـت بــیــسـت وهــفــتـم ڪلید رو انداختم تو قفل و در رو باز ڪردم،از حیاط سر و صدا مے اومد،مادرم و خالہ فاطمہ نشستہ بودن روے تخت و میخندیدن! با تعجب نگاهشون ڪردم،حواسشون بہ من نبود! خواستم سلام ڪنم ڪہ مریم با خندہ از داخل خونہ دوید تو حیاط امین هم پشت سرش! با دیدن من ایستادن،امین سرش رو انداخت پایین! بلند سلام ڪردم،مادرم و خالہ نگاهم ڪردن،با دیدنم متعجب شدن! با تعجب گفتم:چے شدہ؟!چرا اینطورے نگاهم میڪنید؟ مادرم سریع گفت:هیچے! مریم بهم لبخند زد و احوال پرسے ڪرد،خواستم وارد خونہ بشم ڪہ صداے مادرم اومد:هانیہ چادر خریدے؟! تازہ یادم افتاد هنوز چادرے ڪہ از خانم محمدے گرفتم روے سرمِ! برگشتم سمت مادرم و گفتم:اے واے! یادم رفت پسش بدم! _چادرو؟! _آرہ براے خانم محمدے بود!رفتہ بودم حسینیہ شون روضہ! چشم هاے مادرم گرد شد اما چیزے نگفت! _فردا بهش پس میدم یا میدم سهیلے بدہ بهش! _سهیلے دیگہ ڪیہ؟! سرم رو خاروندم و گفتم:سهیلے رو نگفتم بهتون؟! _نہ!آدماے جدید رو معرفے نڪردے! _طلبہ س مادرم طلبہ!دانشگاهمون درس میدہ! خالہ فاطمہ و مریم بهم نگاہ ڪردن و خندیدن! معنے نگاهشون رو فهمیدم تند گفتم:خالہ اونطورے نگاہ نڪنا!هیچے نیست،اے بابا! بلند شدم برم داخل خونہ ڪہ با ترس گفتم:تو رو خدا بہ عاطفہ نگیدا!بدبخت میشم میاد دانشگاہ سهیلے رو پیدا ڪنہ! شروع ڪردن بہ خندیدن! وارد خونہ شدم،چادرم رو درآوردم خواست برم اتاقم ڪہ دیدم سجادہ مادرم رو بہ قبلہ بازہ! حتما خواستہ نماز بخونہ خالہ فاطمہ اینا اومدن! آروم رفتم سر سجادہ،چادر مشڪے رو درآوردم و چادر نماز مادرم رو سر ڪردم بوے عطر مشهدش پیچید! خجالت میڪشیدم،انگار براے اولین بار بود میخواستم باهاش صحبت ڪنم،احساس میڪردم رو بہ روم نشستہ! تو دلم گفتم خب چے بگم؟! بہ خودم تشر زدم خیلے مسخرہ اے! لب باز ڪردم:اوووووم.... حس عجیبے داشتم،اون صدایے ڪہ شنیدم،حالا سر سجادہ! رفتم سجدہ،بغضم گرفت! آروم گفتم:خیلے خستہ و تنهام خودمونے بگم خدا بغلم میڪنے؟! اشڪ هام شروع بہ ڪردن باریدن! من بودم و خدا و حس سبڪ شدن! احساس ڪردم آغوشش رو و نگاهش ڪہ میگفت من همیشہ ڪنارتم!خوش اومدے! ادامــه دارد... @zendegiasheghane_ma