eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.4هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسنده : ح. سادات، کاظمی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت43 به روایت حانیه ................................................. به روایت
به خودم که اومدم، تو حیاط بودم و بغل پر مهر فاطمه. آروم خودم رو کنار کشیدم و به یه لبخند اکتفا کردم و بعد هم خیره شدم به خاله مرضیه تو چهارچوب در شیشه ای بالای پله ها وایساده بود و با همون لبخندی که صمیمیت و مهر توش موج میزد به ما نگاه میکرد؛ الان من باید ذوق کنم و سریع برم بغلش کنم ، ولی نمیدونم انگار که اعضای بدنم تحت فرمان خودم نبود و به جای اینکه به سمت خاله مرضیه برن کشیده شدن به سمت چپ حیاط یعنی در حسینیه. تقریبا 7.8 سالم بود که پارکینگ این آپارتمان 3 طبقه که خیلی هم بزرگ بود به حسینیه تبدیل شد و از اون سال هرسال دهه اول محرم اینجا مراسم بود. یه در کرکره ای ساده بود که بسته بود و توش معلوم نبود. رو به فاطمه گفتم _ اینجا هنوز حسینیس ؟ فاطمه هم متعجب از اینکه به جای سلام و علیک با مامانش اول رفتم سراغ حسینیه و دارم سراغش رو میگیرم آروم جواب داد _ آ....ره به محض ورود فاطمه دستم رو کشید و به سمت اتاقش برد و منم فقط فرصت کردم خیلی سریع و گذرا نگاهی به پذیرایی بندازم. چیزی از مدل قدیمی خونشون به خاطر نداشتم و فقط میدونستم که نوسازی کردن. اتاق فاطمه اتاق خوشگلی بود و حس خاصی رو به من القا میکرد ؛ حسی از جنس آرامش.... و این حس برام عجیب بود ؛ دیوار سمت چپ و بالای تخت یه قاب عکس خیلی شیک بود که عکس توش یه جای زیارتی بود. و روی دیوار سمت راست چند تا پوستر که معنی جملات روش برام گنگ و نامفهوم بود. پایین تخت به کتابخونه بود که طبقه اولش مفاتیح و قرآن و یه سری کتاب قطور دیگه قرار داشت و طبقه های دیگه کتاب هایی که حدس زدم باید کتابای مذهبی باش. کنار کتابخونه هم میز کامپیوتر بود که روی اون هم یه تابلو کوچیک بود که روش به عربی چیزی نوشته شده بود. با صدای فاطمه دل از برانداز کردن خونه برداشتم و به سمت تخت که روش نشسته بود ، برگشتم. فاطمه_ خوب بیا بشین اینجا تعریف کن ببینم. و بعد به روی تخت جایی کنار خودش اشاره کرد. کنارش نشستم و گفتم _ چیو تعریف کنم؟ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فاطمه_ همه این 10.11 سال رو. همه این 10 سالی که قید دوست صمیمیت رو زدی نامرد. _ همشو؟ فاطمه_مو به مو _اومممم. خب اول تو بگو. فاطمه_ حانیه خیلی دلم برات تنگ شده بود. این جمله مصادف شد با پریدنش تو بغل من و آزاد کردن هق هق گریش. _ فاطمه، چی شدی؟؟ فاطمه_ کجا بودی نامرد ؟ کجا بودی؟ آروم از بغلم کشیدمش بیرون سرش رو انداخت بالا. دستمو بردم زیر چونش و سرشو اوردم بالا. _ فاطمه. به خاطر من گریه میکنی ؟ آره؟ فاطمه_ به خدا خیلی نامردی حانیه. چند بار با مامان اومدیم خونتون ولی تو نبودی. کلی زنگ زدم ، هربار مامانت میگفت خونه عموتی یا با دوستات بیرونی. حتی یک بار هم سراغی از من نگرفتی. _ قول میدم دیگه تکرار نشه. حالا گریه نکن . باشه؟ فاطمه _ قول دادیاااااا _ چشششم. با لبخند من فاطمه هم لبخند زد و گفت _ چشمت بی بلا آبجی جونم. با تعجب پرسیدم _ آبجی؟؟؟😳 فاطمه_ اره دیگه. از این به بعد ابجیمی☺️. _ اها از لحاظ صمیمیت و اینجور چیزا میگی؟ فاطمه خندید و گفت _ اره دیگه. حالا این ابجی خانم ما افتخار میدن شمارشون رو داشته باشیم؟ _ بلی بلی. اختیار دارید. . . . بعد از دوساعت و کمی مرور خاطرات و گفتن از این چند سال گذشته ، مامان امر به رفتن صادر کرد. بلاخره با کلی تهدید فاطمه که اگه زنگ نزنی میکشمت و اگه دیگه نیای اینجا من میدونم و تو خداحافظی کردیم. _ مامان. میشه شما رانندگی کنید. مامان _ باشه. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃 🍃 🍃 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
کارهای بمناسبت جشن ولادت پیامبر و امام صادق (ع) ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔅بخوان دعای فرج را که يار برگردد... 🔅بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد... 🔅بخوان دعای فرج را اگر که می‌خواهی... 🔅حديث غيبت يار تو مختصر گردد... تعجیل در فرج مولایمان صلوات ┏━━━━━━━━🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺🍃🍃 ┗━━🌺🍃🌺🌺🍃🌺🌺🍃🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 بر سر کوی تو هر صبح چو آیینهٔ مهر همه تن چشم شده، محض نگاه آمده‌ایم 🍃 ✋🏻✨ 🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👧🏻👦🏼 بچه ها می آموزند آن طوری باشند که زندگی می کنند ❌❌ بچه ها... ـ وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. ـ وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. ـ وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بزدل باشند. ـ وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. ـ وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. ـ وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. ✅✅ اما... ـ اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند. ـ اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند. ـ اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. ـ اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند. ـ اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند. ـ اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند. ـ اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند. ـ اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند. ـ اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. ـ اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند. ـ کودک شما چطور زندگی می کند و چه می آموزد؟ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهم نیست کودک شما چقدر اسباب بازی دارد. مهم این است که زمان کافی و انرژی روانی برای بازی کردن داشته باشد و از بازی کردن لذت ببرد.... ⛔️کودک را مجبور نکنید با اسباب بازی خاصی بازی کند. او شاید ۱ ماه با یک قوطی خالی سرگرم شود. فراموش نکنید که تلویزیون به هیچ وجه اسباب بازی کودک به حساب نمی آید. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹 پرسش : من ظاهرا ان شاءالله یک هفته است که باردارم.چون خودم و همسرم خیلی برامون مهم که موارد قبل انعقاد نطفه رو حتما رعایت کنیم در این بارداری ی چیزایی رعایت نشده چون برای یکی دوماه بعد قصد داشتیم اقدام کنیم . حالا همسرم به شوخی و جدی میگن اگه میشه زعفرون یا اویشن بخور که این قضیه خنثی بشه و اصولی اقدام کنیم . البته اصلا اصرار نداره منتها گفتم با شما مشورت کنم که دلم اروم بشه . هر چند تا جایی که یادم هست اول و اخر و وسط ماه که نبود .رو به قبله و ...هم رعایت شده .منتها خودم وضو نداشتم و هم قبلش ذکر و ...که میگفتیم رو نگفتیم .منتها در قمر در عقرب بودنش شک دارم😞 💥 پاسخ : سلام مبارک باشه مطمئن باشید تدبیر خدای عزیز، بهترین تدبیر و برنامه ریزی هست. بهش اعتماد کنید. نیت و خواست شما برای تحقق نطفه سالم و صالح مهمتر از اعمال و اقدام شماست. الحمدلله رب العالمین کثیرا،، که خدای متعال براتون مدبرانه، برنامه‌ریزی و انشاء، مرحمت فرموده،، رد کردن هدیه ی پروردگار عزیز و بزرگ، شایسته نیست. معلوم نیست بعد از این، اصلا امکان فرزند دار شدن رو پیدا کنید، مخصوصاً امروزه، ای کاش یه سر به زایشگاه ها و بیمارستان ها بزنید،، به قدری آمار سقط و نوزاد های با نارسائی و نقص، زیاد هست که تولد یک نوزاد سالم،، مثل معجزه ست! عزیزم،، از این به بعدش رو رعایت کنید و کارهایی که میتونید براش انجام بدین. مخصوصاً تلاوت، تدبر و تفکر در قرآن کریم که در سرنوشت معنوی کودک بسیار موثر هست. ان شا الله خدای عزیز بهترین تقدیر و سرنوشت رو برای فرزندتون رقم بزنه و از یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشه. 🙇🍬🙇🍬🙇🍬🙇🍬🙇 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👧🏻👦🏼 بچه ها می آموزند آن طوری باشند که زندگی می کنند ❌❌ بچه ها... ـ وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. ـ وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. ـ وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بزدل باشند. ـ وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. ـ وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. ـ وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. ✅✅ اما... ـ اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند. ـ اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند. ـ اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. ـ اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند. ـ اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند. ـ اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند. ـ اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند. ـ اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند. ـ اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. ـ اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند. ـ کودک شما چطور زندگی می کند و چه می آموزد؟ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Track07.mp3
13.33M
دکتر   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
مامان خوب، کتک زدن، سرزنش و تحقیر کردن یعنی خشونت!! کودکانی که به وسیله نزدیکترین افراد از نظر عاطفی مثل *پدر و مادر* مورد خشونت قرار می گیرند، اطمینان و اعتماد خود را به تمام دنیا از دست می دهند.( فکانما قتل الناس جمیعاً ) ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
نویسنده : ح. سادات، کاظمی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت45 فاطمه_ همه این 10.11 سال رو. همه این 10 سالی که قید دوست صمیمیت رو زدی نامر
به روایت حانیه. ...................................................... _هوم؟ یاسمین_ هوم و..... بی ادب بگو جونم. _ یاسی حوصله داریا. صبح زود زنگ زدی آدمو بیدار کردی توقع جونم هم داری؟ یاسمین _ از کی تا حالا ساعت 11/5 صبحه زوده؟ زود حاضرشو بیایم دنبالت بریم بیرون. _ کجا؟ یاسمین _ پنج دقیقه دیگه حاضریا. بای وای . اگه الان با این مانتو برم که مسخرم میکنن بچه ها. اگرم نرم که..... بیخیال بزار مسخره کنن بهتر از تیکه های این آدمای هوس بازه . تصمیم داشتم به جای اینکه خودمو برای همه عرزه کنم بزارم همه حسرت دیدن زیبایی هام رو داشته باشن. فقط باید بعدا میرفتم چند دست دیگه مانتو و شال میگرفتم. سریع دست و صورتمو شستم و همون مانتو و روسریم رو پوشیدم و رفتم دم در. دقیقا همزمان با باز کردن در ماشین نجمه جلوی در ترمز کرد. نجمه_ این چیه؟ _ چی؟ نجمه_ عاشق شدی؟ _ تو دهات شما ادم عاشق میشه باحجاب میشه؟ یاسمین _ فکر کنم عاشق بچه بسیجیه شده که باحجاب شده. _ ببند بابا. حالا از کجا میدونی بسیجی بوده ؟ شقایق_ خب حالا حرف نزن بیا بالا. یاسمین جلو و شقایق عقب نشسته بود. طبق معمول همشون شالاشون کلا افتاده بود و البته کلی هم آرایش داشتن. دقیقا تیپ قبلی خودم. نشستم پیش شقایق و نجمه راه افتاد. شقایق_ خب حالا بتعریف. _ چیرو؟ شقایق_ قضیه با حجاب شدنتو دیگه. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
_ به این نتیجه رسیدم که با حجاب امنیتم بیشتره. دیگه کمتر بهم تیکه میندازن ، بعدشم چرا من باید زیبایی هام رو حراج کنم برای همه ؟ یاسمین_ اینا حرفای امیرعلیه نه؟ _اره. راهنمایی های اونه. و واقعا هم به نظرم درسته. تا حالا اینجوری به حجاب دقت نکرده بودم تازه در کنار این ، ندیدی اون پسره هم فکر میکرد ما از خدامونه که بهمون تیکه بندازن . نجمه_ حرف مردم برات مهمه؟ _ نه ولی نجمه تنها برداشتی که میشه از ظاهر ماها کرد تشنه توجه بودنه . بعدش هم اصلا اگه اون آقا و دوستاش واقعا گشت بودن ، حالا مامان بابای من هیچی ، جواب مامان و بابای خودتونو چیجوری میخواستید بدید؟ تو که خاله های حساس من و مامان خودتو که میشناسی. شقایق_ بیخیال فعلا نجمه_ موافقم . . نجمه_ خب رسیدیم بپرید پایین. واای عاشق پارک آب و آتش بودم. وقتی پیاده شدیم یکم که به اطرافم دقت کردم احساس کردم نگاه های بقیه نسبت به من رنگ احترام گرفتن و دیگه از اون نگاه های پر شهوت و چشمک ها خبری نبود. یه حس خاصی داشتم همون احساس ارزشی که امیرعلی ازش حرف میزد.... نجمه_ بچه ها بیاید بریم بشینیم رو اون صندلیا _ بریم . . . یاسمین_ تانی تو برو پشت شقایق وایسا. _ اه . یه ساعته دارید عکس میگیرید پاشین بریم بابا. خسته شدم. شقایق _ ضدحال. چته تو؟ تازه دوساعت هم نیست که اومدیم. _ خسته شدم بابا . هی عکس عکس عکس. یاسمین_ راست میگه بیاید بریم . داشتم میرفتم به سمت ماشین که صدای زنگ گوشی متوقفم کرد. دیدن اسم فاطمه روی گوشی؛ نمیدونم چرا ؛ ولی لبخند رو مهمون لب هام کرد. _ جونم؟ فاطمه_ سلام خانوم. خوبی؟؟؟ _ مرسی تو خوبی؟ فاطمه_ فدات شم. به خوبیت. حانیه من دارم میرم کلاس ، تو هم میای باهم بریم شاید دوست داشته باشی؟ _کلاس چی؟ فاطمه_ببین حلقه صالحین بسیجه. کلاس خوبیه. _نه بابا. بیخیال. حالا بعدا یه روز باهم قرار میزاریم میریم پارکی جایی. فاطمه _ باشه عزیزم. فعلا.... _ بای _یاعلی.... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درقلب من انگار کسی جای تورا یافت اما افسوس که این عاشق دل خسته نهانش کرده ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹 🌹 بانو! برای نوازش فرزندانت، عدالت را فراموش نکن! بزرگ و کوچک،، نیازمند خورشید وجودت هستند. بی دریغ ببخش! بدون شرط گرما دهنده باش! تو خورشید خانه ای! 🌞☀🌝 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃 🍃 🍃 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔅بارالها برسان آن مه در پرده ی غیب ... 🔅فرجی کن که کمی کم بشود فاصله ها ... 🍃🌹 تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀