☕️صبح است و
🍂هوای سرد پاییز
☕️سرماست
🍂ولی خوش و دلانگیز
☕️گرم است دل از محبت و مهر
🍂وز شور و نشاط و عشق لبریز
☕️سلام صبح زیبای پاییزیتون
🍂بخیر و شادی و امید
☕️امروزتون
🍂سراسر عشق و نیکبختی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
♻عرق زنان چادری سه جا نور میشود:
🔊آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: اگر زنان چادری می خواستندنشا نشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند، دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید.
و ایشان این روایت را از کتاب ثواب الاعمال نقل میکردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور میشود:
1⃣ در درون قبر
2⃣در برزخ
3⃣در قیامت
⚠و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشانشان میدادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#خانواده_خوب #قسمت17 ⚡️بسم الله الرحمن الرحیم ⚡️ سلام وعرض ادب واحترام🍀 📌جلسه_هفدهم"#همسرداری" 📝
#خانواده_خوب
#قسمت18
🎊بسم الله الرحمن الرحیم 🎊
🎀الحمدلله رب العالمین 🎀
💌عرض سلام وادب
📌جلسه_هجدهم"#همسرداری"
📝موضوع:#خانواده_خوب
💥مرد مسئول آموزش دینداری به همسرش است
خانمی که در مقابل شوهرش تواضع میکند در واقع امکان لذت بردن خودش را از زندگیاش افزایش داده👌👏👏
✍امام صادق(ع) میفرماید: 💫
«کسی که برای خانوادهاش زحمت میکشد تا از راه حلال پول دربیاورد، مانند مجاهد در راه خداست💯
🌟لْاکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ مِنْ حَلَالٍ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»🌟
📗منلایحضرهالفقیه /3/16
⭐️پیامبر اکرم(ص) میفرماید: 🌹
🍀«مرد باید برای همسر خودش غذا و لباس تهیه کند،💯
و به او نماز و روزه و زکات یاد بدهد(یعنی دین را به او یاد بدهد)👌
💥و خانم هم نباید در این امر با شوهر خودش مخالفت کند؛ 😇
💫لِلْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا أَنْ یُشْبِعَ بَطْنَهَا وَ یَکْسُوَ ظَهْرَهَا وَ یُعَلِّمَهَا الصَّلَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الزَّکَاةَ إِنْ کَانَ فِی مَالِهَا حَقٌّ؛ وَ لَا تُخَالِفْهُ فِی ذَلِک»💫
📚مستدرکالوسایل/14/243
🌷این یعنی مرد مسئول آموزش دینداری به همسرش است.👏👏
💢«اگر مردی به صورت همسرش سیلی بزند، خداوند به مأمور جهنم دستور میدهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند...؛♨️
⚡️ فَأَیُّ رَجُلٍ لَطَمَ امْرَأَتَهُ لَطْمَةً أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَالِکاً خَازِنَ النِّیرَانِ فَیَلْطِمُهُ عَلَى حُرِّ وَجْهِهِ سَبْعِینَ لَطْمَةً فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَ أَیُّ رَجُلٍ مِنْکُمْ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى شَعْرِ امْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ سُمِّرَ کَفُّهُ بِمَسَامِیرَ مِنْ نَارٍ الْخَبَرَ»⚡️
📘مستدرکالوسایل/14/250
🌹از سوی دیگر پیامبر اکرم(ص) دربارۀ رفتار خانم با شوهرش، فرمود✍
⭕️وای بر زنی که شوهرش نسبت به او ناراضی و غضبناک باشد❗️
💥و خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد؛ 👏👏
💫وَیْلٌ لِامْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَى لِامْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا»💫
📒عیون اخبار الرضا/2/11
✨و در جای دیگری فرمود: ✍
🔻«زنی که شوهرش را اذیت کند، خدا نماز و کارهای خوبش را نمیپذیرد❗️
💥 تا اینکه به مرد کمک کرده و او را راضی کند، اگر چه این زن تمام عمر را روزه بگیرد و نماز بخواند و بندگان را آزاد و داراییاش را در راه خدا انفاق کند؛♨️
⭐️ مَنْ کَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِینَهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ کَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ»🌟
📘(وسائل الشیعه/20/163
🔻اگر یک خانم کاری کند که شوهرش از او ناراضی و ناراحت شود، نباید به راحتی از کنار این موضوع رد شود ❗️
💢و مثلاً کسب رضایت شوهر را به فردا واگذار کند، بلکه باید در کنار شوهرش بنشیند و دستش را در دست بگیرد و بگوید:✍
💥من نمیخوابم تا از من راضی بشوی!😇
✍امام صادق(ع)🌹
💫خَیْرُ نِسَائِکُمُ الَّتِی إِنْ غَضِبَتْ أَوْ أَغْضَبَتْ قَالَتْ لِزَوْجِهَا یَدِی فِی یَدِکَ لَا أَکْتَحِلُ بِغُمْضٍ حَتَّی تَرْضَى عَنِّی💫
📚منلایحضرهالفقیه/3/381
🎀 البته ممکن است گاهی شوهرش او را دیر ببخشد، و مثلاً مرد بخواهد غرور خودش را در اینجا ارضا کند، ولی زن باید صبر کند💪
🌻چون این غرور به درد این خانم هم میخورد، اگر غرور مرد شکسته شود، بعد از مدتی، زن از این مردی که غرورش شکسته شده، زیاد خوشش نمیآید.💯
🌷خانمی که در مقابل شوهرش تواضع میکند در واقع امکان لذت بردن خودش را از زندگیاش افزایش داده است.👏👏👏
🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
🔴 #کوک_کردن_زندگی
💠 یک اسباب بازی کوکی زمانی #تحرّک دارد که او را کوک کنند. به هر اندازه که کوک شود حرکت میکند. و جالب این است تا وقتی این اسباب بازی #کوک نیست کسی به او توجه و اعتنایی ندارد چون راکد و بیتحرّک است اما وقتی کوک میشود، خودِ کوککننده به آن خیره شده و از حرکت آن لذّت میبرد.
💠 زن و مرد برای تحرّک و #نشاط در خانه باید ساز یکدیگر را کوک کنند. وقتی سازتان کوک باشد مورد توجه و #محبّت بیشتر همسر قرار میگیرید. در واقع عامل لذّت بردن از زندگی و همسرتان به دست خودتان است.
💠 راه خوب کوک کردنِ همسر، #محبّت ویژه و احترام خاص به همسر با در نظر گرفتن قلقها، نیازها و توقّعات منطقی اوست.
💠 نگذارید همسرتان #سرد و بیتحرّک شود دوباره او را کوک کنید تا زندگی واقعی جریان داشته باشد و به زندگی شما ریتم #زیبا دهد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
🔴 #رایحه_رفتارها_و_حرفها
💠 حرفها و رفتارها #عطر و رایحه دارند و تا مدتها روی جان و تن مینشینند.
💠 زن و شوهرها مواظب باشید با کسانی معاشرت کنید که عطر رفتار و حرفهایشان، روحتان را بدبو نکند. کسانی که به همسر خود احترام نمیگذارند، همیشه #نق میزنند و یا #بدگویی همسر میکنند و سیستم آنها فاز #منفی دادن است از این قبیل هستند.
💠 در مواجهه با این افراد، فضا را با حرفهایی که #عطر دعوت به صبوری، خوشبینی، سازگاری و #مدارا دارد پر کنید.
💠 حتماً پس از جدا شدن از چنین انسانهایی، نقاط #مثبت همسر و زندگیتان را در ذهن خود پرورش دهید و روحیه #شکرگزاری را در خود تقویت کنید تا رایحه متعفّنِ حرفهایی که شنیدید شما را #آزار ندهد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#همسرداری
*⚘﷽⚘
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💥 من باید با یه دختری ازدواج کنم که همهچیز تموم باشه!
💥 من باید با یه کسی رفیق بشم؛ که هیچ عیبی نداشته باشه!
💥 مردِ آیندهی من، باید یه مرد پخته و کامل باشه!
❌ خطــــر ؛ شما هم دنیای بدی خواهید داشت، و هم آخرت خطرناکی ‼️
#سبک_زندگی_انسانی
#کمال_گرایی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#جانم_میرود
به قلم فاطمه امیری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#جانم_میرود #قسمت132 مهیا با اینکه شهاب گفته بود؛ که به سوریه نمی رود. اما نمی دانست، که چرا خوشح
#جانم_میرود
#قسمت133
ــ خوشا به سعادتت امیرعلی! خوشا به سعادتت!
دستش را کشید و به سمت میز تحریرش رفت. نگاهی به برگ یاداشت های رنگی، که روب لب تاپ مهیا چسبیده بودند؛ انداخت. کتابی را برداشت و آن را ورق زد. با شنیدن جابه جا کردن سینی، کتاب را روی میز گذاشت به طرف مهیا برگشت و سینی را از او گرفت.
ــ صبر کن خودم میبرمشون!
ــ خودم میرم. صورتم رو میشورم. اینا رو هم میبرم.
ــ تو برو صورتت رو بشور. خودم میبرمشون.
شهاب به سمت آشپزخونه رفت. مهلا خانم با دیدنش از روی صندلی بلند شد.
ــ پسرم، چرا زحمت کشیدی! خودم میومدم برشون میداشتم.
ــ کاری نکردم مادر جان!
شهاب با اجازه ای گفت و به اتاق برگشت. با دیدن مهیا روی تخت گفت:
ــ می خوابی؟!
ــ دیشب نتونستم درست بخوابم.
ــ بخواب عزیزم!
به طرف چراغ رفت، تا خاموشش کند؛ که با صدای مهیا متوقف شد.
ــ خاموشش نکن...
شهاب نگاهی به او انداخت.
ــ میترسم!
شهاب اخمی کرد و مهران را لعنت کرد. چراغ را خاموش کرد، که صدای نگران مهیا در اتاق پیچید.
ــ شهاب کجایی؟! روشنش کن توروخدا!
شهاب سریع خودش را به او رساند و دستانش را گرفت.
ــ آروم باش مهیا! آروم باش عزیز دلم. من پیشتم ترسی نداره.
ــ دست خودم نیست شهاب؛ میترسم!
شهاب دستش را فشرد
ــ بخواب عزیزم؛ من کنارتم.
مهیا دیگر ترسی نداشت؛ آرام آرام چشمانش گرم شدند.
*
مهیا، کنار تابوتی نشسته و زار می زد. بلند گریه می کرد و از آن ها می خواست که در تابوت را باز کنند؛ ولی هیچ کس قبول نمی کرد. با دیدن شهین خانوم که حال مساعدی نداشت به طرفش دوید.
ــ شهین جون!
شهین خانم با اشک صورت مهیا را نوازش کرد.
ــ جانم؟!
ــ بهشون بگو، بزارند ببینمش! نمیزارند ببینمش...
ــ نمیشه عزیزم نمیشه!
مهیا زار زد و التماس کرد.
ــ تورو به تمام مقدسات قسم، بزار ببینمش! بهشون بگو!
شههین خانوم به آن ها اشاره کرد، که در تابوت را بردارند. مهیا سریع به سمت تابوت رفت. با برداشتن در و دیدن چهره بی حال شهاب، جیغ بلند زد.
سریع سر جایش نشست. نفس نفس می زد. قطرات عرق روی صورتش نشسته بود. خواب وحشتناکی دیده بود. با دیدن جای خالی شهاب؛ دلش بیشتر بی قرارتر شد...
مهیا، کتاب را بست و روی پاتختی گذاشت. روی تخت دراز کشید و چشمانش را بست.
یاد خواب دیروزش افتاد. دیروز بعد اینکه از خواب پرید و با جای خالی شهاب روبه رو شد؛ ترس بدی بر دلش افتاد. دوست داشت با شهاب، تماس بگیرد؛ اما نمی خواست مزاحمش شود. چون حتما کار مهمی داشته که رفته بود.
مهلا خانم وارد اتاق شد. مهیا به مادرش که چادر مشکی سر کرده بود، نگاه کرد.
ــ جایی میری مامان؟!
ــ آره عزیزم! تشیع پیکر شهید امیرعلی موکله، امروز هست.
ــ امروز؟؟؟
ــ آره دیگه مراسم الان شروع میشه
ــ پس چرا بهم نگفتید؟!
ــ مگه می خواستی بیای؟!
ــ آره!!
ــ ولی مادر! شهاب گفت که نزارم بیای...
مهیا، اخمی بین ابروانش نشست.
ــ شهاب گفت؟!
ــ آره مادر! گفت حالت خوب نیست، نزارم بیای!
ــ ولی من میام! نمیشه که تو همچین روزی شهاب رو تنها بزارم!
ــ نمیدونم والا مادر! هر جور راحتی. اگه میای زود آمادشو.
ــ الان آماده میشم.
مهیا سریع از جایش بلند شد و در عرض چند دقیقه آماده، دم در بود.
ــ مادر مهیا! مطمئنی حالت خوبه؟!
مهیا با اینکه کمی سر درد و سرگیجه داشت؛ اما لبخندی ز د و سرش را تکان داد.
مهلا خانم و مهیا در کنار هم، به طرف مسجد رفتند. مهیا به مسیر که برای تشیع پیکر شهید آماده شده بود، نگاهی انداخت. دم در مسجد، خیلی شلوغ بود. سعی کرد، شهاب را بین جمعیت پیدا کند. اما آنقدر شلوغ بود، که جست و جویش به جایی نرسید.
وارد مسجد شدند. صدای مداح در فضای سرد مسجد میپیچید.
خوش به حال، مدافعان حرم...
پر کشیدند، از میان حرم...
بین سجده، میان سرخی خون...
آرمیدند با، اذان حرم...
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#جانم_میرود
#قسمت134
لک لبیک، یاحسین_ع گفتند...
در حریم، نوادگا ِن حرم...
مثل عباس، با قدی رعنا...
شده بودند، پاسبان حرم...
چه قََدر عاشقانه، جان دادند...
در رِه دوست، عاشقان حرم...
روی سنگ مزارشان باید...
بنویسند، خادمان حرم...!
کم نشد از ِسر یکایکشان...
سایه ی لطف، عمه جان حرم...
پرچم یاحسین_ع را دادند...
اربعین دست، زایران حرم...
از دور شهین خانوم را دیدند. به طرفشان رفتند. شهین خانوم با دیدنشون از جا بلند شد و مهیا را در آغوش گرفت.
ــ کجا بودی مهیا؟! نه سری میزنی نه چیزی؟!
ــ شرمنده! حالم خوب نبود!
ــ میدونم عزیزم! شهاب گفت. شرمنده نتونستم بیام دیدنت. همش مشغول بودیم.
ــ این چه حرفیه مامان! مریم کجاست؟!
ــ نمیدونم والا عزیزم! اینجا بودن تازه! خودش و سارا و نرجس...
مهیا سری تکان داد و به مداح گوش سپرد.
وای بر ما، که بالمان بسته است...
ما کجا و، کبوتران حرم...
هر چه شد، عاقبت که جا ماندیم...
نزدیم پر، در آسمان حرم...
ما که ُمردیم، ایهااالرباب...!
پس نیامد، چرا زمان حرم...
یادم آمد، فرار می کردند...
از دل خیمه، دختران حرم...!
آه، شیطان دوباره آمد و زد...
تازیانه، به حوریان حرم...
شمر و خولی، دوباره افتادند...
بی عمو، نیمه شب به جان حرم...
صدای حاج آقا موسوی، از بلندگوها پخش شد.
ــ خواهران و برادران عزیز! لطفا برای ادامه مراسم و تشیع پیکر شهید امیرعلی موکل؛ به فضای بیرون مسجد تشریف بیاورید. با صلواتی بر محمد و آل محمد...
صدای صلوات در فضای مسجد، پیچید.
ــ بفرما!
مهیا به دستمال نگاهی انداخت و سرش را بالا آورد با دیدن دخترها، لبخندی زد و با آن ها سلام واحوالپرسی کرد و برای نرجس فقط سری تکان داد.
مریم روبه مادرش گفت.
ــ مامان، شما و مهلا خانم برید. ما باهم میایم.
شهین خانوم باشه ای گفت و همراه مهلا خانم بیرون رفتند.
ــ پاک کن اشکات رو الان شهاب میبینه فک میکنه ما اشکات رو درآوردیم.
مهیا لبخندی زد و اشک هایش را پاک کرد.
از مسجد خارج شدند. بیرون خیلی شلوغ بود. دو ماشین وسط جمعیت بودند؛ که یکی پیکر شهید را حمل کرده بود و دیگری مداح بالای آن ایستاده بود. مهیا بغض کرده بود. دوست داشت شهاب را ببیند
، اما هر چه دنبال او میگشت؛ به نتیجه ای نمی رسید. آشفته و کلافه شده بود. با پیچیدن صدای مداح؛
گریه و صدای همه بالا رفت. انگار، دل همه گرفته بود و بهانه ای برای گریه کردن می خواستند.
این گل را به رسم هدیه...
تقدیم نگاهت کردیم...
حاشا اینکه از راه تو...
حتى لحظه ای برگردیم...
یا زینب_س!
از شام بلا، شهید آوردند...
با شور و نوا، شهید آوردند...
سوی شهر ما، شهیدی آوردند...
یا زینب_س مدد
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه519ازقرآن🍀
#جز26🍀
#سوره_ق🍀
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_سیدعلی_هاشمی😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#مولاجان
🌱شوقِ دیدارِ تو سر رفت زِ پیمانه ما
کِی قدم مینهی ای شاه به ویرانه ما؟!
🌱ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دلِ دیوانه ما
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘
🌸سلام، چهارشنبہ
🍂پاییزی تون زیبا
🌸و در پناه خـدا
🍂الهی امروز
🌸بهترين ثانيه ها
🍂شيرين ترين دقايق
🌸دلچسب ترين ساعت ها
🍂دوست داشتنی ترين
🌸لحظه ها راپيش رو
🍂داشته باشید
🌸چهارشنبه تون شاد و بی نظیر
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
گاهی برای رهاشدن
از زخم های زندگی
باید بخشید و گذشت ....
میدانم که بخشیدن کسانی که
از آنها زخم خورده ایم،
سخت ترین کار دنیاست....
ولی تا زمانی که هر صبح
چشمان خود را با کینه بازکنیم
و آدمهای، خاطرات تلخ را
زنده نگه داریم و در ذهن خود
هر روز محاکمه شان کنیم....
رنگ آرامش را نخواهیم دید
گاه چشم ها را باید بست
و از کنار تمام بد بودنها گذشت...
یادت باشه فقط خدا مهمه😊😍
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
💕💦💦💦🔥💦💦💦💕
#در_برابر_فرزند_پرخاشگر_چیکار_کنیم
سلام خسته نباشید دربرار پرخاشگری فرزند که زیادی بهش بهاداده شده چکارکنیم
🔥💦🔥
🍀سلام ،، فرزند چند ساله است؟
🔥💦🔥
8 ساله هست عزیز
🔥💦🔥
🍀💟ارزش گذاری و بها دادن به شخصیت فرزند،،
باعث پرخاشگری نمیشه عزیز...
❎بلکه *باج دادن به او و ضعف والدینی* فرزند رو طلبکار و جری میکنه... ⛔⛔
*️⃣معمولا علت این مسئله هم،، کم حوصلگی و وقت نگذاشتن واقعی برای فرزند هست.👉
راهکار...
👈کمی حوصله تون رو بیشتر کنید و فقط خواست ها و نیازهای واقعی او را برطرف کنید.
و به هیچ وجه تحت تاثیر اصرار،، بدخلقی،،
تهدید و عصبانیت های ساختگی فرزندتون قرار نگیرید. ⛔
👓📝سعی کنید کار درست رو انجام بدین با آرامش و تحت هر شرایطی😊 ✅
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
💕🎸🎸🎸🎧🎸🎸🎸💕
#دخترم_به_وسایلش_حساسه_و_به_کسی_نمیده
سلام خانم شاکری عزیز. دختر ۳ ساله و نیمه ای دارم که به شدت روی وسایلهاش حساس و به کسی نمیده. البته این رو میدونم که این حس مالکیت اقتضای سنش هست ولی وقتی بچه ای میاد خونمون خییییلی بی تاب وسایلهاش هست و خیلی گریه و زاری میکنه که دست نزنن و خراب میشه. من خیلی کلافه میشم و متاسفانه نمیدونم چه واکنشی نشون بدم و بیشتر مواقع از کوره در میرم و کارهایی که نباید بکنم میکنم😓 لطفا من رو راهنمایی کنید که باید چه عکس العملی در برابر اون داشته باشم🙏
🎸🎧🎸
🍀سلام عزیزم،،
به دلهره و اضطراب کودک اهمیت بدین،، قبل از مهمونی و اومدن کودکان،،
با کودک تون مشورت کنید و اسباب بازی هایی که دوست داره رو بردارید،،
هر کدوم که خودش اجازه داد به کودکان مهمان بدین برای بازی...
آگه هیچ کدوم رو اجازه نداد،،
👈 اصلا اشکال نداره کودک رو سرزنش نکنید.
به دلش باشید👈 تا احساس امنیت و آرامش درونی اش تامین بشه،،.
با همراهی و آرامش شما،،
یواش یواش کودک هم خوب میشه ان شا الله
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══