eitaa logo
زندگی بعد از مرگ
4.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
68 فایل
با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🌹🌠حضرت محمد{صلی ﷲعلیه وآله وسلم}🌹🌠💫 https://eitaa.com/joinchat/1931804898Cf1002c221b ✨﷽✨ 💫💐🕊📿ای احمدیان به نام احمد صلوات 💐🕊📿هر دم به هزار ساعت از دم صلوات 💐🕊📿☀️از نور محمدی دلم مسرور است 💐🕊📿پیوسته بگو تو بر محمد صلوات💫 💫🌋الّلهُمَّ 🌟💐 🌋صلّ🌟💐 🌋علْی 🌟💐 🌋محَمَّدٍ 🌟💐 🌋وآلَ🌟💐 🌋محَمَّدٍ🌟💐 🌋وعَجِّل🌟💐 🌋 فرَجَهُم🌟💐 🌋الّلهُمَّ 🌟💐 🌋صلّ🌟💐 🌋علْی 🌟💐 🌋محَمَّدٍ 🌟💐 🌋وآلَ🌟💐 🌋محَمَّدٍ🌟💐 🌋وعَجِّل🌟💐 🌋 فرَجَهُم🌟💐 🌋الّلهُمَّ 🌟💐 🌋صلّ🌟💐 🌋علْی 🌟💐 🌋محَمَّدٍ 🌟💐 🌋وآلَ🌟💐 🌋محَمَّدٍ🌟💐 🌋وعَجِّل🌟💐 🌋 فرَجَهُم🌟💐 🌋الّلهُمَّ 🌟💐 🌋صلّ🌟💐 🌋علْی 🌟💐 🌋محَمَّدٍ 🌟💐 🌋وآلَ🌟💐 🌋محَمَّدٍ🌟💐 🌋وعَجِّل🌟💐 🌋 فرَجَهُم🌟 💫 ▒••✾🍃🕌🍃✾••▒🕊▒••✾🍃🕌🍃✾••▒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ✨🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🕊 ✨🍃🌸🍃🌸 🕊 ✨🍃🌸 🕊 ✨🌸 🕊 ✨داستان آموزنده📖✨ ✨👌🏻✨ ✨🍀در روزگار گذشته بازرگان ثروتمندی زندگی می کرد که چهار همسر داشت. 🍀 همسر چهارم برایش بسیار عزیز بود.او همیشه بهترین لباس ها و غذاها را برایش فراهم می کرد و اجازه نمی داد کمبودی احساس کند یا ناراحتی ای برایش به وجود بیاید. 🍀همسر سوم هم برایش بسیار محبوب بود. بازرگان دوست داشت جلوی دوستان و آشنایان با همسر سومش باشد و به خاطر داشتن چنین همسر زیبایی به دیگران فخر بفروشد. بازرگان به او افتخار می کرد. 🍀همسر دوم نیز برای بازرگان دوست داشتنی بود. او زن بسیار دلسوزی بود و در تمام سختی ها و مشکلات در کنار شوهرش بود. بازرگان همیشه با همسر دومش مشورت و درد دل می کرد و می دانست که در هر مشکلی می تواند روی او حساب کند. 🍀ولی بازرگان همسر اولش را دوست نداشت. هر چند همسر اول از سایرین وفادارتر بود و در ثروتمند شدن و موفقیت بازرگان سهم زیادی داشت ولی چندان مورد توجه شوهرش نبود. با این همه او بازرگان را از صمیم قلب دوست داشت. 🍀سالها گذشت و روزی بازرگان مریض شد. دیگر امیدی به بهبود او نبود و بازرگان می دانست که باید در انتظار مرگ باشد. به زندگی مجلل خود فکر می کرد و با خود می گفت: «چهار همسر داشتم که همیشه در کنارم بودند و نمی گذاشتند تنهایی را حس کنم. اما حالا باید تنها بمیرم. چقدر تنها خواهم شد.» 🍀همسر چهارمش را صدا کرد و به او گفت: «همیشه تو را بسیار دوست داشتم و بهترین ها را برایت فراهم کردم. آیا حاضری با من بمیری و در جهان پس از مرگ هم همراه و همسر من باشی » همسر چهارم پاسخ داد: «هرگز!» و فوراً از اتاق خارج شد.جواب منفی او مانند خنجری به قلب بازرگان فرو رفت. 🍀سپس همسر سومش را صدا کرد و گفت: «یادت می آید که چقدر به بودن در کنار تو افتخار می کردم آیا حاضری با من بمیری و در جهان پس از مرگ همراه و همسر من باشی » همسر سوم پاسخ داد: «چرا باید با تو بمیرم زندگی بسیار لذتبخش است. من هم منتظرم تا تو زودتر بمیری و دوباره با فرد دیگری ازدواج کنم!»قلب بازرگان شکست. 🍀سپس همسر دوم را صدا کرد و به او گفت: «تو در همه سختی ها و مشکلات در کنار من بودی. آیا حاضری در جهان پس از مرگ هم در کنارم باشی » 🍀همسر دوم پاسخ داد: «خیلی متأسفم که بیمار شدی و زندگی ات رو به پایان است. ولی این بار نمی توانم کمکت کنم. تنها می توانم در مراسم تشییع جنازه شرکت کنم و تا قبرستان همراهیت کنم. بعد از آن تنها خواهی بود.» 🍀بازرگان به شدت تنها و غمگین شده بود. ناگهان صدایی آمد: «من حاضرم با تو این دنیا را ترک کنم و همسر و همنشین تو در جهان پس از مرگ باشم» بازرگان خوب نگاه کرد. 🍀همسر اول را در گوشه اتاق دید. رنگ صورت همسر اولش زرد بود و به دلیل بی توجهی های او بسیار ضعیف و پریشان به نظر می آمد. 🍀بازرگان با خود گفت: «ای کاش در طول زندگیم به او بیشتر رسیدگی می کردم، زیرا او همسفر ابدی ام خواهد بود. 🍀در واقع همه ما، مانند بازرگان چهار همسر داریم: 🍀همسر چهارم، جسم ما است. بهترین خوراکی ها و لباس ها را برایش فراهم می کنیم ولی او بعد از مرگ از بین می رود و ما را همراهی نمی کند. 🍀همسر سوم اموال و دارایی های ما هستند. به آنها افتخار می کنیم و دوست داریم با آنها به بقیه پز بدهیم ولی بعد از مرگ آنها به دیگران به ارث می رسند. 🍀همسر دوم اقوام و آشنایان ما هستند. هر چقدر هم دلسوز و مهربان باشند، نهایتاً تا مراسم تدفین ما را همراهی می کنند. 🍀همسر اول ما روحمان است. معمولاً به او توجهی نمی کنیم و آن را به حال خود رها می کنیم. ترجیح می دهیم همیشه به فکر رسیدگی به جسم، دارایی ها یا نزدیکانمان باشیم تا به فکر رشد و بالندگی روحمان. روح ما همسفر و همنشین ابدی ما است. چقدر خوب است که در طول زندگی بیشتر از همه به او توجه کنیم، او را پرورش دهیم و قوی کنیم تا در پایان زندگی احساس ضعف و تنهایی نداشته باشیم✨ 💫🍃🌸🕊زندگی بعد از مرگ🌙🕊🌸🍃💫 https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99 ✨ آیدی ادمین✨ @valayat 💫🍃🌸🕊زندگی بعدازمرگ(ارسال مطالب آزاد مذهبی)🌙🕊🌸🍃💫 https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ☆🕊•┈┈••••✾•🍃🌸🍃•✾•••┈┈•🕊☆
02 An Sooye Marg (1397-12-10) Daneshgah Ferdosi Mashhad.mp3
11.39M
🔊 📣 جلسه دوم 🔹️شرح ضوابط حاکم بر عالم ملکوت 🔸️ شرح داستان اول کتاب آن سوی مرگ * معرفی کتاب آن سوی مرگ * عالم جن، عالم عجیبی است * شرح داستان اول کتاب آن سوی مرگ * تجربه نزدیک به مرگ سحر * وقوع حادثه برای سحر * انتقال او به بیمارستان * مرگ اول سحر * بدن مثالی همان بدن اثیری است * همه قوا یکی است * بدن مثالی بُعد و ماده ندارد ولی صورت دارد * مرور کل زندگی در لحظه مرگ * زمان در برزخ نیست * شیرینی اصل بقا * من تمام شدنی نیستم... ⏰ مدت زمان:۲۷:۳۸ https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
ارتباط فرزندان‌مان با روحانیت.mp3
694K
ای کاش پدر و مادرها درباره‌ی «روحانیت» به فرزندان‌شان اینطور می‌گفتند. اگر به فرزندت گفتی: «اینها آخوند هستند. ول‌شان کن.»، بیچاره‌ش کردی!‌ با این سخنت، ارتباطش را با ولایت‌الله قطع کردی. https://eitaa.com/joinchat/1332347061Cdc557352f7
تربیت فرزند(فرزندپروری)📚 https://eitaa.com/joinchat/1332347061Cdc557352f7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 "ویژه برنامه خورشید گرفتگی 3 آبان 1401 " با سلام و احترام 🔰با توجه به اهمیت با توجه به اهمیت آموزش استاندارد مفاهیم نجومی و لزوم آشنایی دانش آموزان با پدیده های نجومی وبیناری ویژه همکاران و دانش آموزان علاقمند نجوم کل کشور، توسط قطب کشوری نجوم تحت عنوان" آشنایی با مبانی علمی خورشید گرفتگی" برگزار می‌گردد. 🌀ارائه دهنده: جناب آقای دکتر رضا طیب طاهر 🗓 دوشنبه 2 آبانماه ماه 1401 🕰 ساعت : 18 ⭕️ لینک ورود به وبینار : ▶️ http://185.53.143.153/noj ◀️ 🔸 لطفا برای ورود از گزینه مهمان ( guest ) استفاده نمایید. 🔰⭕️ پخش همزمان در 📌کانال قطب کشوری نجوم در شاد به آدرس: 🆔 https://web.shad.ir/#im?um=astropole 📌کانال پژوهش سراهای کشور در شاد به آدرس : 🆔 https://web.shad.ir/#im?um=pajouheshsara 🔴 وبینار فوق ویژه همکاران و دانش آموزان کشور می باشد. 🌀وبینار علمی 📝 استان خراسان رضوی 💢پژوهش سرای دانش آموزی رازی ناحیه 7 مشهد- قطب کشوری نجوم 🆔 💐🌹🥀🔮🥀🌹💐 ✳️
hejab 2.pdf
7.99M
پاسخ به ۶۰سوال دانش آموزان سراسر کشور در مورد حجاب 📚کانال کتب شیعی https://eitaa.com/joinchat/3419996367C35bee5b851 @kotobeshiei
4_5839020979648466092.mp3
14.35M
📗🔈 قسمت 3⃣ * ادامه داستان.... * واقعه دوم * با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. * درد را با تمام وجود حس کردم * جان هایی که قبض می شد را می دیدم *چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم. * دیوار ها را نمی دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم * نحوه متفاوت قبض روح افراد * به حالت خلسه رفتم * به هرچه توجه می کردم، کُنه آن را می دیدم * احساس احاطه به همه چیز را داشتم * معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم * معنای باز بودن چشم * احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا * تا دلتنگ مادرم شدم ، خود را در خانه ام دیدم * احساس می کردم بالای سرم بی کران است و به پایین تسط دارم * حمدی که راننده برایم می خواند، را برایم ذخیره کردند. * بادعا وقرآن مادرم، آرامش می گرفتم. * ذره ذره مسیر را طی کردم تا به خانه پدرم رسیدم. * در جا به جایی بلوک ها به پدرم کمک کردم. * تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا * دو نوع پرواز روح برای من * بر من ثابت شد که وقایعی که می دیدم ،حتمی است. * باقابلیت های بدن مثالی ام آشنا می شدم. * حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می کردم. * واقعه سوم... * اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می شد. * قهقهه ی شیطان را شنیدم * در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. * راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات.
04 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05).mp3
17.15M
📗🔈 قسمت 4⃣ ادامه واقعه سوم..‌ * از اینکه افراد سرشار از تعفن ولی بی خیال بودند، تعجب کردم. * خودرو هایی که کاملا تمیز بودند. * دنبال منشا صدای قهقهه می گشتم. * موجودی هفت برابر انسان، با قیافه بسیار زشت را دیدم. * شیطانک هایی که گرد آن موجود طواف می کردند. * چرا شیطان بلند بلند می خندید. * ماشین، تمثل از موجود رونده است * توانم برای از بین بردن ابلیس،ناکام بود * کثافاتی که با وجود انسانها یکی بودند. * آنچه می دیدم، تمثل بود نه کشف استار واسرار * شبکه نور وظلمت که به هم تنیده بودند. * خانه های نورانی با شعاع نور به هم وصل بودند و از هم انرژی می گرفتند. * واقعه چهارم * نورانی ترین نقطه عالم با رائحه ای دیوانه کننده * تمثل کربلا را زیارت می کردم * از آن شب ،هر شب کربلا بودم. * به شفاعت حضرت عبدالعظیم برگشتم. * یکی بودن کربلا وحرم شاه عبدالعظیم * اسم و رسم دنیا همه سراب است. * وقتی برگشتم گناه برایم معنایی نداشت. * اثر گناه مثل آهن گداخته روی پوست است. * بعد از برگشت، هرچه اراده می کردم می دیدم. * با وضو طهارت روحی پیدا می کنیم * طهارت ظاهر وباطن انسان را در معرض نور خدا قرار می دهد. * مکان نورانی و عمل نورانی انسان را نورانی می کند. * مسجد محل صدور نور است. * حقیقت سلام نماز چیست؟