eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
268 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
7.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
«بعضی چیزها به نظر می رسد که تمام می شوند، اما در روح صاحبانش تا ابد ادامه دارد..» _کاش بدانیم کربلا ، بخش عمیق ماجرای سفر انسان است ، همان ابعاد دیگری از وجودمان ، که خداوند برای کشف شان در بیرون از ما آن ها را خلق کرده است ..
«لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ..» نه خوابی سبک او را می گیرد نه‌خوابی‌گران،او مسئول حس‌ها و باورهای‌ماست،او با تمام ما اشتراکِ‌روحیِ فراوان دارد، او در مسئولیت خویش را تعریف کرد تا به وسعت حضور انسان در تاریخ، چراغِ هدایتِ او برای سفر به اعماق خویش باشد و در این راه اسیر و برده‌ی دستانِ حیوان های انسان نما نشود ..
بلای بزرگ بشری، ندانستن است .. و بلای بزرگتر حضور میل های بظاهر شیرینِ اما مزاحمِ آگاهی های عمیق است .. وقتی قواره ی امیال عمیقِ باور های قوی در درون کوچک باشد میل های باطل، شیرین ظاهر می شود .. شاید در هم حضور داشته باشد اما آرام و آهسته، میخزد تا از مسیر سعادت جدا شود ..
هر انسانی می‌تواند جزئی از ماجرا و قسمتی از یک حادثه ی عمیق تاریخی باشد که شاید سال‌ها قبل اتفاق افتاده یا سال‌ها بعد قرار است اتفاق بیوفتد .. این تویی که میان این هستی ، تاریخ خویش را در تفسیر یک معنای عمیق هنوز بوجود نیامده، تلاوت می‌کنی !! یا بخشی از یک ماجرای عمیق اتفاق افتاده می‌شوی .. ! جدای از این دو نیستی .. ! کیفیت نیت و عمل، نوع حضور را معین می‌کند .. خوش به حال آن‌هایی که از امروز، تاریخ خویش را با قافله‌ی حسین بن علی، با اشکِ نگاهِ امام ترسیم می‌کنند و همراه قافله،منزل به منزل به کربلا می‌آیند، روح‌شان حس‌های آن ها را لمس میکند ، کنار خیمه‌های آنها قلب خود را گره می‌زنند،تلاوت‌های نیمه شب‌های‌شان را نفس می‌کشند، طنینِ چشم‌های با حیای زینب ، آشنای راهِ تا کوفه و شام آن‌ها می‌شود .. آن‌ها تا آخر با حسین و زینب و عباس و رقیه...هستند و برای‌معنای‌عمیق حضور درتاریخ‌های‌اتفاق نیوفتاده¹تربیت‌می‌شوند .. _با اشک نوشتم .. خودت را در تاریخ ها پیدا کن ، چون این تو هستی که کیفیتِ حضورت، تاریخ را معنا می دهد .. ¹؛ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: تلاش کنید مشارکت افزایش یابد 🔻انتخابات بسیار مهم است. برای انتخاب خوب ببینید چه کسی توانایی کار در جهت ملاک‌های انقلاب را دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 خبر آمد که حسین بن علی راهی شد😭... 🚩 امروز روز حرکت امام حسین (ع) از مکه به سمت کربلا است امام حسین (ع) پس از دریافت نامه مسلم بن عقیل و احساس خطر از سمت یزیدیان، احرام حج خودشون رو به عمره تبدیل کردن و پس از انجام مراسم عمره از احرام بیرون آمدند و در روز ترویه (هشتم ذی‌الحجه سال ۶۰ ه. ق‌) پس از شصت و پنج روز اقامت در مکه به اتفاق حدود ۸۶ مرد از شیعیان و دوستان و خانواده خود از مکه بیرون آمدند و به سوی عراق حرکت کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰لوح "اصلح" 🚩ده ها سال تاثیر 🗓۱۳ روز مانده تا انتخابات
✏️ رهبر انقلاب، ظهر امروز: اول افزایش مشارکت بعد انتخاب خوب 👈 شاخص، نزدیکی و توانایی کار در جهت ملاکهای انقلاب است. ۱۴۰۳/۳/۲۶
وَ اِلی غیرِکَ فَلاتَکِلنی خدایا ...!! مرا به غیر از خودت به کسی واگذار نکن دعای
| روزشمار انتخابات ۱۲روز تا تعیین سرنوشت کشورمان
بزرگترین افتخار برای یک انسان مؤمن این است که در مقابل عظمت خدای خود، اشک بریزد. رهبر انقلاب |از مبارزه خسته نشو|
مگه سری قبل رأی دادم چیزی عوض شد؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه چیز دست رهبریه! ⁉️ رئیس‌جمهور فقط تدارکاتچیه؟! 🔰 برشی از جلسه پرسش و پاسخ با حضور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ارزش نیت پاک 🔸 درسی آموزنده از داستان حضرت ابراهیم 🎙 حجةالاسلام انصاریان 🌸 عید قربان عید بندگی و ایثار و گذشت در راه رضای خدا بر همه مسلمانان مبارکباد
🔷 روز عرفه، سالروز شهادت شهید مدافع حرم مرتضی عطایی (ابوعلی) از مشهد گرامی باد. ♦️خادم حرم امام رضا (ع) و برادر دینی شهید سید مصطفی صدرزاده بود و همانند او با هویت افغانستانی به سوریه رفت. 🔸مصطفی از کودکی آرزوی شهادت در روز «تاسوعا» را داشت و سرانجام در تاسوعای سال ۱۳۹۴ و در حالی که روز قبل از آن بیان نمود که: «ایشاالله تاسوعا پیش عباسم» به کاروان عاشورا پیوست. 🔸اگر در سایت آپارات «قول شهید صدرزاده» را سرچ کنید فیلمش را می بینید. هر دوی آنها به هم قول می دهند که هر کدام زودتر شهید شد از امام حسین (ع) نامه شهادت دیگری را بگیرد. مرتضی به مصطفی می گوید تو زودتر از من می پری و چنین شد! 🔸بالاخره روز عرفه می رسد. چند روز قبل از آن مرتضی خواب دیده که مصطفی سیبی را به دو نیم تقسیم و در حالی که خندان است یکی از آن نیمه ها را به او می دهد و می گوید: «ابوعلی جان این هم سهمیه شما!» 🔸«وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم _ شهدا به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند از جانب خود بشارت می دهند.» مرتضی هم فهمید که به زودی به آرزویش می‌رسد. خواب را برای یکی از نیروها تعریف می‌کند و آن نیرو نیز آن را برای فرمانده تعریف می‌کند. 🔸شهادت مرتضی را با توجه به بشارت مصطفی قطعی دانستند. در روز «عرفه» عملیات شروع شد اما او را به خط مقدم نبردند تا مانع شهادتش شوند! ظهر شد و خبر شهید شدن نیروها را از پشت بیسیم شنید. به خط مقدم می‌رود و لحظاتی بعد خبر می آید: «بسم رب الشهدا و صدیقین. مرتضی عطایی به خیل عظیم شهدای مدافع حرم پیوست.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی شوند... امام علی (ع)
: «جاده‌ی عشق سنگلاخ است! و سنگلاخ را کسی با شادی طی می‌کند که عاشق است!» ✍️ جشن عقد ساده‌ای بود در یک سالن پذیرایی ساده اما شیک! بعد از خواندن خطبه عقد و بریدن کیک، یکی با صدای بلند از مهمانان خواست که سکوت را رعایت کنند. همه ساکت شدند. او ادامه داد امروز علاوه بر عقدکنان این زوج، سالگرد ازدواج یک زوج دیگر از فامیل‌های عروس خانم است! • عروس داماد از جایشان بلند شدند و رفتند به سراغ یک زوج دیگر! و درست پشت صندلی آن دو ایستادند. زاویه دید من، زاویه دید کاملی نبود. نصفه و نیمه اِشراف داشتم به آن نقطه. اما تفاوت صندلی آن خانم و آقا توجه مرا به خود جلب کرد. کمی جابجا شدم و زاویه دیدم بهتر شد... بله درست حدس زده بودم! خانم روی صندلی چرخ‌دار نشسته بود. مرد از روی صندلی بلند شد و کنار عروس و داماد ایستاد! حالا دیگر هر سه تای آنها پشت یک صندلی چرخدار ایستاده بودند. • مردی که پشت میکروفون بود گفت : امروز سالگرد ازدواج مرتضی و ساراست. و ما می‌خواهیم این سالگرد را هم جشن بگیریم. وقتی آنها نامزد بودند سارا در اثر یک تصادف با ماشین خودش، از ناحیه کمر آسیب دید و برای همیشه روی صندلی چرخدار نشست و ساده‌ترین کارهایش را نیز باید به کمک بقیه انجام میداد. مرتضی می‌توانست ادامه ندهد! می‌توانست ماجرا را تمام کرده و به زندگی نکشاند. اما ... آنها عروسی کردند باهم. رفتند توی یک خانه ... و مرتضی هم مرد خانه بود و هم کارهای سارا را تا جایی که او نمی‌توانست انجام می‌داد. زندگی شیرین و آرامشان را همه عاشقند. امروز هم وسط این جشن، سالگرد این زندگیِ مبارک را هیچ کس فراموش نکرد. چون این زندگی، نمونه‌ی یک عشق صادق است. • او می‌گفت و من کم‌کم انگار ناشنوا می‌شدم. نابینا می‌شدم. آدم برای یک عشق از جنس زمین، چقدر می‌تواند همه‌ی نیازهای دنیایش را سَر ببرد، و در عین حال شاد باشد و لذّت ببرد؟ من چرا پس ... برای اثبات عشقم، دو قدم می‌روم و می‌خورم زمین؟ خستگی که می‌آید! موانع مختلف که سر راهم سبز می‌شوند!‎ تهمت‌ها و قضاوت‌ها و کارشکنی‌ها و .... که عامل امتحان می‌شوند! چرا قادرند نشاط مرا بگیرند؟ • مگر جز این است که من انتخاب کرده‎‌ام به سمت عشق حرکت کنم؟ و جاده‌ی عشق سنگلاخ است! سنگلاخ را کسی با شادی می‌گذراند که عاشق است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرعه کشی کردن کی بره روی سیم خاردار بخوابه که بقیه بتونن رد شن! اسم یه جوانِ زیبا و رعنا دراومد! همه گفتن این حیفه یه بار دیگه قرعه کشی کنیم، جز یه پیرمرد که می‌گفت : ول کنین بابا... دوباره قرعه کشی کردن و اینبار ....... |