eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
265 دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
8.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
2_5215365696472482398.mp3
4.33M
سحر سیزدهم. ✍دلمان تنگ است! تنگ همه دقایقی که، وقتی زمین می خوریم؛ زیر بازوانمان را بگیری، و خاک از روحمان بتکانی و... آرام بگویی؛ برخیز و نترس، من پشت سرت ایستاده ام....
#دلنوشتهـ دلم تنگ شده براےایام خادمی خادمی تو معراج‌الشهـدا خادمی تو بهشـتِ‌بازے‌دراز اے کاش شهـدا یڪبار دیگه این عبدِآلوده رو بطلبنـد براے نوکرے ... #پنجشنبه‌های‌شهدایی🌿🍀
#دلنوشته 🕊حاج حسن آقا پدر موشکی ایران دانشمند پر تلاش 🕊شما آنقدر غریبی که حتی کسی حرف از نحوه ی شهادت شما بر لب نیاورد😔 آنقدر غریبی که برخی ها برای خوش رقصی در مقابل کدخدا حاضر بودند و هستند تا تمام زحمات شما را همچون زحمات شهدای هسته ای بر باد دهند😔 🌴امروز نبودنتان ۸ ساله شد اما راهتان همچنان ادامه دارد و یارانتان هستند بر عهدی که بستند آنقدری بر عهد خویش مصمم هستند که مولایمان با اقتدار میگوید اگر یکی بزنند ده تا میخورند و این اقتدار را مدیون شماییم.✌️ 📌خلاصه که حاج حسن آقا، کاش همه ی حسن ها مانند حسن طهرانی مقدم بودند همانقدر ولایتمدار همانقدر خودکفا و همانقدر آمن به الله کاش..‌.😔 #شهید_طهرانی_مقدم🌷
°•|🌿🌹 #دلنوشته خوشبخت‌تر از آسمان نبود، آنگاه که هر صبح و شام چشم مےگشود بر این #لباس_خاکی‌ها... پس خرده مگیر، غبار روزهای پساجنگ را.. شاید دل‌تنگ لباسهای خاکی شده! #هفته_بسیج_بر_لباس_خاکی‌ها_مبارک ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
زندگی شیرین با شهدا
🌷 معروف به عقاب کردستان فڪر میڪنم که من لیاقت شهادت را ندارم شهدا بی گناهند، اما منِ گناهکار دوست دارم شهید بشوم شهادت همت میخواهد، شهادت لیاقت میخواهد من هیچکدام را ندارم و به حال خود تأسف میخورم؛ خدایا، به ما توفیق شهید شدن در راهت را عنایت کن با خودم فکر می کنم که آیا میشود روزی در شروع نام من واژه ی شهید به کار برده شود و بگویند: "شهید محسن زهتاب" آیا می شود که برادران من، خانواده من نام مرا با افتخار بیان کنند؟ 🌺🕊🌺🕊🌺🕊
دست های خدا باش برای برآوردن رویای انسان دیگری جز خودت ... خنثی نباش ! بی تفاوت نباش ! اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را می دانی، سکوت نکن ... اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن... معجزه زندگی دیگران باش! این قانون کائنات است معجزه زندگی دیگران که باشی ، بی شک کس دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود .........دوستان خوبم صبحتون به خیر ...به نور ....به شادی ....به امید ...پرا ارامش و شادی و برکت و سرشار از انرژی مثبت....ونگاه خدای مهربان ________🍃💖🍃________
💕امروز💕 💕ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ... 💕ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ... 💕ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ... 💕ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ... 💕ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ... 💕ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه... الهى آمين ❤️
ياﺩ " ﭘـِﻼک " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﺷُـﻤﺎﺭﻩ ﭘَـﺮﻭﺍﺯ " ﺑﻮﺩ؛ ﯾﺎﺩ " ﭼَﻔـﯿﮧ " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﻋَﻼﻣﺖ ﺯُﻫـﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑـﺮﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭۍ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﻫـﺎ " ﯾﺎﺩ " ﭘﻮﺗﯿـﻦ ﻫـﺎﯾﯽ " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﻣِﺸﮑﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺧﻮﺩ ﺫَﺭﻩ ﺍۍ ﺗﯿـﺮﮔﯽ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﺮ ﺟﺎۍ ﻧَﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ " ﯾﺎﺩ " ﻟِﺒـﺎﺱ ﻫـﺎﯾﯽ " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﺍﺯ ﺑَﺲ ﻋﺰﯾـﺰ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺧﺪﺍ ﺯَﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭَﻧﮓ ﺁﻧﻬـﺎ ﺁﻓﺮﯾﺪ " ﯾﺎﺩ " ﺑﯽ ﺳﯿـﻢ " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﺭﺍﺑِـﻂ ﺩِﻻﻭَﺭ ﻣَـﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺁﺳِﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ " ﯾﺎﺩ " ﻣﯿـﻦ " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﺳَـﮑﻮۍ ﭘَـﺮﻭﺍﺯ ﺑﻮﺩ " ﯾﺎﺩ " ﮔُﻠـﻮﻟﮧ ﻫﺎ " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﻗﺎﺻـِﺪ ﻭِﺻـﺎﻝ ﺑﻮﺩﻧﺪ " ﯾﺎﺩ " ﺳَﻨﮕـَﺮ " ﺑﺨﯿﺮ ﮐﮧ " ﻣُﻔﺼَّﻞ ﺗﺮﯾـﻦ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷڪ ﻭ ﺧُﻠـﻮﺹ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺧَـﺮﺝ ﻫﺎۍ ﮐَـﻼﻥ ﺗَﺮﺗﯿـﺐ ﻣﯿﺪﺍﺩ " " ﮐـﻮﺗﺎﻫﯽ ﮐَﺮﺩﯾـﻢ " ... " ﻓَﺮﯾـﺐ ﺧﻮﺭﺩﯾـﻢ " ... " ﻓَﺮﺍﻣـﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾـﻢ " ... ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺣﻤﺪﯼ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ . . 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلنوشته "سیاستِ علی (ع)" آن زمــــانی که مردم به اعتراض از ســــیاست هــای عثمان دور خانه اش جمع شدند و خـــانه خلیــفه در محاصره معترضین بود و فتنه گر ها در آتشِ فتنه می دمیدند ، علی(ع) که خودت بهتر میدانی بیشتر از همه به او ظلم شده بود و خود بیشتر از همه منتقد سیاســت هـــــای عثـــــمان بود ، شــد حــــامیِ عثمان . . . آنقدر که خودش فرمود : آن اندازه از عثمان حمايت كردم كه مي‌ترسم در اين باره مرتكب گناهي شده باشم. آری علی (ع) راضی بود خودش مظلوم بماند ولــی بابِ #فتنه باز نشود و بـــی قانونی و خـلیفه کشی باب نشود! چه کنم که در این تاریخ هر جا نام علی (ع) است ماجرا به مظلومیت علی (ع) ختم می‌شود؛ زمان گذشت و فتنه کار خودش را کرد ، عثمان را کشتند و خونش را به گردن علی(ع) انداختند ، همان علی(ع) که همه دیده بودند مـــدافع عــــثمان اســـت ... + من وقتی حمایتِ #سید_علی را از تصمیم سران قوا و دولت دیدم ، یاد این ماجرا افتادم ... انگار هنوز قرار بر مظلومیت علی و آل علی است! #اسم_شهدادرآتش_فتنه_سوخت 🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 #دل_نوا
🌱 بالاترازین جا شقایقی است که جسمش گمشده به دنبال تومیگردم زیر این خاک پلاک پوتین های وصله دار وسربندیازهرا💕
﴿اِلهى‌کَیْفَ‌تَکِلُنى‌وَقَدْتَکَفَّلْتَ‌لى وَکَیْفَ‌اُضامُ‌وَاَنْتَ‌النّاصِرُ‌لى ﴾ -خدايا‌ چگونه‌ مرا وا مینهى درصورتى كھ عهده‌دار من شده‌اۍ؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنكھ تو يار منى؟ 🦋 ------♡:♡--------
و کیف اصبر علی فراقک؟؟؟😭😭 آقا جان باورمون نمیشه که پیاده روی اربعین باشه و ما تو مسیر بهشت نجف_کربلا نباشیم😭 آقا می گن دوری و دوستی؛ این دلِ بی تاب و بی قرار و دلتنگ ما دوری و نمی فهمه😭 مولای ما، یا صاحب الزمان"عج": هر سال تک تک قدم هایمان را نذر آمدنت می کردیم💔 ببخشید که امسال گناهانمان مانع آمدنمان شد😭😭 می شود امسال به جای من گنهکار هم قدم بردارید؟!!! دلتنگتم آقااااا💔 الهی عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله😭
‍ ‌ سحر بیست و هفتم.... ✍ و ایــــن؛ آخرین لیلةالقدری است که خدا آنرا برای جاماندگانی چو من، ذخیره کرده است. رمضان گذشت... و من حتی یک نگاهِ ویژه، مهمان صاحب الامرِ زمین، نشده ام. دویدن های صبح و شبم ، نیز، آنقدر آلوده است، که راهِ آسمان را برایم، باز نمی کند! ❄️اما دلخوشم، به این سحـــر! شاید، امشب برایم راهی باز شد. شاید من هم، با اهل آسمان محرم شدم. شاید گوشه ای، مرا نیــز، پذیرفتند. امشب شاید به سوی خانه عزیز مصر که نه، به سوى خانه عزیز اهل زمین، کوچه ای را پیدا کنم. ❄️آی اهل آسمان؛ امشب کاش، نگاهم کنید. کاش، قبولم کنید، کاش نامِ مرا هم، در گوشه ای از سفره آخرین منجی زمین، بنویسید. به جان عزيزش قسم، فقط گدای یک نگاه ویژه اویم...همـــین ❄️گذشت.... همه رمضان گذشت.... و مــن، دور آخرین سفره های سحرم، همچنان، به دنبالش، می گردم. اما گاه فراموش میکنم، او همیــن جاست..... و این منم، که سفره دار زمین را، گم کرده ام. خدا کند، پیدا شوم، خدا کندکه.... پيدايم کند! ❣پيدايم کن؛ پادشاه تنهاي زمین من، در مهمانی رمضان هم پيدايت نکرده ام. 🎀
خم شدم جلوی این در یک متری میگم آقا سید ، وقت میکنی این صندلارو برام دوردوزی کنی؟ نگام میکنه و قبل ازینکه بگه برو حواله ات به چند روزِ دیگه ، تندی میگم : دارم میرم کربلا ، میخوامشون .... چشماش میخنده ! میگه برو یه ساعت بعد اماده اس ، یه جوری میدوزمش اربعینم باهات بیاد ... . بخودم میگم ، گفت اربعین !؟ من کجا ، اربعین کجا .... انگار دستی روی افکارم رو برمیگردونه به چهار ماه پیش ! داشتم ظرف میشستم و سخنرانی گوش‌میکردم میگفت شخصی به محضر امام صادق (اگر اشتباه نکنم ) میرسه ، حضرت میگن فلانی شنیدم برخی شیعیان ما سه سال هست به زیارت کربلا نرفته اند ، اون اقا میگن خیلی ها هستن ... حضرت میگن « جواب پیامبرو‌ در قیامت چه خواهند داد ؟ » یکهو تمام این روایت جوشید و از چشمم سرازیر شد ! نشستم روی زمین های های گریه کردم گفتم نرفتن زیارت کربلا یک طرف ، با شش سال نرفتن‌ چه کنم ؟ دو هفته بعد دوستام گفتن میخوایم بریم مشهد ، میای ؟ _ رفتم ، با چه دلی هم رفتم _ توی راه زهرا گفت کربلارو از امام رضا نگرفتی بدون کم‌ کاری کردی .... و حالا اینجای کارم . توی دلم گفتم از زیارت کربلا نصیبم شد ، از سفرِ رو میگیرم ،‌انشالله .... چه میشه کرد؟ توی این خاندانِ گره گشا‌ پدر را به پسر ،‌ پسر را به پدر باید قسم داد ، گِره باز نشد ملالی نیست ... میرویم سراغِ پهلوی شکسته ، این یکی ردخور ندارد ... .
خسته ام خیلی خسته یکروز هست توی راهیم انگار راه کش آمده ... وارد شدیم را هم ندیدم پناه بردم به اتاق ، کمی نشستم اما آرام ندارم ! باید بیایم شده یک سلام بگویم و برگردم ، باید بیایم راهی میشوم ایستاده ام روبروی بارگاهش فقط نگاه میکنم! سیل جمعیت میجوشد‌ ... دستها به نشان حاجتی بالایند ! همه دارند با سخن میگویند ! انگار صاحب همه ی لب ها ، است آن لحظه که فریاد میزد « بنفسی انت یا ابالحسن » آهی که از سوزِ دلِ برآمد به گلوی ما نشسته است ...! و به راستی جان ها به فدای شما .... چند دقیقه نگاه میکنم قرار بود بیایم ، آمده ام هرچند خسته ام اما باید پیش از بسته شدن این چشمها « میدیدمت » چقدر زیباتر از تصور منی چقدر درخشانی چقدر شاهی .... سایه محبت و ولایتت مستدام روی‌ سرم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنیده بودم وقتی ببینمت دلتنگتر میشم ... باور نکرده بودم ... . سلام به همه عزیزانم به شمایی که همراهم شدید ، هامو خوندید ، التماس دعا فراوون گفتید و بمن خیلی خیلی لطف داشتید ... این آخرین پست این سفر بود این سه روز که برگشتیم درگیر بودم و اینجا نذاشتمش .... هرکس منو میبینه میگه خوش گذشت؟ میگم مگه میشه بد گذشته باشه؟ خلاصه بگم ، دلمو گذاشتم ورودی باب السلام و جسمم رو آوردم ... امیدوارم زیارت جنه الارض بزودی روزی همتون و خودم باشه . .