eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
269 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
7.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
برای رشدکردن و نورانی شدن نیازمند داشتن یک نقشه‌ی راه از مسیر رفتن هستیم و آن همان قُوَّتی نور العمل است ؛ یک عمل ویژه حیات‌ش را از یک قوت و نیرویی می‌گیرد و آن همان است ..
ملیکا لبخند می‌زند و حیایی عاشقانه و خریدارانه می‌کند برای روحِ‌خود تمام هستِ خود ، نه نیمِ دیگرش، و سر به زیر نگاهی به زمین می‌کند و دستی به شکم خود می‌گیرد ؛ مهدی را آرام نوازش می‌کند _ این ها از چشمِ حسن عسکری دور نمی‌ماند و او هم با اشک لبخند می‌زند و انگشتانش را روی دستِ ملیکا می‌گذارد تا باهم مهدی را نوازش کنند .. ملیکا با دست دیگر گوشه‌ی روسری اش را گرفته ؛ کمی بعد آرام سر را بالا آورد و با چشمانش به چشمان امام‌زمان‌ش،صاحبِ‌تمام‌قلب‌ش نگاه‌می‌کند؛ لبخند‌ش پنهان‌می‌شود، چشمان امام‌ش پر از غم هایی بود که توان بیان‌ش را نداشت.. حسن عسکری(ع) به ملیکا‌یش؛می‌گوید خوب از من دلبری می‌کنی خانومم ؛ بعد ها برایت از ماجرای چشم‌هایم خواهم گفت ؛ هردو مراقب هم باشید .. میان تمام اضطراب ها و سختی ها گاهی زمانی برای عاشقانه بودن هست.. آن ها حتی سختی های‌شان نیز عاشقانه است ؛ چون برای به سختی ها می‌روند ..
گاهی به طور ناگهانی میل به استمرار در کارها را از دست میدهم ، به همان چشمانِ همیشه ناظر و منتظرِ حزین که با او خاطراتِ خوش گریه های حاصل‌خیز، ساخته ام نگاه می‌کنم و دوباره برای حرکت کردن انرژی می‌گیرم ..
هیچ ابزاری ، همه کاره نیست ، چیزی به عنوان شاه‌کلید فقط در یک نگاه وجود دارد که شما با آن روح تان را گرم نگه می‌دارید تا حرکت های صحیح بسازید .. لذا هیچ شاه‌کلیدی وجود ندارد مگر همان نگاه .. ‌
اندیشیدن به چشمان مراقبی که درهمه‌حال‌حواس‌ش به من‌هست؛تمام امنیت و اطمینان من است ‌..
می‌گفت رسم و اسم‌ش رو طوری ویترین کرد که هر کسی نگاهش می‌کرد،دوست داشت شبیه او بشود .. وقتی کسی تمام نمایش های‌ش باشد جور دیگری قلوب را تسخیر می‌کند ..
از لحاظ فکری نیاز دارم با نگاهِ‌ شما بر خودم مرور کنم تا روحم از شما با میوه‌های عمل حیات یابد .. ما به چشمه‌های حیات نیازمندیم ..
زینب اگر نبود که کار بزرگ امام را در گسترش دهد ، یزید در کاری که شروع کرده بود قطعا موفق می‌شد و آن کار این بود : هیچ انسانی روی زمین در وجودش محبت و حس های فاطمه قرار نگیرد و برای رشدش؛ از نقص به سمت کمال¹ ، هیچ گاه علی در هستی ظهور و بروز نداشته باشد .. زینب ؛ زینت راه پدر شد تا نگه دارد ی فاطمه را در هستی ، همان نگاهی که ما را برای تربیت می‌کند .. ¹؛ مرحله‌ی عالی ..
سلام بر آن آقایی که تا اسم‌ش را میبریم قلبِِ‌مان با تپش‌های دلتنگی حالِ‌مان را دگرگون‌میکند و هر علاقه‌ای غیر از رنگ می‌بازد ‌.. ‌
همه‌ی انسان‌ها به یک مکان امن برای حس‌های‌شان نیاز دارند ، جستجو‌ها و تلاش‌ها و حتی جلوی آینه‌ایستادن ها و خریدن ها و پوشیدن ها و خوراکی‌ها همه مقدمه اند برای پیدا کردن آن‌بخشِ مطمعن است ، نیاز به فهمیده شدن،نیاز به پناه آوردن ، نیاز به امید در اوج ناامیدی، نیاز به یک حرف و یک حس و یک شی و یک وجود که او را بفهمد ‌.. همه‌ی این نیاز‌ها مقدس است اگر اسیر نشوند ، این تعریف ماست ، ما انسان هستیم و از انس آمده‌ایم و نیاز داریم کسی به ما محبت کند ، و این نیاز را میفهمیم .. این همان بخشی است که به آمده است تا آن را تکریم کند، تا در مسیر شدن،انسان کامل، حرکت کنیم ..
راز درک و عدم تحمل هم‌دیگر در تفاوت سطح دانش و مدرک تحصیلی و .. نیست ، به میزان حضور خدا و در قلوب‌مام است .. ‌ ‌
همه یک روز میمیریم ، چه مرجع تقلید باشیم چه آیت الله باشیم ، چه شاه باشیم ، در آخر میمیریم ولی چرا هیچ کسی مسئول ممات خودش نمی‌شود تا موت‌ش عین حیات شود .. انسانی که از عبادت مسئولیت می‌سازد و از مسئولیت حرکت می‌سازد میتواند مرگ خودش را از در مسیر طراحی کند .. ‌
islamasil1-۲۰۲۴۰۲۰۸-0002-mc.mp3
1.3M
شاید با بازخوانی خویش به تغییر نگاه نیاز داریم تا با آن رفتارهای یک منتظر را داشته باشیم .. 🌧🌑
میان هر عید و جشن نیاز به یک بازخوانیِ مجدد از روحِ‌خویش را دارم تا ساعت های فراموش شده‌ی تو را میان خودم پیدا کنم و از علت ها و ریشه های این نبودن های‌ تو ، برای بودن‌ت در روزهای آینده برنامه ریزیِ‌کشف‌کردن‌داشته‌باشم،تو گنجِ‌پنهانِ درون من هستی که باید دائما تو را پیدا کنم ..
در نگرانی ها و غم هایش ذوب شوید گویی که در آن حلول کرده اید و با آن یکی شده اید ، غصه های یک نگاه وسیله ی هدایت می شود؛ به میزان حضور آن غصه ها، انسانیت ما تعریف می شود و هدایت مان معنا می شود .. این آرزوی دین است ، تا برای او زیبا شوید و برای عشق تان نگهبان باشید..
شما کدام بار و مسئولیت را بر دوش خود حمل می کنید .. ؟ باری بر میدارید یا خودتان نیز اضافه ای بر دوش او و سرباری شده اید .. ؟ خوشا آنان که نگرانی ها و غم ها و اشک های نگاهِ او را حمل می کنند تا حس های شوق انگیزِ ملاقات را در قلوب مردم خلق کنند ، خوشا آنان که آمده اند، یک ملت ، یک جامعه به وسعت حضورشان را به سوی چشم های او با خود حمل کنند .. خوشا آنان که یک ملت هستند ..
سرنوشتَت را به کسی گره بزنید که قلبش تحمل زخم های مسئولیت های مسیر نگاه ابی عبدالله را داشته باشد .. این یکی شدن زیباست ..
قلب محجوبِ مرا لمس اشک‌های تو بیدار می‌کند .. ‌
متنِ حضورتان در این هستیِ بی نهایت را از منظر چشمانِ او تعریف کنید ، خویشتن را و چشم های تان و تنِ تان و اندام های روح تان را خرج هر متنِ حضوری نکنید ، تا ریشه هایِ درخت نبوتِ درون تان ، خوب باغبانی شود و اسیر علف زارهای هرز نشود و میوه هایش آلوده به حرام نشود ..
الانتظار هی کیفیه نفسانیه ینبعث منها التهیو لما تنتظره در دل اتاقی بسازید از حس های انتظار، که مشرف به تمام حالات قلب باشد ، این خاصیت عظمت وجودی ِابعادِ مختلف شخصیتی اوست که باید دائما در تمام حالات روحی و نفسانی به او روجوع کنی تا از این حس ها قاب عکس هایی بسازید در وجودتان که از حیاتِ مستمر بگیرید تا آماده ی آنچه که انتظارش را می کشید، شوید. خاصیت این عالم حضور غفلت هاست .. گاهی در سختی ها، فشار آن قدر زیاد است که میخواهی کم بیاوری، اما همین حس، همین قاب عکس شما را حیات میدهد، حیات برای ادامه دادن در اوج خستگی ها .. _خسته ی ادامه دهنده ..
هیچ چیزی طنین کلمات او نمی شود که روح را با خود به سرزمین نگاه¹ می برد، همان نجواهایی که نخل را عاشق علی کرد .. این طنین نوازگونه ی چینش کلماتِ حضور ، در طول زندگی همیشه همراه ما است .. او خانه ای در قلب ساخته به وسعت تمام هستی من ، تا من هر هنگام خطا رفتم ، باز به آغوشِ او برگردم .. شاید ما او را فراموش کنیم ، اما او ما را فراموش نمی کند، چون ما بخشی از وجودِ اوییم،این همان کتابی است که‌در شکستگی‌خالصانه‌ی‌قلوب،از‌آیات سوره قدر بر روح نازل می شود .. ¹؛
اگر علاقه های قلب و خطورات ذهن ، غیر از بشود ، بدان که در میان خویش هم غریبه می شوی ..
تپش های قلب ، حس های شیرینی که وجود رو متلاطم می‌کنه و ضربان قلب رو تند می‌کنه‌،لمس بدن ، نگاه و شنیدنی‌ها و دیدنی ها ، باید مراقب‌ش باشی تا برای یک نفر به وقت‌ش از خرج شود .. ‌
در این دوران روح‌های سرماخورده و تب کرده ، و اندام های روحیِ بی قرار ما شاهد هر روز کوچک شدن اعتماد‌های سازنده‌ی درون به هستیم،هر چه اعتمادها کمتر می‌شود نشان از کوچک بودن‌مان می‌دهد ..
شما را نمی‌‌دانم اما من به آغوشی نیاز دارم که درد ها را آرام می‌کند و حال قلب را برای دغدغه‌های بزرگ آماده می کند و آن آغوش آرمش‌بخشِ مادر است که از عطر و معنا گرفته .. ‌