eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
241 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 دل بزرگ كردن و از دنيا بيشتر خواستن... ◼️▪️ آن‏چه كه اخلاص را در نيّت و در عمل و در دين مى‏ نشاند، تا در نيّت از دنيا كه هيچ، حتى از طمع بهشت و ترس جهنم فراتر برود، و در عمل از بدعت و فساد و انحراف جدا شود و در دين از التقاط و تبعيض اعتقاد، نجات بيابد، آن‏چه كه اخلاص در اين وسعت را مى‏ طلبد و زمينه سازى مى‏ كند همين دل بزرگ كردن و از دنيا بيشتر خواستن و از پوسته بيرون زدن است. ◾️ اخلاص كه جهت عمل و صالح بودن عمل را شكل مى‏ دهد چون حسنات و خوبى‏ ها آن‏گاه صالحات مى‏ شوند كه در جايگاه و در جهت مناسب نشسته باشند، ◾️ اخلاص، كه اين صلاحيت را مى‏ سازد، ريشه در رجاء لقاء خدا و اشتياق لقاء خدا و انس به لقاء خدا و تمناى لقاء خدا دارد و هر اندازه كه درجه‏ى رجاء بالاتر برود و به تمنا و اشتياق و انس برسد، اخلاص عميق‏تر و گسترده تر خواهد شد و تصعيد نيّت و توفير نيّت شكل خواهد گرفت. ◾️▪️ دلى كه موقف دنيا براى او گشاد است و اين مرتع براى او سرسبزى و شادابى دارد، كوچ نمى ‏كند و رحل نمى‏ بندد و بانگ رحيل را انتظار نمى ‏كشد و حتى بر نمى‏ تابد كه خط زندگى او با خط مرگ تقاطع دارد و مرگ او را از كارها و خواسته‏ ها و آرزوها و نتايج كارهايش جدا مى‏ كند و از بت ‏هايش دور مى‏سازد. ◾️ تمنّاى مرگ براى كسانى است كه ولايت خدا را به دست آورده‏ اند و مرگ‏ براى زندگى آن‏ ها دريچه ‏اى است و ادامه‏ اى، نه ‏هادم و حاطمى كه لذت‏ ها را بسوزاند و كاخ آرزوها را خراب كند، كه در خطاب به يهود در سوره‏ى جمعه آمده؛ «ان زعمتم انكم اولياء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقين». 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب ، صفحه ۱۷
🔰 انتظار حجت 🔷🔹 ما به اندازه‏ ى انتظارى كه از ولى داريم، بايد براى او آماده شويم و زمينه سازى كنيم. 🔹 اگر من ضرورت ولايت را احساس كرده‏ ام و حجت را براى تمامى زمين و تمامى آدم‏هايى مى‏ خواهم كه سر در لاك هفتاد سال رفاهشان دارند و به يك دامپرورى مدرن و فارغ فكر مى‏ كنند 🔹 ناچار بايد اين ضرورت را به همه‏ ى اين‏ها منتقل كنم و بايد براى اين رهبرى بزرگ مهره‏ هاى كار آمد را بسازم 🔹 و با حلم و ظرفيت و ظرافت و با زاويه‏ ى ديد و زاويه‏ ى برخورد به كوثر و بهره‏ بردارى و خير كثير برسانم. 🔹 هدف‏هاى بزرگ را نمى‏ شود با گشاد بازى به سامان كرد و ناچار تو كه در سياست و اخلاق و حقوق و اقتصاد، مبانى و اهداف ديگر و شكل كار و روش كار مشخص دارى، نمى‏ توانى بدون اين تربيت و اين تولد و توليد لحظه‏ اى را بگذرانى 🔹 كه بايد تمامى كارهاى پراكنده‏ ى تو به دور اين محور بچرخد و به يارگيرى و نصرت و جاسازى و جايگزينى آن‏ها منتهى شود. 🔹 چون يارانى كه در جايگاه خود ننشسته باشند كار آمد نيستند و ياران كار آمدى كه جايگزينى نداشته باشند، كمرشكن هستند 🔹 و همين است كه بايد حساب خط دوم را و صفّ دوم را از همين اول داشت و زاييد و روييد و دوباره روييد. 🔹 هر نوع رشد و توسعه‏ ى اقتصادى اجتماعى از فرهنگى برخاسته و به فرهنگى مى‏ انجامد و اين تحول فرهنگى چه در فرهنگ دينى و يا غير دينى، محتاج طرح و مديريت و مهره‏ هاى كارآمد و جايگزينى و جاسازى آن‏هاست. 🔹 و اين كار سنگين كسانى است كه انتظار حجت را دارند و آدمى را با قدر و استمرار و روابطش در نظر گرفته‏ اند و براى اين همه در اين مجموعه برنامه‏ ريزى كرده‏ اند. 📝 استاد علی صفایی حائری(رحمه الله) 📚 کتاب وارثان عاشورا، صفحه ۴۹
🔰 آثار بلاء 🔶🔸 بلاء، نقطه ‏هاى ضعف و اسارت را نشان مى ‏دهد. 🔸 بلاء، بت ‏ها و تعلق ‏ها را مى‏ شكند. 🔸 چون شهود مى ‏كنى كه بت ‏ها شكستنى هستند و مى ‏بينى كه پناه ‏گاه‏ هاى تو را مى ‏سوزانند و بر تو آوار مى‏ شوند. 🔸 بلاء، دل را مى ‏شكند و به اخبات و انخفاض مى ‏رساند كه در لغت مخبت به زمين پايين و فرو افتاده مى‏ گويند، زمينى كه آب بر آن سوار مى ‏شود و سركشى و ارتفاع ندارد. 🔸 اين خاصيت‏ هاى سه‏ گانه و غير از اين ‏ها باعث مى‏ شود كه تو بر بلاء شاكر باشى، نه جزع كنى و نه صبور باشى كه طلب و شكر برخوردهاى مناسب‏ ترى هستند. ▪️ «اللهم لك الحمد حمد الشاكرين لك على مصابهم». 🔸 و همين است كه امام سجاد عليه السلام مى‏ خواهد تا شكرش بر محروميت‏ ها بيشتر و وافرتر باشد از شكرش بردارايى‏ ها. ▪️«اللهم اجعل شكرى لك على ما زويت عنى اوفر من شكرى اياك على ما خولتنى». 🔸 اگر با اين ديد همراه باشيم تمامى رنج‏ ها و گرفتارى‏ هاى زمان انتظار، نعمت‏ ها و عنايت ‏هايى مى ‏شوند كه شكر و طلب را سزاوار هستند نه صبر و جزع را. 🔸 بلاء عامل تمحيص است. آدم‏ ها و حالت ‏ها را غربال مى ‏كند و از يكديگر جدا مى‏ سازد. 🔸 غربال كفر از ايمان، و كافر از مؤمن و غربال حالت ‏ها و ذلت ‏ها و عزت ‏ها و تعلق و فراغت و توجه و غفلت. 📝 استاد علی صفایی حائری(رحمه الله) 📚 کتاب وارثان عاشورا، صفحه62
🔰 او که عشق را آفرید ... 🔶🔸 با توجه به محبت به كمال به جمال به انس و همراهى خدا، عشق او در دل مى‏ نشيند. 🔸 او كه عشق را آفريد و حتى مرا با خودم پيوند زد، كه خودشناسى و خودخواهى من هم از اوست و او ميان من و دل من واسطه است و حائل است. 🔸 با اين عشق، شور رفتن مى‏ آيد اما محرك‏ ها و بت‏ هاى ديگر در ميان هستند، مانع‏ ها و مشكلات در ميان هستند، اين‏جاست كه عشق تو را مى‏ گيرد تا بلاء تو را تصفيه كند. 🔸 اين رابطه و پيوند بلاء با تمحيص و تزكيه است. بدون اين عشق، بلاء فرارى مى‏ دهد مثل آن‏كه بخواهى فلزى را بسايى، بدون آن‏كه آن را در گيره گذاشته باشى. عشق اين گيره است و زمينه‏ ساز بلاء است. كه؛ «البلاء للولاء» و «من صح ايمانه و حسن عمله اشتد بلائه». 📝 استاد علی صفایی حائری(رحمه الله) 📚کتاب وارثان عاشورا، صفحه ۷۱
🔰 بلا و عبودیت 🔶🔸 بلاء دل را مى‏ شكند و توكل بر عمل و حالت را مى‏ گيرد 🔸 و تو را از خودت جدا مى‏ سازد و اين حقيقت اخلاص است. 🔸 بلاء تو را از دنيا مى‏ كند و مى‏ رماند و به غيب سوق مى‏ دهد و مى‏ تاراند و دلى كه از دنيا بيرون رفت كارهايش حتى خوردن و خوابيدنش، دنيايى نيست و الهى است، 🔸 كه خنده و گريه‏ ى عشاق ز جايى دگر است و خالص و صالح است. 🔸 بلاء و مصيبت بت‏ها و معبودها را نشان مى‏ دهد كه شكستنى هستند و قابل اعتماد نيستند 🔸 و هنگامى كه اين شكست‏ ها و تحول‏ ها شامل و گسترده شد دل خالص مى‏ شود و عمل خالص مى‏ شود و تمامى دين براى خدا مى‏ ماند. و بدعت و التقاط و تبعيض در ايمان و كفر زمينه‏ اى نمى‏ يابد. 📝 استاد علی صفایی حائری(رحمه الله) 📚 کتاب وارثان عاشورا، صفحه ۷۲
🔰آن جا که تو تمام شدی تازه رفتن آغاز می شود. 🔶🔸 بلاء در نعمت‏ ها و تحول نعمت‏ ها، اطمينان به نعمت را بر مى‏ دارد. 🔸 و ابتلاء و مصائب، ضعف‏ ها و حالت‏ ها را به تو نشان مى‏ دهند و تمحيص مى‏ كنند 🔸 و در نتيجه تكيه بر علم و عشق و عمل برطرف مى‏ شود و اطمينان به قدر و اطمينان به شكر در دارايى‏ ها و صبر در گرفتارى‏ ها، در تو مى‏ شكند، 🔸 كه اين‏ها و اين شكر و صبر به اندازه تو هستند و مگر تو چه قدر و تا چه قدرى، كه تا او سربردارى. 🔸 مگر حسين عليه السلام با آن همه فنا و وفاء و شكر و رضا در لحظه‏ هاى آخر مستغيث نيست و «يا غياث المستغيثين» ندارد؟ 🔸 پس تو مى‏ مانى بدون تكيه بر نعمت و بدون تكيه بر علم و عشق و عمل، و بدون تكيه بر طاعت و حالت و بدون تكيه بر صبر و شكر، 🔸 تو مى‏ مانى و بى نهايت راه و توشه‏ ى كم. 🔸 تو مى‏ مانى و تمام مى‏ شوى و آن‏جا كه تو تمام شدى تازه رفتن آغاز مى‏ شود. «يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك ...» 🔸 از تمام امكانات و از تمامى سعى و عمل و صبر و شكر، به او باز مى‏ گردى، 🔸 كه جز با او به سوى او راهى نيست، «يا غياث المستغيثين». 📝 استاد علی صفایی حائری(رحمه الله) 📚 کتاب وارثان عاشورا،صفحه ۷۳
🔰 خائضین 🔷🔹 اصحاب يمين از مجرم ‏ها مى‏ پرسند: «ما سلككم فى سقر» چه چيز شما را به آتش كشيد و سلوك شما را جهنمى كرد ... 🔹 و جواب مى‏ شنوند كه جدايى از نماز و جدايى از احسان و خوض و فرو رفتن و تكذيب روز ديگر و روز پاداش، ما را گرفتار كرد و از نصرت خدا هم محروم ساخت 🔹 كه او به رسولش دستور مى‏ دهد؛ «ذرهم فى خوضهم» رهايشان كن اين ‏ها فرو رفته ‏اند و نمى‏ خواهند سر بر دارند و آن‏ چه آن ‏ها را به فرو رفتن كشيده همان خصلت بازيگرى آن ‏هاست؛ «يلعبون». 🔹 آدمى كه بازيچه يا بازيگر يا تماشاچى مى‏ شود و از ميدان جديت و مسئوليت بيرون مى ‏آيد ناچار به هر چه روى بياورد در آن فرو مى‏ رود و از آن ملعبه مى ‏سازد 🔹 حتى اگر به قرآن و نماز روى بياورد با قرآن بازى مى ‏كند و با خدا و دين خدا بازى‏ مى‏ كند. در واقع از بازيگرى دست نمى ‏كشد، فقط بازيچه هايش را عوض مى ‏كند. 📝 استاد علی صفایی حائری(رحمه الله) 📚 کتاب وارثان عاشورا، صفحه ۸۰
🔰اندازه انسان 🔶🔸 با دگرگون شدن اين تلقى ناچار آدمى به كم قانع نمى‏ شود، حتى دنيا را گنجايش او نيست كه هيچ، بهشت هم منزل اوست نه‏ مقصد او .... 🔸 درك ما از اندازه ‏ى استعدادها حتى انفجار اين استعدادهايى كه در سطح معرفت هم نيامده ‏اند، آدمى را به غيب اين عالم مى‏ خوانند و او را آرام نمى‏ گذارند كه سر بر مى‏ دارد و از پنجره‏ ى افلاك به بيرون چشم مى ‏دوزد .... 🔸 اين قدر و اندازه، ارزش‏ هاى جديد مى ‏آورد و آن‏ چه تا ديروز براى تو مهم بود و اشك و لبخند به دنبال مى ‏آورد برايت به حقارت مى‏ رسد. 🔸 و اين تحول در اندازه و ارزش، برنامه ‏ريزى جديدى را مى ‏طلبد كه احتمال استمرار و ارتباطهاى پيچيده، در برنامه ‏ريزى اثر مى ‏گذارد. 📝 استاد علی صفایی حائری(رحمه الله) 📚 کتاب وارثان عاشورا، صفحه ۱۱۲