...من اما نمیخواهم امروز پایان باشد. نمیخواهم یاد عزیز شما را تنها در چند روز از سال بگنجانم... میخواهم این بذر محبّت شما را که در دل کاشتهام، هر روز و هر شب با یاد و نامتان بپرورانم... آفتاب نگاه شما هم که به دلم بتابد، این بذر بیبروبرگرد جوانه میشود و جوانه، نهال؛ آنوقت، همانطور که ماهها و سالهای عمر من میگذرند، ریشههای جاندارِ این درخت، قلبم را محکم نگه میدارند؛ که گرما و امید در رگهایش جاری بماند، که نشکند، نلرزد، بیجان نشود...
حضرت مادر! تمام وجودم مشتاق و محتاج شماست... به من یاد میدهید به یاد شما و در راه شما باشم؟ مرا در آغوش میگیرید؟
#یادگاری_یاس