eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
254 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
8.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا این رو دوباره بخون 🕊
این سخت بودن فقط در اصلاح نفس نیست _تلف شدن یکی از روز های زندگی _نزدیک شدن به زمان مرگ _حسرت بیشتر خوردن _از اینکه می تونستی بهترین باشی نه بهتر اما نخواستی!
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴🌴 باعرض سلام ادب شب بخیر روایت خاطرات عملیات کربلا ۴را به یادنام  شهدا خاطرات را شروع می کنیم ادامه روایت خاطرات عملیات کربلا قسمت هفتم 🌴🌴🌴🌴
باید کانال اول را پاکسازی می‎کردیم و همان جا می‎نشستیم تا موج دوم که رزمندگان قایق‎سوار بودند از بالای سر ما عبور می‎کردند. وقتی به کانال رسیدیم کاملاً تاریک بود، از 50 نفر گروهان ما 12 الی 13 نفر توانستیم وارد کانال شویم مابقی رزمندگان در آب گلوله خورده بودند، بعد از رسیدن به کانال‎ها پاکسازی را آغاز کردیم و تا صبح ادامه داشت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید رضا مرندی که در سال 1365، که 17 سال سن داشت در دانشگاه تهران مهندسی شیمی قبول شده بود بسیار شیک‎پوش بود او در آن شب تا صبح خمپاره می‎زد. آن شب هوا بسیار سرد بود، شهدا را به عقب فرستادیم صبح باید به خرمشهر می‎رفتیم و لباس غواصی را عوض می‎کردیم و دوباره لباس بسیجی نظامی را می‎پوشیدیم و دوباره به جزیره می‎آمدیم اما با وجود سیم‎خاردار به سختی به عقب برگشتیم. 🌹🌹🌹🌹🌹
بعد از اینکه برای رفتنِ دوباره به خط آماده شدیم به ما اعلام کردند که متأسفانه عملیات شکست خورده و در حال عقب‎نشینی هستیم. در حالی که شب قبل 50 نفر بودیم بعد از بازگشت تنها پنج نفر از ما باقی مانده بودند 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
صبح روز ۲۹ آذر ۶۵،بلندگوی گردان به صدا در آمد که کلیه برادران گردان یاسین را به مسجد میخواند. برادر جلیل محدثی رفت پشت میکروفن و شروع کرد«بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. و سارعو الی مغفره من ربکم...» تا این آیه تلاوت شد، صدای گریه خوشحالی بچه ها درآمد. بوی عملیات می آمد. مضمون صحبتها از برنامه غواصی یی بود که   . برای کار در اروند و توجیهات جزئی تر توسط گروهانها و دسته ها انجام می شود. کار توجیه بسیار دقیق بود 🌹🌹🌹🌹🌹
صبح روز۲ دی ماه سال ۶۵ خبر دادند امشب عملیات است. قلبها به تپش در آمده و چهره ها نورانیت خاصی گرفته بود. با بچه ها راه افتادیم، رفتیم مقر گردان نوح برای خداحافظی. آغوش گرم و اشکهای داغ و خنده های معنی دار، از کلیات این خداحافظی بود. شهروز شوریده دل، در حالی که طبق معمول شلوغ کاری می کرد و همه جا را به هم می ریخت، با صدای بلند گفت:"آقا من که بادمجون بم هستم! ولی هر کی شهید شد،یاد من هم باشد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
👆👆👆👆👆👆 خاطره سردار احمدیان از شهید حسن فاتحی یادمان شهدای عملیات کربلای ۴ علقمه🌹🌹🌹🌹🌹🌹
15.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادامه خاطرات عملیات کربلا4 انشاالله فردا شب خاطرات روایت عملیات کربلا4 به لطف خدا شروع می کنیم التماس دعاکربلای 4 واقعا سخت است، اگر این عملیات لو نمی‌رفت در همان شب اول، بصره به دست رزمندگان کشورمان سقوط کرده بود و جنگ هشت ساله تحمیلی رژیم بعث علیه ایران اسلامی سرنوشت دیگری داشت. پایان قسمت هفتم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹