eitaa logo
زندگی سالم 🏴
357 دنبال‌کننده
43 عکس
5 ویدیو
0 فایل
کانال زندگی سالم با #طب_سنتی🌿🌼 با شماییم با نکاتی راجب #نوزادان و #بانوان و #طب_سنتی، #سبک_زندگی ، #شعر، #نمایش،، #بازی، #قصه، #چالش به نیت سلامتی امام زمان😍 #سلامتی #طب_سنتی کپی ممنوع✨ (تبلیغات و تبادل) و سفارش فایل بازی 👇 ❤️ @yazahra721
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم💛 ❤️ : پسر پادشاه همان ته تقاریه همون که کنار پدرش موند، این پسر در دوخت و دوز حرفه ای بود خیاط ماهری بود و در جنگ تبهری نداشت از قضا روزگار جوری گذشت که هنگامی که برادران دنبال همسر آینده در سفر بودند این پسر یعنی بهادرو پسر دیگر که بابک نام داشت نزد پدر بودند که جنگی را به پادشاه اطلاع دادند و پادشاه به همراه بهادر به جنگ رفت و بابک خیاط نزد مادر بود و بعد از یک هفته پدر از جنگ برگشت اما بهادر همراهش نبود، مادر هراسان و نگران به نزد پادشاه آمد و گفت چه شد پس بهادر کجاست؟ پادشاه سری تکان داد و گفت پسرمان در جنگ مردانه جنگید و به شهادت رسید او از من دفاع کرد اما جان خود را از دست داد مادر بغض کرد اما گفت :مبارک باشد این شهادت بهادرم را در راه خدا داده ام و اصلا ناراحت نیستم توکل به خدا خداروشکر که توفیق شهادت را به فرزند من عطا کرد... بابک گریان بود و از فراق برادر غمگین اما با این جمله های محکم مادر خودش را جمع و جور کرد در این میان پدر بابک را فراخواند و گفت تو چرا برای مسابقه اقدامی نمیکنی من مراقبت مادرت هستم برو دنبال زندگی ات یک همسر خوب انتخاب کن دیگر وقت نوه دار شدن ماست... بابک سری تکان داد و گفت چشم پدر چشم پدر گفت چشم گفتی حالا برو وسایل سفرت را ببند بابک راهی شد اسبی مشکی را زین کرد و لباسی از پوست اهو و بسیار زیبا برتن کرد عجب هیبتی بابک در بین برادرانش از همه زیبا تر بود و هیکلی در راه به چشمه ای رسید که یخ زده بود بابک تعجب کرد این فصل سال یخ زدن چشمه غیر طبیعی است... کنجکاوشد از تپه ها بالا رفت و دید منبع چشمه کمی بالاتر است در دل کوه های الوند... بابک در دل کوه دنبال سر چشمه بود و ناگهان عقابی حواسش را پرت کرد عقاب با شکوهش از بالای سر بابک عبور کرد... بابک شیفته عقاب شد.. عقاب چند بار دور زد انگار میخواست چیزی بگوید اما بابک متوجه نمیشد... ناگهان بابک غاری را دید و نزدیک شد... ادامه دارد... 🌺🌺🌺🌺 🆔 @zendgiisalem