eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
652 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
۷ سلام من فارغ التحصیل رشته شیمی از دانشگاه تهران هستم. بلافاصله بعد از لیسانس به سادگی ازدواج کردم با اینکه خانوادم از نظر مالی سطح بالایی داشتند اما زندگی رو از یه خونه ۵۰ متری اجاره ای شروع کردیم. چون دوست داشتیم رو پای خودمون وایسیم. تو اون خانواده و فامیل خداییش سخت بود. بعد از لیسانس در یک شرکت مهندسی مشاور نفت مشغول به کار شدم با حقوق خیلی خوب. ما تصمیم داشتیم زود بچه دار بشیم راستش اون موقع خیلی حرف از زود بچه آوردن نبود اما ما خودمون فکر می کردیم تا جوونیم و سرحال بهتره بچه دار بشیم. خلاصه من هم فوق لیسانس قبول شدم هم باردار شدم و در نتیجه تصمیم گرفتم کارم رو با اون همه مزایا بذارم کنار. از اونجا که هیچ کمکی نداشتم با دخترم فوق لیسانس رو خوندم. یعنی با هم می رفتیم سر کلاس راستش خیلی سخت بود اما من دانشگاه سراسری بودم و نمی شد ولش کنم. بعضیا که من رو با دخترم می دیدند مسخره می کردند اما بعضی اساتید خیلی کمک کردند. بعد از اون خیلیا گفتند دخترت رو بذار مهد و برو سر کار اما من می گفتم این سالها دیگه بر نمی گرده حتی اگر خانه موندن سخت باشه دوست دارم برا دخترم این سختی رو بکشم. وقتی دخترم چهار ساله شد دوباره باردار شدم اما خدا نخواست و سقط شد. اما دوباره خدا با فاصله کمی به ما لطف کرد و الان یه پسر دو ساله هم دارم. راستش هنوزم موقعیت برا کار کردن دارم اما اولا راضی نمیشم پسرم رو بذارم مهد چون این سالها در آینده اش خیلی مهمه و ترجیح میدم که خودم آموزش و محبت و توجه رو بهش بدم ثانیا داریم به سومی فکر می کنیم. از خدا می خوام که دوباره لطف کنه و یکی از فرشته هاش رو به ما امانت بده. eitaa.com/zendgizanashoyi