ایـدههـا و تـجـربـههـای زنـدگـی
#تجربه_من ۲۵۹ #ازدواج_آسان #فرزندآوری از نوجوانی اهل مسجد بودم و صمیمی ترین دوستای مدرسه ام، اونهای
#تجربه_من ۲۶۰
#فرزندآوری
#تفاهم_زوجین
من مادر چهار فرزند هستم و بحمدلله پنجمی هم تو راهه...😁
مثل خیلی های دیگه اول ازدواج دو سه سالی جلوگیری داشتیم. چون یکم ازین اختلاف نظرای زن و شوهری تو زندگی مون زیاد بود 😡 و با خودم میگفتم باید اول به تفاهم کامل و صد در صدی برسیم بعد بریم سراغ بچه...
آخرش دیدیم هر کارش کنیم، تفاهمه صد در صدی نمیشه، دیگه گفتیم ولش کن، فعلا استارت بچه اولیه رو بزنیم ببینیم چی میشه، خدا بزرگه.
استارت اولی رو که زدیم دیگه، پشت سرش به سرعت برق و باد، کوچولوهای بعدی تشریف آوردن الحمدلله...
این در حالیه که دوستای همسرم که بچه اولشون با بچه اول ما هم سنه، تازه کم کم دارن به دومی فکر میکنن😁
ولی اینم بگم که انگار خدا خودش میدونس ما از سر بیکاری، اول زندگی هی میوفتادم به جون هم 😄 ... آخه از وقتی حضرات نی نی ها شروع کردن به قدم رنجه فرمودن، وقت سر خاروندن هم نداریم، چه برسه به دعوا و...
نمیخوام بگم بچه پشت هم و زیاد، سختی نداره، کدوم خوبی تو دنیا هست که بی سختی باشه؟ ولی واقعا به محاسنش می ارزه...
غیر اینکه روزی رو زیاد میکنن و با نمکن، بچه ها خیلی به آدم اعتماد به نفس میدن و پدر و مادر رو به خدا نزدیک میکنن و باعث میشن گناه تو زندگی کم بشه و تفاهم زن و شوهر رو زیاد میکنن.
الان گاهی با خودم فکر میکنم ان شاءالله بچه هامون بزرگ که شدن و ازدواج کردن رفتن، باز دوباره میخوایم با هم هی دعوا کنیم ینی؟!!😫😂
eitaa.com/zendgizanashoyi