#تجربه_من ۱۶۹
#تک_فرزندی
من از وقتی چشم باز کردم تنها بودم و هستم. با اینکه خانواده ای مذهبی هستیم ولی به خاطر شعار «فرزند کمتر_زندگی بهتر» تک فرزند بودم.
الان که بزرگ شدم در شرف ازدواج هستم، خلا وجود یه خواهر رو به تمام معنا حس میکنم و حسرت می خورم برای کسانی که خواهر و برادر دارند و قدر اونا رو نمی دونن...
با اینکه پدرم و مادرم هردو از خانواده پرجمعیتی بودند ولی ترجیح دادند که خانواده خلوتی تشکیل بدن ولی حالا عذابشُ و تنهایی شو من کشیدم و می کشم و خواهم کشید...
با خودمم عهد کردم ان شاءالله ۵ یا ۶ تا بچه قدونیم قد داشته باشم تا اونا هم مثل من تنهایی بی دلیل رو تجربه نکن.
به همه کسانی که فکر میکنن اگه تعداد بچه ها کم باشه اونا دیگه مشکلی ندارن، میگم این مسئله یه سرابه که فقط برا پدرومادر جذابه...
eitaa.com/zendgizanashoyi
#تک_فرزندی
یکی رو میشناختم یه تک پسر داشت، تو ۱۳ سالگی پسرش از دنیا رفت. بعدش هر کاری کردن، بچهدار نشدن که نشدن. خیلی حسرت میخوردن که کاشکی یکی دیگه هم داشتیم. کاشکی اصلا ۳ تا داشتیم.
آقا واقعا این یه نکتهایه. ما آدما که تو همه کارامون محافظهکاریم. اگه بخوایم بریم مسافرت، چند برابر پول برمیداریم. وقتی مهمون میاد، غذا بیشتر درست میکنیم، کم نیاد. وسیلهای میخوایم بخریم یکی دوتا بیشتر میخریم، اگه خراب شد یا شکست، سرویسمون ناقص نشه. چهجوری به یدونه بچه بسنده میکنیم؟! آقا چشمم کر، گوشم لال یا برعکس. بالاخره اتفاقه دیگه یدفعه بچهمون میفته میمیره. تعارف نداریم که...
کسایی که به یدونه بچه بسنده میکنن، خیلی باید توکلشون به خدا بالا باشه، وگرنه دائما باید استرس داشته باشن که برا بچهشون اتفاقی نیفته. اتفاقا روانشناسا این نکته رو یکی از آسیبهای تک فرزندی میدونن.
خلاصه اگه والدین تک فرزند خیلی توکلشون به خدا بالاس، که محافظ بچههاشونه، پس به خدا توکل کنن و دوسه تا بچه دیگه بیارن و نگران مسائل اقتصادیش نباشن. اون خدایی که بچهتونو قراره سالم نگه داره، روزیشم میتونه بده.
✍ حسین دارابی
eitaa.com/zendgizanashoyi
ایـدههـا و تـجـربـههـای زنـدگـی
✅ علت #فرزندآوری از زبان دکتر طاهره لباف مادر شش فرزند علت اینکه پزشکان یا خانم های شاغل، کمی
✅ توصیه خانم دکتر طاهره لباف به نوعروسان...
⁉️تحصیل یا فرزندآوری
اگر خانمی بیاد پیش من و در سن ۲۴ یا ۲۵ سالگی ازدواج کرده باشه، از من مشاوره باروری بخواد، و به من بگه، هنوز آمادگی ندارم، امتحانم رو ندادم، دارم کارشناسی می خونم، بعد هم می خوام کارشناسی ارشد بخونم. ضمن تمام اهمیتی که من برای علم و تحصیلات عالیه و دانشگاه رفتن برای فهم بهتر خانم ها معتقدم. بلافاصله بهش میگم، درس که همه زندگی نیست...
هیچ وقت بهش توصیه نمی کنم که تو بذار ۳۵ سالت بشه، بعد بچه دار شو... یا ۳۳ سالت بشه، بعد بچه دار شو... چون #تک_فرزندی رو من باهاش #مخالفم. عوارض بسیار زیادی هم از نظر #تربیتی، هم از نظر #فرزند_سالاری، از نظر #روحی، #اجتماعی و... بر فرزند داره.
می دونم که این خانم بعد از فرزند اول، باید فرزند دوم و سوم رو هم بیاره... لذا بهش توصیه می کنم تو شش ماه دیگه، نه حداکثر یک سال دیگه فرصت داری... اولین بچه رو بیار، مسئله باروری خودت و قدرت باروری همسرت یه بار آزمایش بشه، بعد با فاصله گذاری مناسب بین بچه ها، می تونی به بقیه دَرست هم ادامه بدی...
وقتی من میگم فرد می تونه بعد از ۳۵ سالگی هم باردار بشه، به این معنی نیست که بهترین زمان باروری، اون موقع است. طبیعتا مادر هرچه جوان تر باشه، انرژیش برای بچه داری و تحمل بارداری بهتره...
eitaa.com/zendgizanashoyi
📌 یکی از معایب بزرگ #تک_فرزندی
💢 یکی از معایب بزرگ تک فرزندی، وقتگیر بودن آن است.
💢برخلاف تصور برخی که گمان میکنند بچههای زیاد وقت بیشتری را از والدین میگیرند، وجود بچههای زیاد موجب میشود والدین وقت کمتری را برای بازی با بچهها بگذارند.
💢 بهترین کسانی که وقت بچهها را پر میکنند، خود بچهها هستند؛ البته تعداد زیاد بچهها در صورتی میتواند در وقت والدین صرفهجویی کند که فاصلۀ سنی آنها زیاد نباشد.
💢 فاصلۀ سنی زیاد موجب میشود، درک بچهها از موقعیت سنی یکدیگر کم شده و نتوانند همبازی هم باشند.
🎯 برگرفته از:
🌐 ravazadeh.com
eitaa.com/zendgizanashoyi
ایـدههـا و تـجـربـههـای زنـدگـی
#تجربه_من ۲۲۰ #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #صاحبخانه_خوب ما خانواده ای هستیم که به لطف خدا سه فرزند
#تجربه_من ۲۲۱
#تک_فرزندی
یه خانمی تو آشناهامون داریم که همه جوره تامین هستن اما فقط یدونه دختر داشتن، با توجه به اینکه دخترشون خیلی خوش برو رو و باکمالات هست، قدوقواره شم درشت بود، تقریبا از ۱۲_۱۳ سالگی خواستگارای خوب داشت، چند بار تا مرز عقد پیش رفتن ولی هر بار مادرش با یه بهانه ای بهم میزد مراسمو، نهایتا همه به این نتیجه رسیدن که مادر بخاطر وابستگی به تنها دخترش نمیتونه ازش دل بکنه....
خلاصه بعد از سر گذراندن خواستگارهای زیاد، دخترک تو سن ۱۸ سالگی موفق شد با یه پسر خوب از شهر خودشون ازدواج کنه که در واقع نزدیک مادرشم باشه، البته محل کار پسر یه شهر دورتر بود، یه سالی گذشت تا عروسی کردن و رفتن شهر محل کار آقا داماد...
مادرش تقریبا افسردگی گرفته بود اوایل خودش میرفت پیششون و مدام درخواست میکرد زود زود بیاین به ما سر بزنین و... بعد یه مدت دیگه هر بار میومدن، به داماد میگفت تو برو دخترم چند روز بیشتر پیشم بمونه ما خودمون میاریمش، یا موقع رفتن دخترش همش گریه زاری راه مینداخت و...
خلاصه کاری کرد که داماد موند تو روشون، گفت با اینکه زنمو خیلی دوست دارم ولی نمیتونم با شرایط شما ادامه بدم و همش تو جاده باشم... و همین شد باعث اختلاف و الان دختر جوان و با کمالاتشون تو سن تقریبا ۲۰ سالگی، طلاق گرفت. البته داماد ظاهرا بنده خدا فقط قصد داشت به قول خودش اینا رو بترسونه ولی مادره ازش استقبال کرد که بهتر، تو لیاقت دخترمو نداری و....
حالا مادره رو بردن دکتر گفته به دخترش زیاد وابسته بود و بخاطر دور شدن ازش افسردگی شدید گرفته....
کاش قبل از اینکه مایه عبرت دیگران بشیم، عبرت بگیریم...
eitaa.com/zendgizanashoyi