فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیکتاتوری لایک 😊
نکات ارزشمند #دکتر_شکوری🌹
(پارت 7)
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر بوی زباله ندی مگسها دنبالت نمیکنن
نکات ارزشمند #دکتر_انوشه 🌹
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍صحبت های احساسی#دکتر_انوشه
نکات ارزشمند #دکتر_انوشه 🌹
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهش بگم قبلا ی پسر منو دوست داشته؟
مگه مریضی؟
مبادا بگی چی گفته......
نکات ارزشمند #دکتر_انوشه
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
هدایت شده از 🍃 زندگی زیبادرمسیر زیبایی🌱
👫🏻جملاتی که عشقـتو دیـوونه میکنـه
😋🙈💜
👉https://eitaa.com/joinchat/1249903251C182ffd3bc0
🦋زیـبـاترین مـتنها در وصـفِ یار
🕊شـعـر و آهــنــگهــای دلـبــرانـه
👩🏻💖🧑🏻
👉https://eitaa.com/joinchat/1249903251C182ffd3bc0
🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت_من🌱
#پارت_146و147
استاد با خنده گفت
_ آقای دکتر ما اگه تو رو نداشتیم چه کار باید میکردیم
ایلیا سینشو جلو داد و گفت
_من متعلق به همتونم
استاد دوباره همه خندید ولی اینبار با لحن جدی تری گفت
_ خانم دکتر دادگر نگفتین برای جلوگیری از پرکاری غدد درون ریز چکار میکنند
کیمیا که از جواب سوال کاملاً مطمئن بود
شروع کرد به جواب دادن و توضیح دادن
و تو دلش اول به راهبر بعد به خودش فحش داد که آخه میمون زشت اون پسر شیربرنج کجاش خوشگله که زل زدی بهش
به خودش فحش میداد و تصمیم گرفته بود که هیچ وقت به راهبر توجهی نشون نده
ولی واقعیت اینکه همه دخترا خیال بافند
هرچند اگه شانسی برای رسیدن به اون خیال ها نداشته باشند
و کیمیا غافل از بازی سرنوشت بود
گلی آرام گفت کیمیا چی شده
اون ضربه هایی که من به تو زدم اگه به الهام میزدم ضربه پهلو می شد
کیمیا از لحن بامزه گلی خندش گرفت و گفت
_چیزی نیست مرسی که ضربه پهلوم ضربه پهلوم کردی
_نکردم که...
_ هنوز چرا شدم احساس درد دارم
ترلان ابروهاشو گره کرد و گفت
_ ساکت استاد داره نگاه میکنه
هر دو ساکت شدن
از بین دوستان این دختر شمالی ریزه میزه جایگاه ویژه تو قلب کیمیا باز کرده بود
و بیشتر وقت ها تو دانشگاه با هم بودند
به قلم فاطمه دادبخش
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت_من🌱
#پارت_147و148
با ناراحتی گفت
_آره ولی فعلاً هزینه عمل رو ندارم
قیمت ها خیلی بالاست
مگه نمیگی پیش جراح زیبایی و پلاستیک کار می کنی
_ آره
_ خوب باهاش صحبت کن قسطی عملت کنه
کیمیا به خدا عمل کنید تبدیل میشی به پرنسس زیبایی
کیمیا با خنده گفت
_ داری مسخرم می کنی گلی
_نه به روح بابام
بعد از کیفش یک آینه درآورد و گفت
بیا...
بیا خودتو نگاه کن
ببین چشم و ابروهات خیلی خوشگله
زاویه فکت همه چیزت خوبه پوستتم شکر خدا داره روز به روز بهتر میشه
اگه دماغتو عمل کنی ۱۸۰درجه فرق می کنی
_ جدی میگی یا اینجوری میگی به من روحیه بدی
_ نه دیوونه روحیه چی
من اهل دروغ بیخودی نیستم خودتم میدونی رک هستم
تو حرف منو گوش کن
همین امروز با دکتر صحبت کن
_ آخه...
_ آخه چی
_شاید بابا اجازه نده
_ اجازه میده
اونم نه هزینش رو میده
تازه از طرفی دخترش خوشگلم میشه چرا اجازه نده
تو خانم دکتر آینده ای مثلاً
هردو خندیدند
در فاصله ای دور جوانی رعنا روی نیمکت نشسته بود و سیگارش رو با لذت می بوسید
و دودش را به هوا می فرستاد
گلی گفت
_ خوش به حال این پسرا
کیمیا دوباره خندید و گفت
_چرا
_چون راه های زیادی دارن خودشون رو تنظیم کنند
محدودیت ندارند ترس ندارند
کیمیا رد نگاه گلی را گرفت و....
به قلم فاطمه دادبخش
ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگترین خواهش من از دختر و پسرها بعد از غروب به همدیگر پیام ندید!
نکات ارزشمند #دکتر_انوشه 🌹
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت_من🌱
#پارت_149
راهبر رو که روی نیمکت لم داده بود و سیگار میکشید دید
_ اون رااهبر نیست
_ فکر کنم خودشه
_ چه جوریه حوریش پیشش نیست
گلی از اصطلاح حوری برای نامزد راهبر خندش گرفت
و با صدای بلند خندید
کیمیا که از خنده گلی خندش گرفته بود
بلند خندید
آخه گلی صدای بامزهای از خودش در آورده بود
هردوتاشون خندیدن
آزاد و بی قید
صدای خندشون بگوش راهبر رسید
همزمان با لب گرفتن از سیگار آهی کشید
این پسر دردی داشت که هیچ کس نمیدانست
حرف های گلی توی گوش و مغز کیمیا بارها و بارها مرور می شد
وقتی خونه برگشت خونه خلوت خلوت بود
رفت تو اتاق مشترک با زهرا تا لباس هاش رو عوض کنه
زهرا یک گوشه نشسته بود و از چشمهای قرمزش مشخص بود که گریه کرده
_چی شده زهرا
چرا گریه کردی
_ نمیدونی چرا
_چرا انقدر عجله داری
_ دست خودم نیست
_دیگه پس عاشق شدی
_ امروز دوباره مامانش زنگ زد
بازم بیان خواستگاری
_خوب ؟؟؟
_مثل همیشه تا کیمیا ازدواج نکرده زهرا حق ازدواج نداره
_ گوش کن امتحانات ترم نزدیکن
به خاطر شغلم به اندازه کافی با بابا جر و بحث داشتم
واسا امتحان ترم که تموم بشه
بابا نتیجه امتحانات رو که ببینه کمی آروم میشه
میتونم باهاش صحبت کنم
باشه ؟؟؟
_سخته
_ نه سخت نیست تو سختش کردی
من بهت قول میدم دو ماهه این موضوع حله....
به قلم فاطمه دادبخش
ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه عاشقانه بدون رابطه جنسی اشکال دارد؟!
نکات ارزشمند #دکتر_انوشه 🌹
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌