eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.7هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
*┅═┄⊰༻◼️ ﷽ ◼️ ༺⊱┄═┅* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ در دلهای ایشان بیماری (جهل و عناد) است، خدا بر بیماری آنها بیفزاید، و برای ایشان است عذابی دردناک، به سبب آنکه پیوسته دروغ می‌گفتند. 🔆 سوره بقره ، آیه ۱۰ 🎁 لطفا پس از قرائت این آیه ثواب آن را به همراه یک صلوات هدیه کنید به شهید 🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj *┅═┄⊰༻◼️◼️-◼️◼️༺⊱┄═┅*
🔖 دو تا کارتن بزرگ رو دوشش بود جلوی یک مغازه کارتن ها رو گذاشت زمین.. وقتی کار تحویل تمام شد رفتم جلو، سلام کردم و گفتم: این کار باربرهاست برای شما زشته ورزشکاری! گفت: این کار خوبه چون مطمئن میشم که هیچی نیستم! همیشه کاری کن که اگه تو رو دید خوشش بیاد نه ... رفیق، چقدر از روزت برای خدا میگذره؟ بهتر بپرسم، دوست داری خدا خوشش بیاد یا بنده های خدا؟ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از امشب، مورخه
🔖 : 🔰 : همونجا روی خاک و زیر تابش آفتاب، برای شهدای کانال نماز خوندیم، دلم میخواست نمازم با از جنس خودشون باشه تا زمانی که تو صحرای ، سرگردان و حیران، پی می دوم، این خاک به اون دو رکعت بده و این شهیدان مظلوم بشن. شنیدن این آدم هایی که بی هیچ توقعی از همه دار و ندارشون گذشتن و دیدن ِخیلی از آدم های این دوره و البته خودم که همیشه از زمین و زمان داریم، بزرگ در وجودم ایجاد می کرد. در واقع، وقوعِ که بودم از کانال کمیل شروع شد ...😭 همون فکه ای که فرزانه رو بی قرار کرده بود و دلیل اصلی اون بی قراری، ، شهید بود 😭 اینو زمانی فهمیدم که از سفر برگشتم و با فرزانه تماس گرفتم. و گفتم که منم فکه رو و .... نزدیک اذان مغرب به زائرسرای شهید در اهواز رسیدیم، قرار بود اون شب در محوطه اردوگاه برگزار بشه. بعد از نماز و صرف شام، پیاده به همراه دوستان، مسیری پرشیب رو طی کردیم تا به محل برگزاری رزمایش رسیدیم، توی مسیر که به سمت بالا می رفتیم به قسمتی از شهر بودیم، میشد چراغ ها و نورهایی که تو سطح شهر پخش شده بودن رو با چشم دنبال کرد، نمی دونم تو بحبوحه شلوغی های شهر، کسی به این فکر می کنه که برای روشن بودن هر کدام از این خونه ها چند تا جوان از خونه و زندگی شون گذشتن؟😔 کسی سراغی از ستاره هایی که از زمین بریدن و به آسمان رسیدن می گیره؟ کمی دیر رسیدیم، در جایگاه تماشاگران، همه ردیف ها پر شده بود رو آخرین سکو جایی پیدا کردیم و نشستیم. تمام اون محوطه شده بود اما نور در جایی متمرکز می شد که اون لحظه نمایش اونجا اجرا می شد. ادامه دارد.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
ابراهیم هادی.mp3
5.91M
🔖|یک فنجان کتاب| 📖فراموش نمیکنم آخرین شب ماه رمضان سال ۱۳۷۳ در مسجد الشهدا بودم ،به همراه چندی از بچه های قدیمی جنگ به منزل شهید ابراهیم هادی رفتیم مراسم بخاطر فوت مادر این شهید بود ... حاج حسین الله کرم درمورد شهید هادی شروع به صحبت کرد خاطرات ایشان عجیب بود من تاآن زمان از هیچکس شبیه به آن را نشینده بودم... 📚نام کتاب:سلام بر ابراهیم 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f