📝گفت🔻
سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن
به هیچ چیز و هیچ کس هم فکر نکن، ما بی طرفیم، کار به کسی نداریم...
به ما چه فلانی دزدی میکنه! فلانی رشوه گرفت.. فلانی درد و مشکل داره!
📝گفتم🔻
#زیارت_عاشورا را خوانده ای...
دو دسته جمله دارد یا #سلام یا #لعن؛
جامعه هم دو دسته دارد...
مورد سلام اهل بیت(ع) و مورد لعنشان،
عاقبت هم دو دسته میشوند، #بهشت و #جهنم، وسط ندارد.
📝گفت 🔻
حتی #بیطرف ها؟؟؟؟
📝گفتم🔻
در زیارت #عاشورا جوابت هست...
( و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله)
امام صادق(ع) آن بی طرف ها را هم لعن کرده...
البته زیاد هم بی طرف نبودند...
هر که در لشکر #حسین(ع) نباشد
در محفل شراب باشد یا نماز... یزیدی است.
گفت🔻
زمانه عوض شده ، فرق کرده...
گفتم🔻
باز زیارت عاشورا جوابت را داده،
(و اخر تابع له علی ذلک)
تا اخرالزمان هر کسی مثل این ها باشد لعن شده..
قرار نیست که فامیلیش یزیدی باشد.
گفت🔻
با این حساب کل یوم عاشورا یعنی چه؟
گفتم🔻
یعنی حسین زمان و شمر امروزت را بشناسی.
در هیئتی که بوی استکبار ستیزی، نباشد ابن زیاد هم در آن هیئت سینه میزند.
گفت🔻
حسین زمان که در #غیبت است؟
گفتم🔻
اگر میخواهیم کوفی نباشیم باید بدانیم تا حسین نیامده، #مسلم ولی امر است.
👈ببین چقدر گوش به فرمان #ولی_فقیه هستی...👉
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
هست خاموشيات پر از فرياد
در تو آرامشي است طوفاني
«الذي انزل #السكينه» تو را
كرده سرشار از فراواني
نسل سوم چو نسل اول هست
با شعف با شعور با باور
جاري است انقلاب چون كوثر
هان! «فصل لربك وانحر»
گرچه در باغ سينهات داري
لطفها، مهرها، محبتها
گفتي اما نميروي چو #حسين
تا ابد زير بار #بدعتها!
جسم تو كامل است، ناقص نيست
ميدهد عطر يك بغل گل #ياس
دستت اما حكايتي دارد...
رَحِمَ اللهُ عَمِي #العباس
📷 بوسهی رهبر انقلاب بر سر سردار سرلشگر حاج قاسم سلیمانی لحظاتی پیش از آغاز مراسم عزاداری شب عاشورا در حسینیه امام خمینی. ۹۷/۶/۲۸
#تاسوعا
#تازنده_ایم_با_ولایتیم
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
*┅═⊰༻◼ ﷽ ◼༺⊱═┅
#فهمیدن_محرم
💢پیش از آنکه #قاتلان_حسین را لعن کنید،بپرسید: چه کسانی #حسین را به دست این قاتلان سپردند؟
خاذلین و ناکثین کسانی بودند که امام را دعوت کردند اما بعد فقط نظاره گر شدند!
#سبکزندگی
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
*┅═⊰༻◼◼-◼◼༺⊱═┅*
#نذر_سیاه_پوشی_برای_سیدالشهدا
◾️عاقبت سیاهپوشیدن برای آقا امام حسین علیهالسلام
💠 یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
یک سالی در ایام #محرم و #صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان #سیاه_پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم: فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای #حضرت_سیدالشهداء_علیهالسلام دارم.
⁉️ پرسیدم: چطور؟
فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
💠 پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
🌀 روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند،
مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر #امام_حسین_علیهالسلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟
مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،
اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه #محرم و #صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
💠 در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول #محرم تا پایان ماه #صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
🌀 یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
💠 ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک #پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.
🔰حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم #حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی
این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.
و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار...
🌀حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟.....
#نذر_سیاه_پوشی_برای_سیدالشهدا
#نگاه_آقا
#معجزه_امام_حسین_ع
#پست_آزاد
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
#ادب_و_احترام_به_سیدالشهدا
◾️عاقبت یک لحظه ادب و احترام به امام حسین علیه السلام...
💠 آیت الله اراکی فرمودند:
شبی خواب #امیر_کبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
⁉️ پرسیدم چون شهیدی و #مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم #حسین (علیه السلام) است!
گفتم چطور؟
💠 با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت #تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
⭕️ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه #تشنگی!
پس چه کشید پسر فاطمه؟
او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به #آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
💠 آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند #امام_حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد #تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در #قیامت جبران کنیم!
⁉️ همیشه برایم سوال بود که #امیر_کبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به #مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
📚منبع: کتاب آخرین گفتار
#عاقبت_احترام_به_اباعبدالله
#امام_حسین_ع
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔹سرکار خانم مرضیه نظری🔹
🔸 بین "کار برای خدا کردن" و " برای خدا کار کردن" تفاوت است! 🔸
.
"کار برای خدا" یعنی کار #سخته رو انجام بدم، اونم برای خدا!
نه اون کاری که خودم #دوست دارم و ضرورتی نداره...
.
"کار برای خدا" یعنی اون کاری رو انجام بدم که رو زمین مونده، #هیچ_کس دیگه ای نمیتونه انجام بده!
مثل #فرزندآوری برای اون دسته از افرادی که تو سن باروری هستن...
.
اما "برای خدا کار کردن" میتونم روضه بگیرم، ذکر بگم، سر سجاده بشینم ....
مثل خیلی ها که نیومدن همراه #حسین (ع) بشن!
.
گفتن: حسین جان! بذار ذکرمون رو بگیم، اصلا اگر من بیام کربلا چه کسی به سوالات شرعی مردم جواب بده؟!
🎙 شناسه بحث: "با خدا اینگونه مناجات کنید"، شهریور ۱۴۰۰
#عکس_نگاشت
#سلام_بر_محرم
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔹سرکار خانم مرضیه نظری🔹
🔸 زیارت نامه آئینه ای است برای دیدن خود؛
دیدن خود واقعی و اصلاح ضعف ها و تقویت خوبی ها. 🔸
ایثارگری #عباس در راه #حسین علیه السلام و آن تسلیم و تصدیق و جانبازی، همه به این دلیل بود که او را #امام_واجب_الإطاعة می دانست، نه فقط برادر.
در زندگینامه سیاهی های کربلا وقتی نگاه می کنیم و می بینیم خوب ها آن قدر زود بد می شوند، آن وقت با همه وجود باید بگوییم " اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً "
در #زیارت_عاشورا وقتی به فراز های لعن می رسیم، متوجه می شویم که #محبت_حسین_علیه_السلام تنها محبتی است که بدون لعن بر دشمنانش به نتیجه نمی رسد.
وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ یعنی تو باید کاری را انجام دهی که اگر الان عباس علیه السلام بود، نمی گذاشت آن کار بر زمین بماند.
#عباسعلیهالسلام تالی تلو معصوم است؛ زیرا همه چیز خود را در راه امام زمانش #فدا کرد.
برای اینکه از یاران آخر الزمانی سید الشهدا باشیم، باید به " عبودیت " برسیم و این ممکن نیست مگر با #اطاعت_از_خداوند_و_رسولش ...
🎙 شناسه بحث: " تاسوعای حسینی، ۱۳۹۹ هجری شمسی
#عکس_نگاشت
#سلام_بر_محرم
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
موقع #خداحافظی، از جمع حاضر جدا شد به گوشه ای رفت!
میخواست قلب #پدر بیش از این غصهدار نشود!
امام #حسین (ع) با دیدن او از اسب پایین آمد و #سکینه (س) را صدا زد، او را به سینه چسباند و اشکهایش را پاک کرد و فرمود:
«ای سکینه! بدان که بعد از من #گریه زیادی در پیش خواهی داشت؛
اما تا هنگامی که جان در بدن دارم، با این اشکِ جانگدازت، دلم را آتش نزن!
آن زمان که کشته شدم، تو که #بهترین_زنان هستی، #سزاوارترین فرد به گریستن بر منی!»
▪️وفات حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها تسلیت باد ▪️
#داغ_پدر
#دخترانه
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
#امام_صادق (ع) بار ها به #زیارت امام حسین(ع) مشرف میشدن، حتی ایامی که نمیتونستن به زیارت مشرف بشن، پول میدادن به کسی و میگفتن که به جای من برو و قبر #حسین(ع) رو #زیارت کن.
پس #زیارت یک سنت جاری در میان اهل بیت بوده و سنتی نیست که بعد از #اهل_بیت رواج پیدا کرده باشه. سنتی که #مستحب بوده و خود اهل بیت هم خودشون رو ملزم میکردن به زیارت.
🔹سرکار خانم نظری🔹
🎙شناسه بحث: زیارت صفر ۱۴۰۰
#رزق_امروز
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #اطلاعیه:
عاشقانه های #برادرانه ات را چقدر زیبا به صف کشیده ای، ای #قمر بنی هاشم
تولدت، آغاز دوست داشتن های بینهایت بود....و دوست داشتنت به #حسین از جنس ولایت..
#بین الحرمین؛ شهادت گویای محبتی است بین "تو" و کسی که تمام جهان را به خود جذب میکند.
✍ قلم: سرکار خانم خواجه حسینی
🌹میلاد علمدار کربلا، قمربنی هاشم و روز جانباز مبارک باد🌹
🚫از پذیرش پسران بالای ۳ سال معذوریم
#اینان_جوانان_زینب_اند
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
#عاشقانه_های_یک_منتظر:
💠 سفرنامه اربعین. قسمت اول.
یه جورایی سفر #اربعین خاصه
از کوله جمع کردن تا رسیدن و ...
باید هم #سبکبار باشی و هم چیزی جا نذاشته باشی ...
این وسواس آدم رو برای انتخاب سخت تر میکنه!
از دیشب که داشتم لیست وسایل لازم رو مینوشتم همش این فکر تو ذهنم بود راستی برای #آخرت چی؟
قسمت #سخت اونجاست که طبق لیست همه چی رو دور خودت میچینی و میبینی نمیتونی تو کوله جا بدی!
چقدر یاد #مرگ کردم ....
کلی تو زندگیت عمل انجام دادی ولی نمیتونی ببری!
کاش #اخسرین اعمال نشیم.
باز هم انتخاب میکنی و مهمتر ها را جا میدی،،
حالا کوله پشتی #سفر آماده شده و منتظری که ندای حرکت سر داده بشه.
اما دلشوره رهات نمیکنه ...
کلا #کربلا اینطوریه تا پات نرسه و چشمت ضریح امام #حسین علیه السلام رو نبینه باورت نمیشه که رسیدی و دلشوره داری نکنه تو آخرین لحظه امام بگه فردوه....
عادت دارم برای #اربعین خودم رو از همه زیور آلات خالی کنم تا یه کم شبیه زنان اهل بیت بشم..
دو سه تا تکه زیور آلات رو در میارم ...
انگار با هر کدوم یه بخشی از تعلقاتم از تنم جدا میشه.
یه نگاه به اونها میکنم و روی میز پرت میکنم ...
کاش دم #مرگ هم همینطور راحت بتونم ازشون بگذرم ...
اما روی یه انگشتر که بهم هدیه دادن متوقف میشم ...
انگار دلم میخواد همراهم باشه...
دوباره دستم میگیرم و بهش نگاه میکنم
راستی چرا؟
بخاطر انگشتر یا صاحب انگشتر ؟
یه کم تامل ...
خوب که فکر میکنم بخاطر صاحب انگشتره.
میزارمش کنار،
ترجیح میدم به نیابتش زیارت کنم.
حالا نوبت #وصیت نامه هست.
با اینکه سالی یه بار نگاهش میکنم ولی بد نیست یه بار دیگه بهش سر بزنم.
#وصیت نامه را که تو یه دفترچه سبز نوشتم در میارم یه نگاهی بهش میکنم.
دلم میخواد بعضی جاها رو تغییر بدم.
یه حرفهای جدیدی برای گفتن دارم ولی وقت نیست.
میخونم و دوباره میزارم سر جاش.
وصیت نامه قبلی تو یه دفترچه جلد کاهی نوشته شده.
اون هم حال و هوای عجیبی داره.
هر دو رو کنار هم میزارم پیش مدارک دیگه...
غذای بچه ها رو درست میکنم ...
چند مدل غذا ولی باز هم میدونم که برای این مدت کافی نیست.
یهو تو دلم میگم خوب اگر من بر نگردم چکار میکنند این چند روز هم همان کار را بکنند!
انگار دارم آماده سفر آخرت میشم.
🔹 به قلم یک زائر اربعین.
#سفرنامه
#یک
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
#عاشقانه_های_یک_منتظر:
💠 سفرنامه اربعین. قسمت سوم.
ساعت ۱ بود که گفتند سوار اتوبوسها بشیم.
یه نفر اضافه بود.
هیچ کس دلش نمی اومد بگه پیاده بشه!
نه مدیر #کاروان و نه مسافرها.
تا تونستیم او را جا بدیم.
دلمان مثل چی میلرزید.
اما بالاخره بعد ۴۵ دقیقه تمام شد و یک نفس راحت کشیدیم...
بعد از این قسمت نوبت #سخت ماجرا شروع شد .
نمیدونستم کدام مرز و چطوری هست.
آدم یاد برزخ میفته....
منتظری ببینی بالاخره نتیجه نکیر و منکر چی میشه و کدام طرفی میری.
حسین جان ...
آقای من ....
زندگیمو دستت دادم ....
احساس #سبکی خاصی تو این بامداد صبح شنبه وجود داره ...
یاد آن روایت افتادم که با اولین قدم که #زائر برمیداره و از منزل خارج میشه همه #گناهانش پاک میشه...
پس #مراقب باشم که دوباره نامه عملم رو کثیف نکنم
توی مسیر که وسط اتوبوس دراز کشیدم به زیر اندازی که روش خوابیده بودم فکر کردم.
حدود هفته پیش یه بنده خدایی که مهاجرت کرده بود خارج کشور، جزو وسایل آفرود و تفریحشون بود و چون نمیخواست با خودش ببره ، بهم داده بود.
یه نگاهی بهشون کردم و تو دلم گفتم اشیا هم عاقبت بخیری دارند ...
بعد یه عمر استفاده در تفریحات مادی حالا تو مسیر #اربعین، زیر انداز زائران شده....
دستی بهش کشیدم و گفتم چقدر التماس خدا کردی که عاقبت بخیرت کنه؟!
چشمهایم را که بستم گفتم خدایا منم #عاقبت بخیر کن.....
با هر تکان ماشین چشمهایم یک بار باز و بسته میشد و هر بار یه یا #حسین.....
من آن #خستگیهای تو راه را میخوام....
اگر بهم نخندید باید بگم آنقدر جا تنگ بود که یاد قبر و فشار #قبر افتاده بودم.....
اما چه لحظات سخت قشنگی که میدونی بعدش دیدار مولایت #حسین است...
کاش توی #قبر هم بدونی که هر لحظه مولایت #حسین علیه السلام وارد میشود!
🔹 به قلم یک زائر اربعین.
#سفرنامه
#سه
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
#عاشقانه_های_یک_منتظر:
💠 سفرنامه اربعین. قسمت یازدهم.
نفهمیدم کی خوابم رفت که با ضربه جانانه یک زائر #عراقی به سرم بیدار شدم!
تا اومدم بفهمم چی شده آن یکی کوله رو کوبوند تو سرم ...خدا رو شکر کلا بعضی ها راحتند!!
در کل عراقی ها دو دسته هستند.
یک دسته فوق العاده #مهربان و خدمتگزار به زائر و یک دسته #خودخواه و متنفر از ما ....
البته دسته دوم کم هستند و اکثریت رو گروه اول تشکیل میده.
خادمین این موکب از گروه اول هستند و فکر کنم همه تحصیل کرده اند. از نوع رفتارها و #اخلاقشون پیداست.
نماز و ناهار و قرآن و ذکر ...
دارم سعی میکنم کمی بخوابم چون امشب رو دوست دارم اگر #حسین علیه السلام بپذیرد در کنار مادرش برایش گریه کنم انشاالله.
نشد که بخوابم!!
سرو صدای زیاد و ...
حدود ساعت ۴/۳۰ آماده شدیم که راه بیفتیم.
یکی از بچه ها حالش خوب نبود.
هر چه #اصرار کردم ماشین سوار بشه و بره قبول نکرد.
تا عمود ۱۳۰۰ که راه آمدیم دیدم بزور خودش رو میکشه.
لذا یه #ماشین گرفتم و سوار شدیم.
همه کلی خوشحال شدن :)
ما را تا عمود ۱۳۸۰ آورد.
اونجا پیاده کرد و چند تا عمود بعد گنبد حضرت #عباس علیه السلام دیده شد.
فقط کسی که تجربه #پیاده روی رو داشته میتونه بفهمه این تصویر چه حس و حالی داره.
تو راه نماز مغرب شد.
کنار خیابان فرش پهن کردیم و نماز خواندیم.
بعد نماز حرکت کردیم به سمت موکب #البرز...
حدود یک ساعتی راه رفتیم تا رسیدیم.
موکب استان البرز خیلی دورتر از #حرم بود سر راه هم نزدیک حرم حضرت عباس شدیم و سلام دادیم و هم حرم امام حسین علیه السلام.
از کنار #خیمه گاه هم عبور کردیم تا بعد از عبور چند خیابان شلوغ به #موکب رسیدیم.
الحمدلله یکی از بچه ها تو موکب برای ما جا گرفته بود.
لذا رفتیم و در مکان خودمان #مستقر شدیم.
بعد اینکه مستقر شدیم بعضی از بچه ها میخواستند برن حرم ...
قبل رفتن کمی صحبت کردیم و دعای #کمیل و روضه و...
خدا را شکر #امام خوب پذیرایی کرد.
یاد همه دوستان کردیم.
بعضی ها رفتند حرم و بقیه هم خوابیدند.
منم جز گروهی بودم که خوابیدم هر چه فکر کردم #حجتی پیدا نکردم که لابلای این همه مرد و فشار بریم سمت حرم علاوه بر این که میدونستم بدلیل #ازدحام نمیتوانند نزدیک شوند.
پاهام از درد فریاد میکرد. با #ماساژی که یکی از بچه ها داد کمی آروم تر شد.
یکی گفت خوب #سنی ازتون گذشته...
راست میگفت این چند روز هر بار جلوی آینه رفتم بیش تر از هر چیزی موهای #سفیدم جلوه میکرد..
بی اختیار زمزمه کردم #نوکرت داره پیر میشه....
حواست هست به #موهای سپید سرم...
از گذشته #شکسته ترم ....
قبل اینکه بیام یکی میگفت چرا صورتتون ریخته...
تو دلم گفتم داغ و #عزای حسین ریختن صورت هم داره!!
یکی میگفت چرا #قلبتون آنقدر فشار روش هست...
و من تو دلم #زمزمه میکردم وای از قلب حجه بن الحسن...
وای از دل زینب
🔹 به قلم یک زائر اربعین.
#سفرنامه
#یازده
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از امشب، مورخه
🔖 #اتفاقی_که_منتظرش_بودم:
🔰 #قسمت_هفتم:
دلاوران اسلام در این عملیات که یکی از #طولانی_ترین و #شگفت_آورترین عملیات های دفاع مقدسه، غیر ممکن رو ممکن کردن و اروند خروشان رو به تسخیر خودشون درآوردن.
💢 بعد از نهار، از بین بساط دست فروشان بازار به اتوبوس ها رسیدیم و به نهر #خَیِن رفتیم در فضای کنار نهر به علت کم بودن جا، کنار هم به شکل نشسته نماز خوندیم.
سریع بلندمون کردن تا به غروب #شلمچه برسیم...
از اتوبوس پیاده شدیم و دسته دسته از زمین هایی که روزی پر از آب و #موانع بوده اند و حالا از خشکی ترک خوردن عبور کرده و روی خاک شلمچه نشستیم
بعضی ها تنها و دور از جمع خلوت کرده بودن، دیدن حالشون مثل تماشای غروب لذت بخش بود ،
عده ای هم بین جمعیت ،به صحبت های راوی گوش می کردن:
«اینجا #تقابل تمام ایمان و تمام کفر است ،
تقابل عشق و نفرت ،عزت و ذلت ،
۱/۴ همه شهدای جنگ از اینجا پر کشیدن ....»
از شلمچه تا کربلا حداکثر ۸ ساعت فاصله هست و شهدا در حسرت زیارت رفتن😔
راه رو برای ما باز کردن و رفتن
البته که حالا در آغوش #حسین علیه السلام تمام دلتنگی شون رو نشوندن.
بعد از اذان، اکثر مردم برای اقامه نماز به داخل یادمان رفتن ولی من و زهرا و فاطمه و چند نفر دیگه همونجا پشت سر دو مسئول کاروان نماز و زیارت عاشورا خوندیم😍
نماز جماعت روی خاک شلمچه و نزدیک کربلا ، زیر آسمان ، در تاریکی مطلق و #خلوتی دلچسب فوق العاده بود، دلم نمی خواست برگردم ،اما وقت تمام شده بود.😢
به زیارت مزار شهدای داخل یادمان رفتیم و از مسیر مزین به عکس و سخنان شهدا و فانوس هایی با نور قرمز عبور و درباره زندگی شهدا صحبت کردیم تا به محل پارک اتوبوس ها رسیدیم.
اون شب رو در زائرسرای شهید #باکری مهمان بودیم.
مهمان سفره هایی به وسعت ایران
و نماز جماعت هایی به سادگی #نمازخانه خوابگاه دانشجویی
💢دوشنبه ۸فروردین
روز بعد به بازدید از #طلاییه رفتیم به قول راوی، این روزهای گرم در اینجا جز ٔ، خنک ترین روزهای ساله!
بعد از شنیدن روایت مختصر ِ عملیات #بدر و #خیبر به داخل یادمان رفتیم و زیارت کردیم
در آخر هم بستنی نذری خوردیم و #دل_نوشته هایی که آماده کرده بودیم روی کاغذ نوشتیم و به مسئول اتوبوس دادیم.
و به سمت #هویزه راه افتادیم.
ادامه دارد....
#دهه_فجر
#داستان
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f