eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.7هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 : 🔺 پدرونه (۱۵): اون کیه یه لحظه هم از خاطر من نمیره اون کیه تب میکنم میخواد برا من بمیره اونی که نون حلال داد و من و حسینی کرد پدره با نفساش قلب من آروم میگیره با اجازه از تموم عشقای دور و برم با اجازه از شما سرورای تاج سرم به صفای قدم مولا امیرمومنین بوسه میزنم به دستای عزیز پدرم بوسه میزنم به دستت ای تموم زندگیم رفیق بی کلک روزای سخت بچگیم قرصه قرصه پشت من دست تو وقتی پشتمه با تو من حس میکنم دنیا میون مشتمه شبه من پر از ستاره س وقتی تو پیش منی دنیا زیر دستمه وقتی تو لبخند میزنی تو که باشی کار من همیشه رو به راه میشه هر چی من قد میکشم هی قد تو کوتاه میشه تو صفا و معرفت یه دونه ای بال و پرم تو خودت یادم دادی بگم علی و راه برم تو بودی دست من و گرفتی و بردی بابا برا اولین دفه تو حرم امام رضا(ع) هر کسی پدر داره خدا براش نگه داره اونکه بابا نداره سر روی مزارش بذاره برا بچه به خدا پدر مادر همه کَسه دعاهای خیرشون زود به اجابت میرسه 🔺 آیدی دریافت آثار شما عزیزان: 🆔 @YaMahdi_Salam 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 🔺 پدرونه (۱۶): دلم برای نجف می‌تپد.. برای ایوان طلای پدر... برای لحظاتِ نابی که سعادت داشتم بنشینم روبروی ضریح و آنقدر با اشک دیده صدایت کنم که آرام شوم. پدر!... مرا برای همیشه به نجف ببر... 🔺 آیدی دریافت آثار شما عزیزان: 🆔 @YaMahdi_Salam 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 : پدرم همیشه میگه: جلوی کسی که پدرش فوت کرده من رو صدا نزن... نگو بابا... 🎥 کلیپ ویژه پدران آسمانی تقدیم نگاهتان. لطفا برای تمام شان فاتحه ای قرائت بفرمائید. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 💢امیرالمومنین (علیه‌السلام): صاحِبُ هٰذاالاَمرِ الشَّریدُ الطَّریدُ الفَریدُ الوحید صاحب این امر؛ همان رانده شده دور شده یگانه و تنها است. 📚 بحارالانوار،ج۵۱،ص۱۲۰ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : علی که پدر باشد، دیگر نه از های و هوی بیگانه میترسی، نه از داد و قالِ همسایه.... علی که پدر باشد؛ رجب را مینوشی چون شیر سحر را میسوزی چون شمع و شب را میپوشی چون نور نور زندگیتان پر از نامِ علی.... "حسینی" 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از امشب، مورخه
🔖 : 🔰 : داخل اردوگاه بعد از مشخص شدن اتاق و هم اتاقی هامون، با وجود تعداد زیادی تخت با کمبود مواجه شدیم و بعضی ها که سابقه اردوی داشتن، روی زمین و بعضی ها مثل من رو تخت خوابیدن. از اون شب ها بود که با وجود خستگی، خواب قصدِ سر زدن به چشم هاتو نداره☺️ و باید دعوت نامه براش بفرستی😅 و اتفاقات و احساسات قشنگی رو برام تدارک دیده بود، که پذیراش بودم😊 اما به هر طریق، خوابی نه چندان عمیق رو آغاز کردم که بتونم صبح زود بیدار بشم. 💠 شنبه ۶فروردین نماز صبح و دعای رو تنها، کنار مزار همون شهید ۱۹ساله خوندم.😍 بعد از صرف صبحانه، سوار اتوبوس شدیم و بازدید از ها رو شروع کردیم. برای دیدن اولین یادمان، پیاده شدیم و همراه جمعیت، از مسیر باریک و با پستی بلندی زیاد، گذر کردیم. به یادمان شهدای که رسیدیم یکی از رزمندگانی که در اون حضور داشته برای جمعیتی که گروه گروه توی اون محیط نشسته بودن و با اشتیاق گوش می دادن، روایتگری کرد و جریان و نامگذاری عملیات فتح المبین رو شرح داد. نماز ظهر رو تو مسجد یادمان فکه اقامه کرده و توی سوله تازه احداث شده زیر چادر قرمه سبزی خوردیم 😋 بعد از ناهار هم از نزدیک سوله، آب هویج گرفتیم و مثل ندید پدیدها هی عکس انداختیم.😄 یادمان بعدی کانال بود، آقای خدابنده(مسئول کاروان) تو اتوبوس از همه مون خواست به احترام این شهدا، بدون کفش به زیارتشون بریم، کفش ها رو تو دست گرفتیم و وارد کانال شدیم. شاید شبیه لحظه ای که موسی علیه السلام تجربه کرده بود... شبیه ندای کفش هایت را بیرون بیاور! به وادی مقدسی وارد شده ای... راه رفتن تو خاک آسون نبود با هر قدم توی خاک فرو می رفتیم، گروه قبلی از کانال خارج شدن و جاشون رو به ما دادن . بعد از شنیدن و روایتِ ، کمی از خاکی که به راحتی توی دست نمی موند رو داخل مشما ریختم برای سوغات،😊 دونستن اینکه اون عزیزان خدا توی این اقلیمِ ، با و ، چند روز رو تحمل کردن و آخر هم ، جان به جانان سپردن، دل سنگ رو هم می سوزونه. و اینکه اون نفرات آخر چه ساعات و دقایقی رو صبوری کردن و چی به سرشون اومده، کسی نمیدونه😢 چقدر شبیه بود.... 😭 ادامه دارد.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 💢 مراسم وفات حضرت زینب سلام الله علیها. 🔰 فردا، ۱۶ بهمن ماه، ساعت ۱۵ از پذیرش پسران بالای سه سال معذوریم ⛔️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 بسم الله الرحمن الرحیم ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «« قسمت سی و نه »» بابک کیکشو میخورد و سوالشو میپرسید: هنوز خانواده اقوام و دوستانتون تهران هستند. درسته؟ زندیان: آره. تعدادشون هم کم نیست. شبا که توتلگرام جمع میشیم و خاطرات گذشته مرور میکنیم روحیه هممون عوض میشه. بابک: البته فکر نکنم وضع اونا چندان بد باشه. منظورم اونایی هست که الان تو ایران هستند. بالاخره دیگه راه و چاه را یاد گرفتند. زندیان: اون که بعله. اغلب بچه هاشون سرمایه دار و بیزینسمن های خوبی هستند. پسرای منم ایران سرمایه گذاری کردند. بابک: شناسنامه شما یهودی هست. نه بهایی. درسته؟ زندیان: بله. پدرم قبل از انقلاب اجازه ی گرفتنِ شناسنامه بهایی به ما نداد. چون میخواست سرمایه گذاری هایی که در بخش فولاد کرده حفظ بشه. یهودی های ایران مُخِ سرمایه گذاری در بخش صنعت هستند. بابک: به خاطر همین شناسنامه یهودی گرفتید اما در مناسکشون شرکت نداشتید. زندیان: بعضی یهودی ها بعد از انقلاب شناسنامه هاشون عوض کردند و با نفوذی که داشتند هویت مسلمان برای خودشون و خانوادشون تعریف کردند. اما پدرم و عموهام فرصت عوض کردن شناسنامه یهودی ما نداشتند و این شد که در مناسک بهایی هستیم و در شناسنامه یهودی. بابک: گرفتن شناسنامه یهودی کار راحتی بود؟ زندیان: خب معلومه که نه! سفارت اسراییل در قبل از انقلاب، اولین سفارت خونه ای بود که تا فهمید کم کم داره انقلاب میشه و اوضاع خراب تر میشه، خودش، خودش را تعطیل کرد و جور و پلاسش جمع کرد و رفت. اما اقدام آخرش این بود که با نفوذ سنگینی که در اداره های شاهنشاهی داشت، برای تعداد زیادی از بهایی ها شناسنامه یهودی صادر کرد و رفت. بابک: لابد به خاطر بحران آماری که دچارش شده بود. زندیان: آفرین. اسراییل دید خیلی از یهودی ها دارن شناسنامه مسلمون میگیرند و اگه آمار یهودی ها خیلی کم بشه، دیگه نمیتونه به عنوان اهرم پس از انقلاب استفاده کنه. به خاطر نجات از این بحران، دست به جعل و فیک زد. بابک: و شما از این مسئله ناراضی هستید؟ زندیان: دیگه مهم نیست برام. آسیبی به زندگیم و بیزینس بچه هام نمیزنه. بابک: مایلید دوباره برگردید ایران؟ زندیان که همه سوالات بابک را فورا جواب میداد، در برابر این سوال سکوت معناداری کرد و چیزی نگفت. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷 سوزان استکانشو گذاشت رو میز و پرسید: شما احساس انزوا نمیکنید؟ آلادپوش: منظورت چیه؟ سوزان: با هر کدام از دوستانم حرف زدید و افتخار آشنایی با شما داشتند فقط از گذشته ها حرف زدید. نه از برنامه های سازمان مجاهدین حرفی زدید و نه ... آلادپوش: ببین دختر جون! ما کارا و برنامه های خودمونو داریم. من از مبارزه با رژیم ناامید نیستم اما این شکلی مبارزه کردن را هم نمیپسندم. سوزان: دوست ندارید مثل عمو و زن عموتون... آلادپوش: من از گلوله بارون نمیترسم. ولی اینکه بشینی ببینی شاید هر از ده سال ملت بریزه تو خیابون و ما هم سوار موج ملت بشیم و دو سه جا آتیش بزنیم خوشم نمیاد. در شان ما نیست. ما یه روزی جوی خون تو تهرون راه مینداختیم. اما الان کاسه چه کنم گرفتیم دستمون و دلمون خوشه که هر از گاهی یه نفر جذب میشه. کو؟ کجان همینایی که میگن جذب شدن؟ تخصص من مطالعات زنان هست و تا الان ندیدم حتی سازمان خودمون برای جذب دختران اثرگذار، نه فقط اونایی که لچک برمیدارن و کارهای سطحی میکنند، اهمیت بده. سوزان: یه نفر از همونایی که شیفته این نگاه شد و زندگیش شد مبارزه و تا اسم شما مطرح شد، خواهش و تمنا کرد که خودش با شما گفتگو کنه، روبروتون نشسته! آلادپوش با این حرف سوزان ساکت شد. بعد از چند لحظه که به سوزان زل زده بود گفت: گفتی اسمت چیه؟ سوزان(با لبخند): سوزان! آلادپوش: نکنه تو همون دختره هستی که ... سوزان: دقیقا. خودشم. همون که به خاطر فعالیت های مدنی دستگیر شد. زندان رفت. شکنجه دید. از زندان پیام داد. تا یک هفته هشتک «سوزان، صدای جنبش زنان» در کل یوتیوب ترند بود... آلادپوش: دست به اعتصاب زد. یک بار هم خبر اعدامش شایعه شد. حتی مریم رجوی هم اسمش آورد و بعد از نوید افکاری ... سوزان(با لبخند): خودشم. سوزانم. همون که به لطف پیام های سازمان و توجه شاهزاده باعث شد الان زندگی جدیدی رو شروع کنه و ده ها دختر مثل خودش تربیت کنه. آلادپوش که مشخص بود محو شخصیت و مبارزات سوزان شده، چشمانش برق افتاده بود و حرفی برای گفتن نداشت. سوزان، تا متوجه شد، تیر آخر را زد. 🆔 @mohamadrezahadadpour 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل مرسانید (زنده به گور مکنید) که ما رازق آنها و شما هستیم، زیرا این قتل فرزندان بسیار گناه بزرگی است. اسرا_۳۱ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🌷🌱پدر آسمانی ام... 🔆یا امیرالمومنین!🔆 با پاهای کودکانه ام به مکان مقدس حضور قدوم مبارکتان آمدم🎈🎉 مگر نه این است که شما در مراسم تولدتان حضور دارید💖💖 این دست های کوچک را پدرانه در دستانتان بگیرید🤝 بگذارید زیر سایه‌ی امن پدرانه تان بشویم مظهر اسماء عالی‌ شما بشویم فرزند خلف‌ شما و مایه‌ی زینتتان ...✨✨ الهی آمین🤲🤲 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 فرشته بوسه می زند به دست تو به پای تو🌿🌹 فرشته بوسه می زند به روی با صفای تو🌿🌹 تمام آن بزرگی و قشنگی نجف تویی🌿🌹 صدف شود اگر دلم درخشش صدف تویی🌿🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کانال غنچه های زینبی👇👇 ╔"═••°°••°°••°°⊰🌸⊱°°••°°••°°••═''╗   @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ╚-═••°°••°°••°°⊰🌸⊱°°••°°••°°••═-╝
🔖 اینجا آلمان نیست، ژاپن و کره هم نیست، دامغان خودمونه... این هم که وسعتش اندازه ۲۴ تا زمین چمن ورزشگاه آزادیه قراره سالی ۱۸ میلیون وات ساعت برق تولید کنه و چراغ حدود ۳۴ هزار نفر رو روشن نگه داره... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : ❌❌صبر جهاد تبیین فقط گفتن، نوشتن، سخنرانی کردن، کلیپ ساختن، همایش گرفتن، کتاب نوشتن و... نیست. یک بخش مهم جهاد تبیین "تحمل" مخالف است. محبت به مخالف است‌. دور نساختن افراد است. صبر در برابر مخالف و پرسشگر است. زیست با مخالف است تا آنجا که حجت بر ما تمام شود. این سیره اهل بیت(ع) است‌. جهاد تبیین فقط تولید و انتشار محتوا در فضای مجازی نیست. مطلبی را منتشر کنیم و بعد احساس ارضای انجام تکلیف داشته باشیم. در همین فضای مجازی که افراد از هم دور هستند گاهی تندی تعابیر و کلمات منتقد را به مخالف و مخالف را به دشمن تبدیل می کند. بدون عنصر صبر اثرگذاری تبیین کاسته میشود. خیلی از این عزیزان دوستان و برادران و خواهران ما هستند، مغرض و خارجی نیستند، برای مسیر به کمک نیاز دارند همانطوری که ما به کمک نیاز داریم. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #حرف_حساب: ❌❌صبر جهاد تبیین فقط گفتن، نوشتن، سخنرانی کردن، کلیپ ساختن، همایش گرفتن، کتاب نوشتن
این روزها دعواهای لفظی زیادی رو میشنوم که بین دو هم وطن شکل میگیره که متاسفانه یکی از طرفین مذهبی است! چند وقت پیش تو مترو یه آقا پسری اومد تو بخش خانم ها... منم که تازه از سرکلاس اومده بودم و چند لحظه قبلش چندتا پسر تو همون سن و سال ریخته بودن سرم که امتحان رو آسون بگیرید و .... توجهی نکردم! یکی از خانم های محجبه با تندی و صدای بلند گفت: برای چی اومدی این قسمت؟! خلاصه دعوا شروع شد و .... نتونستم نسبت به توهین به اون خانم محجبه سکوت کنم! با لبخندی گفتم: راستش من از حضور این آقا اینجا ناراحت نیستم! چون دانشجوهای من سن ایشون هستند و من تقریبا تو یک کلاس چهل نفری از همین سن و سال تدریس دارم ولی.... این یه قانونه! مثل برزیل، مکزیک، مصر، ژاپن و ... فارق از نگاه مذهبی باید قانون رو رعایت کرد! البته که بحث آروم شد، اون آقا پسر ایستگاه بعد پیاده شد و درنهایت یکی گفت: کاش همه مثل شما بودن! تذکر بعضی ها خیلی زننده است و آدم رو می رنجونه.... پس باشیم 😊👌
🔖 : 💢 مراسم وفات حضرت زینب سلام الله علیها. 🔰 امروز، ۱۶ بهمن ماه، تا دقایقی دیگر... از پذیرش پسران بالای سه سال معذوریم ⛔️ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : 💢امام علی(علیه السلام): لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِيلٌ كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلاَنَ اَلنَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ اَلْمَرْعَى فَلاَ يَجِدُونَهُ أَلاَ فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ وَ لَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است، گویا شیعه را در دوران غیبت او میبینم که جولان می دهند مانند چهارپایان، چراگاه را می جویند اما آن را نمی یابند، بدانید هرکه در آن دوران در دینش استوار باشد و قلبش به واسطه غیبت امامش سنگ نشود. او در روز قیامت هم درجه من است. 📚 کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۰۳ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 یعنی چی⁉️ آدمای با تقوا چطوری هستن⁉️ 📍کلاس مبشرات 💠 استاد سرکار خانم شامی زاده 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : گوشه گوشه ی خانه ات را درد میکشی" زینب" تب کرده ای و زمین را سرد میکنی "زینب" زن های روزگار را، با عشق بر "حسین" با کوهِ استقامتت مرد میکنی "زینب" وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد "حسینی" 💢 توجه: ساعت شروع مراسم ۱۴ است. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : کربلا منتظر ماست بیا تا برویم...🕊 📍کاروان زیارتی عتبات عالیات 📆 ویژه ایام عید مبعث 🗒 تاریخ رفت ۲۱ بهمن ماه 📮 جهت ثبت نام با شماره زیر تماس حاصل فرمایید . ۰۹۳۳۱۰۷۱۵۹۵ https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 بسم الله الرحمن الرحیم ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «« قسمت چهل »» سوزان: جناب آلادپوش! امروز افتخار اینو دارم که شما را به کمپین بزرگ «پیمان نوین» دعوت کنم. شاهزاده تصمیم دارند همه گروه های مخالف با رژیم را تحت یک جبهه قدرتمند قرار بدند. در آخرین دیدارشون با بانو مریم رجوی، اسم شما مطرح شده. مریم گفته اگر آلادپوش و تیمش همکاری کنه و طرح های سازمان دهی زنان مبارز را احیا کنه، انگار من همکاری کردم. این ینی مریم همچنان به شما و ایده های شما در خصوص زنان مبارز فکر میکنه و شما فقط به خاطر اسم پدر و عمو و زن عموتون بزرگ نیستید. به خاطر همین، شاهزاده قصد دارن طرح زنان مبارز شما را با طرحِ جامعِ زنانِ آزادِ خودشون هماهنگ و یکی کنند. چون الان، عصر مبارزه زنان است. آلادپوش زبونش قفل شده بود. مثل شکاری که در کنج دام گرفتار شده و فقط نگاهش به شکارچی هست، به لب وچشمان سوزان زل زده بود و کلمات را میبلعید. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷 بابک هم وضعیت مشابهی با زندیان داشت. گفت: ببینید جناب زندیان! شما اعتبار زیادی در جامعه بهایی و یهودی ایران دارید. من بدون مطالعه با شما قرار نذاشتم. اینقدر مطلعم که حتی آرزو کردم کاش پسر شما بودم یا لااقل ارتباط نزدیک تری با شما پیدا میکردم. الان وقت این حرفها نیست اما شما در عین حالی که بسیار انسان موفقی هستید اما ما روی فداکاری و مسئولیت پذیری شما بیشتر حساب باز کردیم. زندیان: چی میخوای ازم؟ بابک: جمعیت یهودیان ایران خیلی کم شده. کم نیست اما در آمارها کاهش چشمگیر داشته. ما داریم تلاش میکنیم حداقل صد خانواده موفق بهایی مثل شما را شناسایی کنیم و به ایران بفرستیم. زندیان: چرا؟ بابک: نه تنها بخاطر آمار. درسته که جامعه اقلیت های دینی مخصوصا کلیمی ها اگر قرار باشه اینطور پیش بره، دیگه نماینده ای در مجلس نخواهند داشت و روز به روز حقوقشون پایمال تر خواهد شد. اما شما با توجه به مدرک و تخصص بالایی که در هنر و سینما دارید، حضورتون خیلی میتونه در ایران موثرتر از حضورتون در ترکیه باشه. زندیان با شنیدن این حرفها سکوت کرد و شانه هاش که در موقع حرف زدن بالا بود و سر حال نشسته بود، افتاد. بابک ادامه داد: جناب زندیان! اگر خانواده و منسوبان شما طی چند مرحله، وارد ایران بشن و اقامت و مسائل حقوقی و قانونی را با وکلایی که خودمون بهتون معرفی میکنیم دنبال کنند، قطعا از عید سال آینده ... زندیان: بیام که آمار را پرکنم؟ یا مثلا سینمای درست و درمونی دارین که بیام و ... بابک: اگر اینقدر بی ارزش و بدون مطالعه به این قضیه نگاه کنید، قطعا لحن و بیان و تصمیم شما عوض نخواهد شد. اما لطفا فورا جواب رد ندید. من حامل سلام گرم شاهزاده برای شما هستم. شاهزاده نگران وضع جامعه بهایی و همچنین نگران آمارهای واقعی اقلیت های دینی و همچنین نگران فرهنگ ناب ایرانی و اصالت آریایی در ایران هستند. چون اگر به همین وضع پیش بره و کسانی که یه روز از ایران خارج شدند، امروز به ایران برنگردند دیگه برای همیشه دیر خواهد شد. 🆔 @mohamadrezahadadpour 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از امشب، مورخه
🔖 : 🔰 : همونجا روی خاک و زیر تابش آفتاب، برای شهدای کانال نماز خوندیم، دلم میخواست نمازم با از جنس خودشون باشه تا زمانی که تو صحرای ، سرگردان و حیران، پی می دوم، این خاک به اون دو رکعت بده و این شهیدان مظلوم بشن. شنیدن این آدم هایی که بی هیچ توقعی از همه دار و ندارشون گذشتن و دیدن ِخیلی از آدم های این دوره و البته خودم که همیشه از زمین و زمان داریم، بزرگ در وجودم ایجاد می کرد. در واقع، وقوعِ که بودم از کانال کمیل شروع شد ...😭 همون فکه ای که فرزانه رو بی قرار کرده بود و دلیل اصلی اون بی قراری، ، شهید بود 😭 اینو زمانی فهمیدم که از سفر برگشتم و با فرزانه تماس گرفتم. و گفتم که منم فکه رو و .... نزدیک اذان مغرب به زائرسرای شهید در اهواز رسیدیم، قرار بود اون شب در محوطه اردوگاه برگزار بشه. بعد از نماز و صرف شام، پیاده به همراه دوستان، مسیری پرشیب رو طی کردیم تا به محل برگزاری رزمایش رسیدیم، توی مسیر که به سمت بالا می رفتیم به قسمتی از شهر بودیم، میشد چراغ ها و نورهایی که تو سطح شهر پخش شده بودن رو با چشم دنبال کرد، نمی دونم تو بحبوحه شلوغی های شهر، کسی به این فکر می کنه که برای روشن بودن هر کدام از این خونه ها چند تا جوان از خونه و زندگی شون گذشتن؟😔 کسی سراغی از ستاره هایی که از زمین بریدن و به آسمان رسیدن می گیره؟ کمی دیر رسیدیم، در جایگاه تماشاگران، همه ردیف ها پر شده بود رو آخرین سکو جایی پیدا کردیم و نشستیم. تمام اون محوطه شده بود اما نور در جایی متمرکز می شد که اون لحظه نمایش اونجا اجرا می شد. ادامه دارد.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f