#رمان
#قسمت_چهارم
#جانممیرود
مهیا دوباره سریعتر از همه به سمت اتاق رفت
به محض رسیدن به اتاق استرس شدیدی گرفت نمی دانست برگردد یا وارد اتاق شود
بلاخره تصمیم خودش را گرفت
در را ارام باز کرد و وارد اتاق شد پدرش روی تخت خوابیده بود ومادرش در کنار پدرش رو صندلی خوابش برده
ارام ارام خودش را به تخت نزدیک کرد نگاهی به دستگاه های کنار تخت انداخت از عددها وخطوط چیزی متوجه نشد به پدرش نزدیک شد
طبق عادت بچگی دستش را جلوی بینی پدرش گذاشت تا مطمئن شود نفس مے کشد با احساس گرمای نفس های پدرش نفس آسوده ای کشید
دستش را پس کشید اما نصف راه پدرش دستش را گرفت
احمد آقا چشمانش را باز کرد لبان خشکش را با لبش تر کرد و گفت
ــــ اومدی بابا منتظرت بودم چرا دیر کردی
و همین جمله کوتاه کافی بود تا قطره های اشک پشت سر هم بر روی گونه ی مهیا بشینند
ــــ ای بابا چرا گریه میکنی نفس بابا
اصلا میدونی من یه چیز مهمیو تا الان بهت نگفتم
مهیا اشک هایش را پاک کرد و کنجکاوانه پرسید
ـــ چی؟؟
احمد اقا با دستش اثر اشک ها را از روی صورت دخترکش پاک کرد
ـــــ اینکه وقتی گریه میکنی خیلی زشت میشی
مهیا با خنده اعتراض کرد
ـــ اِ بابا
احمد اقا خندید
ـــ اروم دختر مادرت بیدار نشه
دکتر گوشی ها را از گوشش دراورد
ــــ خداروشکر آقای معتمد حالتون خیلے بهتره فقط باید استراحت کنید و ناراحت یا عصبی نشید پس باید از چیزهایی که ناراحتتون میکنه دوربشید
ـــــ ببخشید آقای دکتر کی مرخص میشن
ــــ الان دیگه مرخصن
مهیا تشکر کرد
احمد آقا با کمک مهیا و همسرش اماده شد و پس از انجام کارهای ترخیص به طرف خانه رفتند مهیا به دلیل شب بیداری و خستگی بعد از خوردن یک غذای سبک به اتاقش رفت وآرام خوابید...
چشمانش را آرام باز کرد کش و قوسی یه بدنش داد نگاهی به ساعت انداخت ساعت۱۰شب بود
از جایش بلند شد
ــــ ای بابا چقدر خوابیدم
به سمت سرویس بهداشتی رفت صورتش را شست و
به اتاقش برگشت حال خیلی خوبی داشت احساس می کرد آرامشی که مدتی دنبالش می گشت را کم کم دارد در زندگی لمسش می کند نگاهی به چادر روی میز تحریرش انداخت
یاد آن شب،مریم،اون پسره افتاد
بی اختیار اسمش را زمزمه کرد
ــــ سید،شهاب،سیدشهاب
تصمیم گرفت چادر را به مریم پس دهد و از مریم و برادرش تشکر کند
ــــ نه نه فقط از مریم تشکر میکنم حالا از پسره تشکر کنم خودشو برام میگیره پسره ی عقده ای، ولی دیر نیست ???
نگاهی به ساعت انداخت با یاداوری اینکہ شب های محرم هست و مراسم تا اخر شب پابرجاست اماده شد تیپ مشکی زد اول موهایش را داخل شال برد وبه تصویر خود در آیینه نگاه کرد پشیمون شد موهایش را بیرون ریخت
آرایش مختصری کرد و عطر مورد علاقه اش را برداشت و چند پاف زد
کفش پاشنه بلندش را از زیر تخت بیرون اورد
چادر را برداشت و در یک کیف دستی قشنگ گذاشت
در آیینه نگاهی به خودش انداخت
ـــ وای که چه خوشکلم
و یک بوس برای خودش انداخت
به طرف اتاق پدرش رفت
تصمیم گرفته بود هم حال پدرش را بپرسد هم به آن ها بگوید که به هیئت می رود این نزدیکی به مادر و پدرش احساس خوبی به او می داد
به طرف اتاق رفت در باز بود پدرش روی تخت نشسته بود
احساس می کرد پدرش ناراحت هست می خواست جلو برود و جویای حال پدرش شود اما با دیدن عکس هایی که در دست پدرش بودند سرجایش خشک شد
باور نمی کرد پدرش دوباره به سراغ این عکس ها بیاید
از ناراحتی و عصبانیت دستانش سرد شدند دیگر کنترلی بر رفتارش نداشت.
با افتادن کیف دستیِ چادر از دستش ،احمد اقا سرش را بالا اورد با دیدن مهیا سعی در قایم کردن عکس ها کرد اما
دیگر فایده ای نداشت...
مهیا جلو رفت روبه روی پدرش ایستاد
ـــ اینا چین بابا
فریاد زد
ــــ دارم میگم اینا چین چند بار گفتم ول کنید دیگه بیخیال این عکسا بشید
از فریاد مهیا مهلا خانم سریع خودش را به اتاق رساند
ـــ یا فاطمه الزهرا ،مهیا چرا داد میزنی دختر
ــــ چرا داد می زنم مامان خانوم از شوهرتون بپرسید
مهلا خانم به طرف مهیا رفت
ــــ درست صحبت کن یادت نره کسایی که جلوت ایستادن مادر و پدرت هستن
مهیا یکم از مامانش فاصله گرفت و با صدای بلند ادامه داد
ــــ یادم نرفته ولی مثل اینکه همین بابا
به احمد آقا اشاره کرد
ـــ یادش رفته از بس به این عکسا و اون روزا فکر میکنه حالش بد شده و دیشب نزدیک بود...
دیگه ادامه نداد نمی تونست بگه که ممکن بود دیشب بی پدر بشه
مهلا خانم با دیدن عکس های جبهه در دست های همسرش پی به قضیه برد با ناراحتی نگاهی به احمد آقا انداخت
ــــ احمدآقا دکتر گفت دیگه به چیزایی که ناراحتت میکنه فکر نکن میدونم این خاطرات و دوستات رو نمیتونی فراموش بکنی ولی...
مهيا پوزخندی زد
و نگذاشت مادرش ادامه بدهد
↩️ #ادامہ_دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارمحال_و_بختیاری
#زینبیه_فارسان 🌺
#محمد_جعفر_متقین
#مناجات_حسینی
#نوحه
#جدیدترین_ها
دوست دارم حسین😔😭
التماس دعا
🥀💔
🛑@zeynabiyon 👈
#پاسخگویی_به_سوالات_شرعی_پیامکی
به شماره ۳۰۰۰۲۰۲۰ سوال شرعی خود را پیام کنین و جواب را دریافت نمایید.
🏴🚩🏴🚩🖤
🛑@zeynabiyon👈
1_400370461.mp3
1.95M
🌴🌴🌴زیارت عاشورا با صدای استاد فرهمند .
در این قسمت از مراسم قرائت میکنیم زیارت عاشورا را ان شالله با دفع بلا سال بعد در بین الحرمین بخوانیم 🥀
◼️@zeynabiyon
-1871700223_-212208.pdf
2.41M
🌴🌴🌴 متن زیارت عاشورا به همراه معنی
دوستان عزیز هم صوت رو گذاشتیم هم متن رو که عزیزان بهتر بهره ببرند .
◾️@zeynabiyon
•••
سَلامٌ عَلَی مُنتَقَمِ دَمِ الحُسَيــــنِ...
سلام بر انتقام گیرندهے
خون #امامحسینعلیهالسلام🥀
#سلامامامزمانم🍃
*| 🌐 @Haram14 |*
👆👆👆
🖤 #السلام_علیک_یااباعبدالله 🖤
🎤#نریمان_پناهی
#محرم
#زینبیه_فارسان
#ما_ملت_امام_حسینیم
🛑@zeynabiyon👈
🥀💔
🏴🏴🏴🏴
بالاترین مقام.mp3
5.29M
◾️بالاترین مقام انسان دردنیاوآخرت
حتما گوش کنید😔
◾️@zeynabiyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍂🍂
🎥 رمز محبوبیت و توفیقات حاج قاسم...
💢نه عضو حزب اصولگرا بودم، نه عضو حزب اصلاحطلب...
رفقا ازتون خواهش میکنم این کلیپ رو گوش کنین...
••●❥❤️❥●••
◾️@zeynabiyon
عدم نمایش صحنه های غیر اخلاقی در #موبایل #فرزندان
📲 اگر به هر دلیل به این نتیجه رسیدهاید که برای فرزندتان در دوران آموزش آنلاین #موبایل بخرید و مایلید از بعضی صحنه های #غیر_اخلاقی فرار کنید و فرارش دهید بخوانید:
⛔️ *عدم نمایش نتایج غيراخلاقى*
🔁 گاهی هنگام جستجو در گوگل، با نتایج نامناسب و بعضاً غيراخلاقى روبرو میشوید.
☀️ آیا میدانید گوگل گزینهای دارد که اگر فعالش کنید، نتایج غيراخلاقى را نشان نمیدهد؟
👌🏻برای اینکار کافی ست:
1⃣ داخل مرورگرتان نشانی زیر را تایپ کنید:
Google.com/preferences
2⃣ بعد از بازشدن صفحه نمایش، گزینهی فیلتر کردن نتایج غيراخلاقى را با زدن تیک کنار گزینه زیر فعال کنید.
Turn On SafeSearch
💠 مراقب فرزندان خود در فضای مجازی باشیم.
🌻 دیدن هر تصویری، زیبنده چشمان شما و گل های زندگی شما نیست..
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش
http://telegram.me/mobahesegroup
https://eitaa.com/mobahesegroup
http://sapp.ir/mobahesegroup
https://www.instagram.com/mobahesegroup2
#نکته
⭕️ عده ای #ترک امر به معروف و نهی از منکر رو اینطور #توجیه می کنند که...👇
🔸️من خودم دنیای عیبم، گناهکارم، چطوری به دیگران تذکر بدم...؟!
اول باید خودسازی کنم!
💢 در جواب این #شبهه باید گفت:👇
🔹طبق نظر مراجع عظام تقلید:
در امر به معروف و نهی از منکر، عامل بودن #شرط نیست!
(امام خمینی، تحریرالوسیله، باب امربه معروف، پس ازشرط چهارم، مساله۲۰)
🔸️یعنی امر و نهی، بر شخص گناهکار هم واجبه!!
گرچه که اثر تذکرش کمتر میشه ولی تکلیف ازش ساقط نمیشه!☝️
⚠️ مگه میشه با ترک یک واجب، خودسازی کرد؟!!
🔹️امر به معروف و نهی از منکر، در خودسازی آمر به معروف هم خیلی موثره👌
🌹مولا علی علیه السلام می فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوی!
🔸️آیا عقل سلیم می پذیره که
دیگران رو از خطر برق گرفتگی آگاه نکنم؟چون خودم دچارش شدم؟!
کسی که در خطر سقوط در چاه هست نجات ندم، چون خودم در چاه افتادم؟!
🔹️اگر قرار بود رطب خورده، منع رطب نکنه (قصه رطب که یک حدیث جعلی بدون سند است)
🔸️پس فقط آدم های بی عیب و پاک و معصوم، باید امر و نهی می کردند!
برگرفته از بیانات #استاد_علی_تقوی
مدرس حوزه و دانشگاه
به نهضت آمرین بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda
این پیام را منتشر کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم✋🏻
السلام علیک یا مهدی
رو به شش گوشه ترین
قبله عالم هر صبح🌞
بردن نام حسینِبنعلی
میچسبد😍
#روزتون_مهدوی
◾️@zeynabiyon