15-marryaam.mp3
2.14M
روز شانزدهم رمضان المبارک به جزء شانزدهم می رسم،
سوره مریم را می خوانم،
سوره ای به اسم یک #زن،
و چه قصه عجیبی را حکایت می کند.
#حکایت این زن شنیدنی است:
زنی که نقطه عطف تاریخ می شود ، در حالی که زکریا نبی اوست.
گویی خدا اراده کرده که مریم معجزه گر شود:
قرار است تاریخ،#فرزند_بی_پدر را به خود ببیند،
و چه بار سنگینی را باید به دوش بکشد ، آن قدر سنگین که از زبان قرآن فقط می توان شنید:
📚فَاجاءَها المَخاضُ اِلی جِذعِ النَخلهِ قالَت :
یا لیتنی مِتُّ قبلَ هذا و کُنتُ نَسیاََ مَنسیّا(۲۳ مریم)
آن گاه که درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشید ( واز شدت حزن واندوه و تنهایی با خود) گفت: ای کاش من پیش ازاین #مُرده بودم و از صفحه روزگار به کلی نامم #فراموش شده بود.
و او شایسته شنیدن ندای پروردگار می شود تا ارامگردد و چشمه ای می جوشد؛
باید روزه سکوت بگیرد آن هم در مقابل #بهتان اطرافیان:
یا اخت هارون ما کان ابوک امراء سوء و ما کانت امک بغیا
و مریم فقط باید به طفل بی پدر #اشاره کند که: با او گفت وگو کنید و مردم ،بهت زده و متعجب که چگونه؟
و ناگهان عیسی به زبان می آید و ...
به راستی اگر ما معاصر مریم بودیم، تولد فرزند بی پدر را ممکن می دانستیم؟؟؟
آیا می توان در حکایت مواجهه مردم با مریم،آن گونه تامل کنیم که خودرا حاضر ببینیم و حکایت مواجهه خود را با #حقایق_دوران نیز ورق زنیم و قرآن را به زبان بیاوریم تا اهل تدبر گردیم؟
آری تولد عیسی همان کشف خیره کننده ای است که با آن #راز_مریم در خفا رفته است.
و مساله #ظهور و#خفا همیشه ملازم همند و با هم واقع می شوند.
✅@ziafat_andishe