eitaa logo
بشنو از زن چون حکایت می‌کند
598 دنبال‌کننده
387 عکس
326 ویدیو
23 فایل
🌹ضیافتی اندیشه ورزانه به نام حضرت مادر سلام الله علیها . 📩راه ارتباطی جهت پیشنهادات خوب شما رفیقان طریق: @Beshnoazzan
مشاهده در ایتا
دانلود
زن تاریخ(۱): حاجیه زهرا ،همسر میرزا محمود، معلم خوبی در خمین بود؛ مهربان و صبور .از دردهای زنِ مسلمان خبرها داشت ؛اما چطور می توانست این دردها را به فکر و روحِ روح اللهِ ۱۰ - ۱۲ ساله منتقل کند و زخمی شفا ناپذیر در قلب او ایجاد نکند ؟چطور می توانست؟ _روح الله جان مادرت از زندگی راضی است؟ _راضی؟! هیچ مرد درست کاری از این زندگی راضی نیست ؛چه رسد به زن درست کار. همسر میرزا محمود ناگهان مات شد به روح الله. انگار که شک کرده بود در درست شنیدن. شاید این جمله را از آسمان شنیده بود، از سقف ،نه از دهانِ طفلی به چنان سن و سال . _چه گفتید روح الله خان؟ _عرض کردم درد آن قدر زیاد است که هیچ آدم مومنی برکنار نمی ماند . _این حرف‌ها را از" صاحبه خانم" یاد گرفته‌اید؟ _عمه جان حرف یاد من نمی دهد؛ تفکر در تنهایی را به من آموخته است؛ که حالا خودش هم از این کاری که کرده پشیمان شده است. _حق دارد پشیمان بشود .چرا باید به طفلی که زمانِ بازیِ اوست و ،نهایت، یاد گرفتنِ خواندن و نوشتن، نمازو قرآن و قدری مقدمات، تفکر در خلوت را بیاموزند؟ این خلوت نشینی، آیا کودکی و نوجوانی تو را تباه نمی کند روح الله خان؟ _بعضی چیزها تباه می شود تا بعضی چیزها ساخته شود. پناه بر خدا !پناه بر خدا !این حرف هم محصول تفکر در تنهایی است؟ _بله حاجیه خانم ...آنجا بالای کوه ،زیر قلعه ،درّه ای است که می شناسیدش. _درّه گل زرد؛ اسمش را شنیده ام. _آن جا ،در تنهایی، حال غریبی به انسان دست می دهد ... @ziafat_andishe
زن تاریخ( ۲): من...من از شما می ترسم روح الله خان !شما مثل مردان بزرگ حرف می زنید و زود است، خیلی زود، که این طور حرف بزنید. من می ترسم که اینگونه رشد، شما را بسوزاند. نه ...اگر رشد در کار باشد، این نوع رشد، هیچ نمی سوزاند؛ چون من کنار چشمه اب خنکی که ان بالا هست می نشینم؛ و کنار جوی آب خنک و پونه های سردِ خوش بو ... شما ؛با این شور و حالی که دارید ،شاید که شاعر بشوید . ممکن است؛ امّا کارهای دیگر را بیشتر از شعر گفتن دوست دارم . دلم میخواهد یک روز همه روستاییان را دور هم جمع کنم ،تفنگ به دستشان بدهم، اسب برایشان تهیه کنم و، مثل یک قشون بزرگ، راهشان بیندازم بروند همه خانه ها را بگیرند و همه آنهایی را که آن بالای بالا نشسته اند و به مردم زور می گویند... هیس! اگر قبل از آن روز، کسانی حرف های شما را بشنوند ،دیگر هرگز از آن روز نخواهد رسید. _باشد... درسم بدهید ! _من چه چیز به شما درس بدهم روح الله خان ؟ _هر چیز که می دانید .می توانم یاد بگیرم. _ شما بیش از من می دانید . _نه ...من چیزهایی را حس می کنم و به چیزهایی می اندیشم .اینها با علم فرق می کند... شما درباره مادرم پرسیدید، من جواب دادم. مقصودتان از آن سوال چه بود ؟ _من می خواستم آهسته آهسته درباره همه زن ها بپرسم، درباره زن. و بدانم که آیا میدانید آنها چه قدردرد مند هستند؟ _بله، می‌دانم .اما مادر من، اگر پدرم شهید نمی شد ،از آن زنان دردمند نبود. پدرم، می‌گویند که هرگز با او بلند سخن نمی‌گفت و هرگز جز به مهربانی به صورتش نگاه نمی کرد. 🔰 📚 ✍️ 💠@ziafat_andishe
زن تاریخ(۳): پدرم، می‌گویند که هرگز با او بلند سخن می‌گفت و هرگز جز به مهربانی به صورتش نگاه نمی کرد. کارهایش در خدمت به مادرم عجیب بوده اما بعد از شهادت پدر البته مادر سیه بخت شد و مثل اکثر زنها شد. من میدانم .مردان رعیت ،خودشان خیلی ذلیل و کم زور هستند ؛اما همان زور کم شان را میبرند برای زنانشان و آنها را کتک میزنند و به آنها زور می‌گویند و ذلیل شان می کنند ... بله ... بله... همین طور است که می گویید آقا روح‌الله. کاش که وقتی بزرگ شدید و به امید خدا پیش نماز و امام جمعه و جماعت مسجد شدید و مردم به حرف‌هایتان گوش کردند، به آنها از دردهای زنان ما بسیار بگویید و بگویید که در آزردن زنان، ذرّه‌ای مردانگی و غیرت نیست و بگویید که مردانی که زنان خود ستم می کنند ،خواب بهشتِ خدا را هم نخواهند دید و بگویید که مردانی که راهِ باسواد شدن زنان و دختران شان می بندند و مردانی که حتی حقّ عبادت درست را به زنانشان نمی دهند در آتش جهنم خواهند سوخت... حاجیه زهرا به گریه افتاد. آقا روح‌الله گفت: می‌گویم... اگر زنده بمانم ،می گویم. مطمئن باشید حاجیه خانم !این طور گریه نکنید ...من به شما قول می دهم.... # زن متفکر # قول امام @ziafat_andishe
دعا و‌ عبادت (۲): ....و اما نکته سوم و آخر در دعا، آن مطلبِ اصلىِ دعاست. حتّی دو نکته‌ای که عرض شد، نسبت به این نکته آخر، کوچک است. آن چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصلِ دعا این است. این‌که می بینید از قول پیغمبر صلیاللَّه علیه وآله نقل شده است که فرمود: «الدّعاء مخ العباده؛ مغز عبادت دعاست»، به‌خاطر آن است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگىِ مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او. اصل عبادت هم این است. لذاست که در ادامه آیه شریفه «و قال ربّکم ادعونی استجب لکم» میفرماید: «إن الّذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین». اصل دعا این است که انسان در مقابل خدای متعال، خود را از انانیت دروغین بشری بیندازد. اصل دعا، خاکساری پیش پروردگار است. عزیزان من! هرجا که شما نگاه کردید -چه در محیط خودتان، چه در کشور خودتان و چه در سرتاسر دنیا- و بدی و فسادی را از ناحیه کسی، مشخّصاً دیدید، اگر دقّت کنید مشاهده خواهید کرد که اساس و منشأ آن بدی و فساد، انانیت، استکبار، استعلا و انسانی است. دعا باید این را بشکند. 🎙خطبه های نماز جمعه تهران؛۷۳/۱۱/۲۸ ✍ما نیازمند ،اما در جهانی که به سرعت متحول می شود، می توان گفت که نیاز به درنگ و تامل داریم ؟ تامل در معنای دعا جای تامل است آن گاه که دنیای جدید با عقل خودبنیاد که همان عقل تکنیک است ، نظم یافته و مدعی دانایی به همه چیز و توانایی بر همه کار است ودر کوتاه زمانی روی زمین را از عدل و آسایش و صلح و سلامت و...پر می کند، پس چه جای دعا و تصرع و خواستن است؟؟؟؟ 🔻به راستی آیا عقل خود بنیاد با این قدرت حسابگری از جداست؟ 🔻وآیا در عالَم جدید که عقل آدمی،خود را منشا و مبدا و مالک عالَم می داند، می توان خواند و از وابستگی و اعتماد به غیر خدا عذر تقصیر اورد و دعا خواند؟ شاید اکنون بتوان به اندیشید ، درنگ و تفکر در مساله زن ودرافق درست یک ضرورت لازم است ان گاه که بدانیم اکنون در چه وضعی به سر می بریم و راه چیست ؟ دیر زمانی است که ما با ورود به عالم تکنیک و غربزدگی، به دوری و حرمان از فضائل فکری عادت کردیم و این دوری نه فقط موجب آشوب و پریشانی در میان خودمان شد و طرح و حل مسائل را نیز دشوار کرد، بلکه میان مردم و را سست کرد واز هم گسیخت واخلاق و فضایل فردی و شخصی را نیز به خطر انداخت . اکنون باید در این وضع موجود به تدارک راهی بیندیشیم ، وگر نه در باز کردن این کلاف پیچیده از درماندگی به در می آییم و به و و و بی اعتقادی می افتیم!!! ما به سرانگشتان نیاز داریم که از پس بازکردن این عقده ها و گره ها بر می آید... هم چنان باقی است... ✅@ziafat_andishe 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
15-marryaam.mp3
زمان: حجم: 2.14M
روز شانزدهم رمضان المبارک به جزء شانزدهم می رسم، سوره مریم را می خوانم، سوره ای به اسم یک ، و چه قصه عجیبی را حکایت می کند. این زن شنیدنی است: زنی که نقطه عطف تاریخ می شود ، در حالی که زکریا نبی اوست. گویی خدا اراده کرده که مریم معجزه گر شود: قرار است تاریخ، را به خود ببیند، و چه بار سنگینی را باید به دوش بکشد ، آن قدر سنگین که از زبان قرآن فقط می توان شنید: 📚فَاجاءَها المَخاضُ اِلی جِذعِ النَخلهِ قالَت : یا لیتنی مِتُّ قبلَ هذا و کُنتُ نَسیاََ مَنسیّا(۲۳ مریم) آن گاه که درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشید ( واز شدت حزن واندوه و تنهایی با خود) گفت: ای کاش من پیش ازاین بودم و از صفحه روزگار به کلی نامم شده بود. و او شایسته شنیدن ندای پروردگار می شود تا ارام‌گردد و چشمه ای می جوشد؛ باید روزه سکوت بگیرد آن هم در مقابل اطرافیان: یا اخت هارون ما کان ابوک امراء سوء و ما کانت امک بغیا و مریم فقط باید به طفل بی پدر کند که: با او گفت وگو کنید و مردم ،بهت زده و متعجب که چگونه؟ و ناگهان عیسی به زبان می آید و ... به راستی اگر ما معاصر مریم بودیم، تولد فرزند بی پدر را ممکن می دانستیم؟؟؟ آیا می توان در حکایت مواجهه مردم با مریم،آن گونه تامل کنیم که خودرا حاضر ببینیم و حکایت مواجهه خود را با نیز ورق زنیم و قرآن را به زبان بیاوریم تا اهل تدبر گردیم؟ آری تولد عیسی همان کشف خیره کننده ای است که با آن در خفا رفته است. و مساله و همیشه ملازم همند و با هم واقع می شوند. ✅@ziafat_andishe
زن تاریخ(۱): زهرا ،همسر میرزا محمود، معلم خوبی در خمین بود؛ مهربان و صبور .از دردهای زنِ مسلمان خبرها داشت ؛اما چطور می توانست این دردها را به فکر و روحِ روح اللهِ ۱۰ - ۱۲ ساله منتقل کند و زخمی شفا ناپذیر در قلب او ایجاد نکند ؟چطور می توانست؟ _روح الله جان مادرت از زندگی راضی است؟ _راضی؟! هیچ مرد درست کاری از این زندگی راضی نیست ؛چه رسد به زن درست کار. همسر میرزا محمود ناگهان مات شد به روح الله. انگار که شک کرده بود در درست شنیدن. شاید این جمله را از آسمان شنیده بود، از سقف ،نه از دهانِ طفلی به چنان سن و سال . _چه گفتید روح الله خان؟ _عرض کردم درد آن قدر زیاد است که هیچ آدم مومنی برکنار نمی ماند . _این حرف‌ها را از یاد گرفته‌اید؟ _عمه جان حرف یاد من نمی دهد؛ را به من آموخته است؛ که حالا خودش هم از این کاری که کرده پشیمان شده است. _حق دارد پشیمان بشود .چرا باید به طفلی که زمانِ بازیِ اوست و ،نهایت، یاد گرفتنِ خواندن و نوشتن، نمازو قرآن و قدری مقدمات، تفکر در خلوت را بیاموزند؟ این خلوت نشینی، آیا کودکی و نوجوانی تو را تباه نمی کند روح الله خان؟ _بعضی چیزها می شود تا بعضی چیزها شود. پناه بر خدا !پناه بر خدا !این حرف هم محصول تفکر در تنهایی است؟ _بله حاجیه خانم ...آنجا بالای کوه ،زیر قلعه ،درّه ای است که می شناسیدش. _درّه گل زرد؛ اسمش را شنیده ام. _آن جا ،در تنهایی، حال غریبی به انسان دست می دهد ... 🔰 📚 ✍️ 💠 💠@ziafat_andishe
زن تاریخ( ۲): من...من از شما می ترسم روح الله خان !شما مثل مردان بزرگ حرف می زنید و زود است، خیلی زود، که این طور حرف بزنید. من می ترسم که اینگونه رشد، شما را بسوزاند. نه ...اگر رشد در کار باشد، این نوع رشد، هیچ نمی سوزاند؛ چون من کنار چشمه اب خنکی که ان بالا هست می نشینم؛ و کنار جوی آب خنک و پونه های سردِ خوش بو ... شما ؛با این شور و حالی که دارید ،شاید که شاعر بشوید . ممکن است؛ امّا کارهای دیگر را بیشتر از شعر گفتن دوست دارم . دلم میخواهد یک روز همه روستاییان را دور هم جمع کنم ، به دستشان بدهم، اسب برایشان تهیه کنم و، مثل ، راهشان بیندازم بروند همه خانه ها را بگیرند و همه آنهایی را که آن بالای بالا نشسته اند و به مردم می گویند... هیس! اگر قبل از آن روز، کسانی حرف های شما را بشنوند ،دیگر هرگز از آن روز نخواهد رسید. _باشد... درسم بدهید ! _من چه چیز به شما درس بدهم روح الله خان ؟ _هر چیز که می دانید من می توانم یاد بگیرم. _ شما بیش از من می دانید . _نه ...من چیزهایی را و به چیزهایی .اینها با فرق می کند... شما درباره مادرم پرسیدید، من جواب دادم. مقصودتان از آن سوال چه بود ؟ _من می خواستم آهسته آهسته درباره همه زن ها بپرسم، درباره زن. و بدانم که آیا میدانید آنها چه قدر هستند؟ _بله، می‌دانم .اما مادر من، اگر پدرم شهید نمی شد ،از آن زنان دردمند نبود. پدرم، می‌گویند که هرگز با او بلند سخن نمی‌گفت و هرگز جز به مهربانی به صورتش نگاه نمی کرد. 🔰 📚 ✍️ 💠 💠@ziafat_andishe
زن تاریخ(۳): پدرم، می‌گویند که هرگز با او بلند سخن می‌گفت و هرگز جز به مهربانی به صورتش نگاه نمی کرد. کارهایش در خدمت به مادرم عجیب بوده اما بعد از شهادت پدر البته مادر سیه بخت شد و مثل اکثر زنها شد. من میدانم .مردان رعیت ،خودشان خیلی ذلیل و کم زور هستند ؛اما همان زور کم شان را میبرند برای زنانشان و آنها را کتک میزنند و به آنها زور می‌گویند و ذلیل شان می کنند ... بله ... بله... همین طور است که می گویید آقا روح‌الله. کاش که وقتی بزرگ شدید و به امید خدا پیش نماز و امام جمعه و جماعت مسجد شدید و مردم به حرف‌هایتان گوش کردند، به آنها از ما بسیار بگویید و بگویید که در آزردن زنان، ذرّه‌ای مردانگی و غیرت نیست و بگویید که مردانی که زنان خود ستم می کنند ،خواب بهشتِ خدا را هم نخواهند دید و بگویید که مردانی که راهِ باسواد شدن زنان و دختران شان می بندند و مردانی که حتی حقّ عبادت درست را به زنانشان نمی دهند در آتش جهنم خواهند سوخت... حاجیه زهرا به گریه افتاد. آقا روح‌الله گفت: می‌گویم... اگر زنده بمانم ،می گویم. مطمئن باشید حاجیه خانم !این طور گریه نکنید ...من به شما می دهم.... ✍️و به راستی چه خوب روح الله در مکتب حاجیه زهرا داد و چه خوب ، توانست زن را به خویش متذکر شود؟ وچه کسی جز خمینی این گونه در شان زن می تواند سخن بگوید: من شما بانوان را به قبول دارم. اگر شما زن ها خوب شدید هم خوب میشوند وهم ..... 🔰 📚 ✍️ 💠 💠@ziafat_andishe