خاطرات🌱
●{به نقل از #خواهرِ شهید}●
(نرگس سالخورده)
ماه رمضان بود.🌙
حدوداََ شش ساله بود. آن روز در خیابان
مقداری #پول پیدا کرده بود.
یک اسکناس بیست تومانے.
پول را برداشت و دوید سمت مسجد.🏃♂️
رسید به روحانے محله و از او خواست که
بعد از #نماز به مردم اطلاع بدهد.
روحانے خنده اش گرفته بود.😁
گفت:
آخه مبلغش اینقدر کمه که شاید صاحبش
اصلا متوجه نشده باشه این پول از جیبش
افتاده بیرون.
اما به حرمتِ صداقتے که در #محمدتقے
دیده بود ؛ بعد از نماز #محمدتقے
را صدا زد آورد کنار دستش و گفت:
این پسرِ خوبمون بیست تومن پول
پیدا کرده.
اگر کسے پول گم کرده بیاد و پولش رو بگیره.
در ضمن براے سلامتے #آقامحمدتقے
صلوات بفرستید📿
چون میتونست پولو ببره خرج کنه ؛
اما نکرد.🖐🏻🙂
آورد و داد به من که صاحبشو پیدا کنم.
مردم که براے #محمدتقے
صلوات میفرستادند
حاج آقا خم شد و صورتِ
#محمدتقے رو بوسید.🪴
برگرفته از کتابِ
#هفتروزِدیگر📚
#شَھیدمُحَمَدتَقےسالخُوردِه🕊
✅ با ما همراه شوید...👇👇
🌹📡 @nekavang 📡🌹
🕌 @ziaratashoraneka🕌
https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#دلنوشته✍️🏻
مــــــادرم‼️
آنقدر عزیز و ارزشمندے که خداوند
در تقویم سال ، روزے را به نام #تو ثبت کرد.
مــــــادرم‼️
در خاطرم هست آن شب هنگام را
که بر بالینم نشستے و بیخوابے کشیدے.
به یاد دارم زمانے را که از سهم خود
گذشتے تا من در آرامش باشم.
مــــــادرم‼️
#محمدتقے هر زمان و هرجا که
هستے در کنارِ توست.
به دعاے تو بود که خداوند
مُهرِ #شـــهـــادتـــ را در دفترِاعمالم
ثبت کرد.
عاقبت بخیرےِ من در گِروِ دعاےِ تو بود
#مـــادرجان...‼️
روزت مبارک مادرِ قهرمانم...♥️🎉
از طرفِ پسرِ شهیدت
#آقامحمدتقے✍️🏻🌸
#شَھیدمُحَمَدتَقےسالخُوردِه🕊
.👇👇
🌹📡 @nekavang 📡🌹
🕌 @ziaratashoraneka🕌
https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#خاطرات🌱
فرمانده بود ،
اما هیچ وقت دستور نمیداد.
بچهاے افغان شکایت کردن که
آقا این فرمانده
دیگه چجور فرمانده هست⁉️
چرا اصلا پیداش نیست‼️😕
و این در صورتے بود که
#داداشمحمدتقے دوشا دوش اونها بود
اما طورے رفتار میکرد و به نیروهاش
کمک میکرد و بهشون روحیه میداد
که کسے فکرشو نمیکرد #محمدتقے
فرمانده باشه...🙃🖐🏻
یکے از بچها گفت:
فرمانده ایشونه ، #آقامحمدتقے.♥️
.👇👇
🌹📡 @nekavang 📡🌹
🕌 @ziaratashoraneka🕌
https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
خاطرات🌱
●{به نقل از #خواهرِ شهید}●
(نرگس سالخورده)
ماه رمضان بود.🌙
حدوداََ شش ساله بود. آن روز در خیابان
مقداری #پول پیدا کرده بود.
یک اسکناس بیست تومانے.
پول را برداشت و دوید سمت مسجد.🏃♂️
رسید به روحانے محله و از او خواست که
بعد از #نماز به مردم اطلاع بدهد.
روحانے خنده اش گرفته بود.😁
گفت:
آخه مبلغش اینقدر کمه که شاید صاحبش
اصلا متوجه نشده باشه این پول از جیبش
افتاده بیرون.
اما به حرمتِ صداقتے که در #محمدتقے
دیده بود ؛ بعد از نماز #محمدتقے
را صدا زد آورد کنار دستش و گفت:
این پسرِ خوبمون بیست تومن پول
پیدا کرده.
اگر کسے پول گم کرده بیاد و پولش رو بگیره.
در ضمن براے سلامتے #آقامحمدتقے
صلوات بفرستید📿
چون میتونست پولو ببره خرج کنه ؛
اما نکرد.🖐🏻🙂
آورد و داد به من که صاحبشو پیدا کنم.
مردم که براے #محمدتقے
صلوات میفرستادند
حاج آقا خم شد و صورتِ
#محمدتقے رو بوسید.🪴
برگرفته از کتابِ
#هفتروزِدیگر📚
#شَھیدمُحَمَدتَقےسالخُوردِه🕊
✅ با ما همراه شوید...👇👇
🌹📡 @nekavang 📡🌹
🕌 @ziaratashoraneka🕌
https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈