eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 https://eitaa.com/joinchat/4221632789C0d32769a76
مشاهده در ایتا
دانلود
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ تصویری تلنگر حتما ببینید و به خاطر تعظیم شعایر حسینی و رفع شبهات عزاداری حتما ترویج دهید تا قدمی برای دستگاه امام حسین علیه السلام برداشته باشید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
طبع بدن خود را بدانیم یکی از مهم ترین عوامل  سلامتی انسان، شناخت و داشتن اطلاعات در مورد طبیعت (طبع )بدن است 💎نشانه های طبع ها ⚪️گرم و خشک(صفرا)❗️🤔 ✨مزه دهان تلخ.رنگ زبان زرد.تشنگی.زبری پوست.زردی چشم.کدری ادرار.عصبی شدن.سیاهی رفتن چشم.سرگیجه.گرمی بدن .دیدن خوابهای بد.یبوست.تندخویی.بهانه جویی 🔴طبع گرم و تر(دم)❗️🤔 ✨مزه دهان شیرین.رنگ زبان قرمز.لزج بودن اب دهان.خارش بدن.بروز جوش در بدن.سنگینی سر.خمیازه کشیدن.چرت زدن. 🔵طبع سرد و تر .(بلغم)❗️🤔 مزه دهان ترش.رنگ زبان سفید.سردی پوست.دیر هضم شدن غذا.میل به خواب زیاد.جاری شدن اب از دهان.رقیق بودن اب بینی.درد کمر.دردبدن.درد پاها.ضعف بینایی.تپش قلب.تولید کرم در انتهای روده بزرگ. حجم زیاد ادرار 🔘طبع سرد و خشک(سودا )❗️🤔 مزه دهان شور.لاغری.پژمردگی.رنگ زبان سیاه.خستگی.افسردگی.خودخوری.سوزش هنگام بول کردن.رنگ تیره ادرار.بوی بد دهان.تاریکی چشم.سوزش معده.فکر زیاد.خواب اشفته.دلتنگی.بی قراری.مشکلات عصبی.رنگ تیره مدفوع در دهکده سلامت منتظرشماهستیم☺️😍👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3351445974C1cc2faafd4 پیشنهاد عضویت👆👆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨ به نام خداوند بخشنده مهربان 🌸تاﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺩﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ!!! ✨ﺍﺳﯿﺮ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺵ... 🌸ﮐﻪ ﺑﯽ ﺧﺪﺍ.... ✨ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ، ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺖ 🌸 شروع روزمان به نام الله ✨ الهـی به امیـــد تـو
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️به عشق امام زمان(عج) به استقبال محرم می رویم... السّلام علیک یااباعبدالله الحسین ... السّلام علیک یا بقیه الله...
یارب تا نخواهی تو، نخواهد هیچکس...
✨﷽✨ ✅سهم امام علی از سفره بیت‌المال ✍امیر المؤمنین امام علی علیه‌السلام در مسجد در حال عبادت بودند که وقت افطار شد. امام علی سفره خود را باز کردند و به پیرمرد غریبی که نزدیک ایشان بود تعارف کردند. اما پیرمرد غریب، نتوانست از غذای خشک و ساده امام عل چیزی بخورد. پس غذایی که به او تعارف شده بود را در پارچه‌ای گذاشت و از مسجد بیرون رفت؛ پیرمرد غریب، کوچه به کوچه می‌گشت تا به خانه‌ای برسد که غذای خوبی داشته باشد و خود را سیر کند. تا این که به خانه امام حسن علیه‌السلام رسید‌. وارد منزل شد و از غذای آن‌ها خورد. وقتی سیر شد، غذای خشک آن پیرمرد را از پارچه درآورد و به امام حسن علیه‌السلام نشان داد و گفت: در مسجد، پیرمرد غریبی را دیدم که از این عذای خشک می‌خورد. به من هم داد ولی اصلا از گلویم پایین نرفت. دلم به حالش سوخت. از غذای خود بدهید تا برای او نیز ببرم. امام حسن علیه‌السلام به گریه افتادند و فرمودند: آن پیرمرد، امیرالمومنین، امام علی علیه‌السلام، پدر ماست! 📚ینابیع الموده، صفحه ۱۷۴
✨﷽✨ ✅باید باهاش حرف بزنیم! ✍حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه‌ی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بی‌حجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می‌کنم شورای انقلاب». با اصرارِ ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش‌ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانه‌اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم‌ها گفت و از حجاب همسرش، از خونِ شهدا گفت و از اهداف انقلاب. آن‌قدر زیبا حرف می‌زد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همان‌جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر، می‌شه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه». 📚 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم؛
خود را به خدا بسپار دیگران را به لیاقتشان ...
🌷 مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط : ☘ برای نماز به مسجد رفتم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است و هاله ای از نور دور سر اوست. ☘ پیش خود گفتم بروم با او مأنوس شوم و ببینم که چه خصوصیتی دارد که در نماز چنین حالتی برای او پدیدار است. ☘ پس از نماز با او همراه شدم، نزدیک در مسجد، او با خادم بگو مگویی پیدا کرد و بعد دیدم آن هاله نور از دور سرش محو شد. 📝 کیمیای محبت
ریشه ضرب المثل شخصی خواست از برادر خود بزغاله‌ای بخرد، برادر گفت: «قیمت هر بزغاله هفتصد دینار است.» آن شخص گفت: «بین من که برادرت هستم با دیگر مشتریان فرقی بگذار و به من ارزان‌تر بده!» برادر گفت: «برادری سر جاش، حساب حسابه، کاکا برادر!». اشعار هم مضمون در سخاوت هر آنچه خواهی ده لیکن اندر معاملت بِسِتِه ستد و داد را مباش زبون مُرده بهتر که زنده و مغبون
🟩حرف راست را باید از بچه شنید ۱- یعنی بچه ها چون پاک و معصوم اند دروغ نمی گویند. ۲- علاوه بر این، کودکان نه سیاست های رفتاری بزرگسالان را دارند و نه خوب و بد حرف هایشان را می سنجند. مثلا ممکن است دروغ نگویند اما در بسیاری از موارد راز اطرافیان بخصوص خانواده شان را فاش می سازند چون هنوز به این فهم نرسیدند که این کار اشتباه است و نمی دانند علاوه بر ” جز راست نباید گفت” ، ” هر راستی را هم نشاید گفت! ” ۳- گاهی خانواده مطلبی را از دیگران پنهان می کنند یا قضیه ای را با دروغ گفتنشان وارونه نشان می دهند. اینجا اگر بچه خانواده دهن لقی کند و راست قضیه را بگوید یا سِری را فاش کند، اطرافیان مخصوصا کسانی که خیلی کنجکاو ( و گاهی فضول!) هستند خوشحال می شوند و می گویند: حرف راست را باید از دهن بچه شنید! ۴- یعنی اگر می خواهید ببینید فلانی راست می گوید یا نه، برو از بچه شان بپرس. 🔻صحبت درست را که کودک می گوید صحیح است
🟩داستان یا تاریخچه ضرب المثل در جنگ نان و حلوا تقسیم نمی کنند در روزی از روزها در روستایی دور افتاده دو نفر که از قبل با یکدیگر درگیری داشتند، تصمیم گرفتند دعوای الکی راه انداخته و با یکدیگر جنگ کنند. این دو نفر آگاه بوند که کل مردم روستا به دعوا علاقه داشته و به محض شنیدن خبر جنگ در محل حاضر خواهند شد. این دو تصمیم گرفتند تا به منظور آگاه کردن مردم از اشتباهشان روزی را انتخاب کرده و این زمان را به گوش مردم برسانند. مردم روستا به محض آگاه شدن از این خبر سریعا خود را به محل دعوای آن دو رساندند و دیدند که وضع خراب بوده و این دو نفر به شدت در حال زخمی کردن یکدیگر هستند. البته آن‌ها از قبل قرار گذاشته بودند که هم به دشمنی خود پایان دهند و هم مردم را از اشتباهاتشان آگاه کنند. مردم جمع شده و دور آن‌ها حلقه زده بودند و جنگ را تماشا می‌کردند. پس از گذشت مدتی نفرات دعوا تصمیم گرفتند که به دعوای خود اتمام داده و با مردم صحبت کنند. مردم با تمام شدن دعوای آن دو حیرت زده شده بودند که در همین حین یکی از آن دو نفر گفت: ای مردم آیا در جنگ و دعوا به شما نان و حلوایی تعلق گرفت که با سرعت بالا خود را به اینجا رساندید؟ جنگ و دعوا جای تماشا کردن و آرامش داشتن نیست، بلکه باید از تمامی جان و جسم خود مایع بگذارید که بتوانید پیروز میدان شوید. 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆