eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 هزینه تبلیغ واریز به #ایران_همدل، 👇 ۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدےجان❤️ مردی شبیه آسمان از ایل با کوله بار نور و عرفان خواهد آمد پای تمام چشمه ها بکارید نور دل چشم انتظاران خواهد آمد تابنده ترین ،به صبح سوگند روزی شب ما هم به پایان خواهد آمد 🌹 🌹 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(سلام‌الله‌علیها)
🍂 امام صادق علیه‌السلام نفس کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. 🍁 📚 أمالي شیخ مفید، ص٣٣٨
📗 عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت: استغفر الله 🔹مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم. جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست! 🔹روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟ 🔸گفتند: مال شما نسوخته… 🔸گفتم: الحمدلله… 🔸معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک! 🍃آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی 🍃چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم؟
📗 مرد بزّازی بود که برای فروش پارچه به دهات اطراف می‌رفت و آنها را می فروخت. یک روز بزّازِ ، داشت از یک ده به ده دیگر می‌رفت، وقتی از آبادی خارج شد و به راه بیابانی رسید، سواری را دید که آهسته آهسته می‌رفت. مرد بزّاز که بسته‌ی پارچه ها را به دوش داشت، بسیار خسته بود پس به سوار گفت: "آقا، حالا که ما هر دو از یک راه می‌رویم، اگر این بسته را روی اسب خودت بگذاری از جوانمردی تو سپاسگزار خواهم بود ." سوار جواب داد:"حق با تو است که کمک کردن ، کار پسندیده ای است امّا از این متأسّفم که اسب من دیشب، کاه و جو نخورده و تاب و توان راه رفتن ندارد."   مرد بزّاز گفت: "بله، حق با شماست." و چند قدم دیگر پیش رفتند که ناگهان از کنار جاده، خرگوشی بیرون دوید و پا به فرار گذاشت. اسب سوار وقتی خرگوش را دید، شروع کرد دنبال خرگوش تاختند. مرد بزّاز وقتی دویدن اسب را دید به فکر فرو رفت و با خود گفت:"چه خوب شد که سوار،کوله بار مرا نگرفت وگرنه ممکن بود به فکر بدی بیفتد و پارچه های مرا بِبرد و دیگر دستم به او نرسد".   اسب سوار هم پس از اینکه مقداری رفته بود به همین فکر افتاد و با خود گفت:"اسبی به این خوبی دارم که هیچ سواری هم نمی‌تواند به او برسد، خوب بود بسته‌ی بار بزّاز را می‌گرفتم و می‌زدم به بیابان و می‌رفتم".   سپس سوار، اسب را برگردانید و آرام آرام برگشت تا به بزاز رسید و به او گفت: "راستی هنوز تا آبادی خیلی راه داریم، خدا را خوش نمی‌آید که تو پیاده و خسته باشی و من هم اسب داشته باشم و به تو کمک نکنم، حالا بسته‌ی پارچه را بده تا برایت بیاورم."   مرد بزّاز گفت : "برو ، آنچه که تو به آن اندیشیده ای ، من هم از آن غافل نبوده‌ام."
«زندگی نامه شهید ابراهیم هادی» اسیر ✍️ راوی : مهدی فریدوند ، مرتضی پارسائیان از ويژگيهاي ابراهيم، احترام به ديگران، حتي به اسيران جنگي بود. هميشه اين حرف را از ابراهيم ميشنيديم كه: اكثر اين دشمنان ما انسانهاي و ناآگاه هستند. بايد واقعي را از ما ببيند. آن وقت خواهيد ديد كه آنها هم مخالف حزب بعث خواهند شد.لذا در بسياري از عملياتها قبل از شليك به سمت دشمن در فكر به اسارت درآوردن نيروهاي آنها بود. با اسير هم رفتار بسيار صحيحي داشت. 🔸سه عراقي را داخل شهر آوردند. هنوز محلي براي نگهداري آنها نبود. مسئوليت حفاظت آ نها را به ابراهيم سپرديم. هر چيزي كه از طرف تداركات براي ما مي آمد و يا هر چيزي كه ما ميخورديم. ابراهيم همان را بين اسرا توزيع ميكرد. همين باعث ميشد كه همه، حتي اسرا مجذوب رفتار او شوند.كمي هم عربي بلد بود. در اوقات بيكاري مينشست و با اسرا صحبت ميكرد. 🔸دو روز ابراهيم با آنها بود، تا اينكه خودرو حمل اسرا آمد. آنها از ابراهيم سؤال كردند: شما هم با ما مي آيي؟ وقتي جواب منفي شنيدند خيلي ناراحت شدند. آنها با گريه ميكردند و ميگفتند: ما را اينجا نگه دار، هر كاري بخواهي انجام ميدهيم. حتي حاضريم با بعثيها بجنگيم! ٭٭٭ 🔸عمليات بر روي ارتفاعات آغاز شد. ما دو نفر كمي به سمت بالای ارتفاعات رفتيم. از بچه هاي خودي دور شديم. به سنگري رسيديم که تعدادي عراقي در آن بودند. با اسلحه اشاره كردم که به سمت بيرون حركت كنيد. فكر نميكردم اينقدر زياد باشند! ما دو نفر و آنها پانزده نفر بودند. گفتم:حركت كنيد. اما آ نها هيچ حركتي نميكردند! 🔸طوري بين ما قرار گرفتند كه هر لحظه ممكن بود به هر دوي ما حمله كنند. شايد هم فكر نميكردند ما فقط دو نفر باشيم! دوباره داد زدم: حركت كنيد و با دست اشاره كردم ولي همه عراقيها به افسر درجه داري كه پشت سرشان بود نگاه ميكردند! 🔸افسر بعثي ابروهايش را بالا مي انداخت. يعني نرويد! خيلي ترسيدم، تا حالا در چنين موقعيتي قرار نگرفته بودم. دهانم از ترس تلخ شد. يك لحظه با خودم گفتم: همه را ببندم به رگبار، اما كار درستي نبود. هر لحظه ممكن بود اتفاق بدي رخ دهد. از ترس اسلحه را محكم گرفتم. از خدا خواستم كمكم كند. يكدفعه از پشت ابراهيم را ديديم. به سمت ما مي آمد. آرامش عجيبي پيدا كردم. تا رسيد، در حالي كه به اسرا نگاه ميكردم گفتم: آقا ابرام، كمك! پرسيد: چي شده؟! گفتم: مشكل اون افسر عراقيه. نميخواد اينها حركت كنند! بعد با دست، افسر را نشان دادم. لباس و درج هاش با بقيه فرق داشت و كاملاً مشخص بود. 🔸ابراهيم اسلحه اش را روي دوشش انداخت و جلو رفت. با يك دست يقه بعثي و با دست ديگر كمربند او را گرفت و در يك لحظه او را از جا بلند كرد! چند متر جلوتر او را جلوي پرتگاه آورد. تمامي عراقيها از ترس روي زمين نشستند و دستشان را بالا گرفتند. افسر بعثي مرتب به ابراهيم التماس ميكرد و ميگفت: الدخيل الدخيل، ارحم ارحم و همينطور ناله ميكرد. ذوق زده شده بودم، در پوست خودم نميگنجيدم، تمام ترس لحظات پيش من برطرف شده بود. افسر عراقي را به ميان اسرا برگرداند. آن روز خدا ابراهيم را به كمك ما فرستاد. بعد با هم، اسرا و افسر را به پايين ارتفاع انتقال داديم. ( کتاب سلام بر ابراهیم) ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪🥀 (ع) ▪🖤سلام برآقایی که ▪🥀آب می دیــــــد ▪🖤به فکر فرو میرفت ▪🥀نوزاد می دیـــــد ▪🖤اشک می ریخـــت ▪🥀طفلان و کودکان را ▪🖤می دید ناله می کرد. ▪🥀شهادت جانسوز امام ▪🖤سجاد(ع) تسلیت باد. با ماباشید با گلچین سیاسی،مذهبی وخبرهای به روز😍😍😍👇 🌎مرکز گروههای نفوذسیاسی📛وبصیرت انقلابی🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3587965022C526f837d0d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 🖤شهادت امام کاروان اسرای کربلا 🕯نگین آرامش قلب اهل حرم 🖤یعقوب کربلا، ابن الارباب 🕯بزرگ مرد مناجات 🖤حضرت سجاد(ع) 🕯را به امام زمان(عج) وهمه 🖤عاشقانش تسلیت عرض میکنیم با ماباشید با گلچین سیاسی،مذهبی وخبرهای به روز😍😍😍👇 🌎مرکز گروههای نفوذسیاسی📛وبصیرت انقلابی🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3587965022C526f837d0d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀ســلام ✨صبحتـون بخیر 🥀عزاداری تون قبـول حق 🥀امـروز روز شهـادت ✨وارث داغ کـربـلاست 🥀بزرگ مردی که در سالیان دراز ✨غم عظیم کربلا را لابلای بغض و 🥀مناجات به زمینیان و اهل آسمان هدیه کرده 🥀شهادت امام سجاد علیه السلام ✨یاور تنهایی و غربت و اسارت 🥀 حضرت زینب (سلام‌الله علیها) تسلیت باد 🥀در پناه عنایت امام سجاد(عليه‌السلام) ✨روزتون پر خیر و برکت ان شاءالله
🌸پروردگارا ✨بی نگاه لطف تو 🌸هیچ کاری  ✨به سامان نمی‌رسد 🌸نگاهت را از ما دریغ نکن ✨و با دستان 🌸قدرتمند و توانايت ✨چرخ روزگارمان را بچرخان 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️به نام نامی 🖤مولای عابدین صلوات ▪️برای سرور و 🖤سالار ساجدین صلوات ▪️برای سید 🖤سجاد آن امام همام ▪️که هست رهبرو 🖤سردار صابرین صلوات 🖤 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهم 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚امام سجاد(ع): ✨دعاى مؤمن 🌸از سه حال خارج نيست: 🌿يا برايش ذخيره می گردد 🌿يا در دنيا برآورده می شود 🌿يا بلايى را كه می خواهد 🌿به او برسـد دفع می کند پس یکدیگر را دعاکنیم 🙏
🌷🌷🌷 🌻🍃روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات كرد. این دو دوست بینوا كه تا آن زمان با گدایی امرار معاش می‌كردند، همچون دو روی یك سكه جدانشدنی به نظر می‌رسیدند. 🌻🍃پادشاه كه آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی كند. پس به هر كدام پیشنهاد كرد آرزویی كنند. 🌻🍃ابتدا خطاب به دوست كوچك‌تر گفت: به من بگو چه می‌خواهی قول می‌دهم خواسته‌ات را برآورده كنم.اما باید بدانی من در قبال هر لطفی كه به تو بكنم، دو برابر آن را به دوستت خواهم كرد! 🌻🍃دوست كوچك‌تر پس از كمی فكر با لبخندی به او پاسخ داد: «یك چشم مرا از حدقه بیرون بیاور..!» 🌻🍃حسادت اولین درس شیطان به انسان احمق است!
مقایسه خودتان با دیگران، در صورتی‌ کـه اعتماد بـه نفستان بالا باشد، خوب اسـت‌؛ می تواند در شـما ایجاد انگیزه کنه! اما متاسفانه بیشتر انسان‌ها این “قدرت” را ندارند، دچار ناراحتی میشوند.
🔆مکافات فرعون 🌱درباره‌ی فرعون که مدعی خدایی شد و عمرش طولانی بود، از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت‌شده که او به دو صفت بود؛ یکی این‌که اخلاقش نیکو بود و دیگر اینکه مردم به‌راحتی و بدون مانع به نزدش می‌رفتند. پس خدا دوست داشت به خاطر این صفات، او را پاداش دهد. (و او سال‌ها عمر کرد.) 📚(سفینه البحار، ج 1، ص 212) ✨✨امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هر مؤمنی که بین خود و مؤمن دیگر پرده و حائلی افکند، خداوند بین او و بهشت، هفتاد هزار سور (دیوار) زند.» 📚(اصول کافی، ج 2، ص 27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🍃🌼صبح دوشنبه تون ‌معطر به ‌عطر خوش صلوات بر حضرت مُحَمَّد (صلّى‌الله‌عليه‌و‌آله) و خاندان مطهرش🌼🍃      🌺🍃🌼اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي        🌺🍃🌼مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد           🌺🍃🌼وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨ به نام خداوند بخشنده مهربان 🌸تاﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺩﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ!!! ✨ﺍﺳﯿﺮ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺵ... 🌸ﮐﻪ ﺑﯽ ﺧﺪﺍ.... ✨ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ، ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺖ 🌸 شروع روزمان به نام الله ✨ الهـی به امیـــد تـو
. الهی در جلال رحمانی، 🌱 در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کس بتو مانَد و نه به کسی مانی، پیداست که در میانِ جانی، بلکه جان زنده بچیزی است که تو آنی. 🌿 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🟩در دروازه را می‌توان بست ولی دهان مردم را نمی‌توان بست 🔻به معنای این است که حرف مردم انتها ندارد 🔹️این ضرب المثل یعنی در هر صورت انسان هر کاری که انجام دهد، مردم در مورد آن قضاوت می‌کنند و پشت سر همدیگر حرف می‌زنند، بنابراین نباید بخاطر حرف مردم از کاری که می‌خواهیم انجام دهیم و فکر می‌کنیم درست است، صرف نظر کنیم و یا بر عکس کارهایی که انجام می‌دهیم به خاطر حرف مردم باشد و مطابق میل دیگران رفتار کنیم. 🔸️بهتر است بدون ترس از قضاوت مردم و بدون اهمیت دادن به حرف‌های بی مورد دیگران، بر اساس تفکر و تعقل، کار خود را انجام دهیم. 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🟩ﻓﯿﻞ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩﺍﺵ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ 🔻به معنای این است که قیمت و ارج اشخاص نیکوکار در هنگام زندگی و بعد از مرگ به یک میزان است . 🔹️این ضرب المثل به این معناست که ارزش و ارج و قدر ﺷﺨﺺ نیکوکار در هنگام زندگی و پس از مرگ او به یک میزان است. کسی که وجود ارزشمندی دارد پس از مرگ نیز از ارزش او کاسته نمی‌شود و چیزهایی که از خود به جا می‌گذارد به همان اندازه زندگی‌اش، مفید و ارزشمند خواهد بود. مثل فیل پر عظمت که فقط عاج آن به اندازه یک فیل زنده ارزشمند است. 🔸️البته در مورد مسايل مالی و تجاری نیز این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند شیوۀ کار برای ما فرقی ندارد و در هر صورت به مقصود می رسیم 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
از دیروزت یاد بگیر برای امروز زندگی کن و به فردا امید داشته باش 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
افتاده درختی که به خود می بالید از داغِ تَبَر به خاک غم می نالید گفتم چه کسی به ریشه ات زد گفتا آنکس که به زیرِ سایه ام می‌خوابید... 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
طمع! طمع همچون آب شوری است که هر چه بیشتر خورده شود، تشنگی را افزون‌تر می‌کند...! 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆