eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 هزینه تبلیغ واریز به #ایران_همدل، 👇 ۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🌸 وَمَن يَتَوَكَّلْ ✨عَلَى اللَّهِ فَهُوَحَسْبُه 🌸و کسیکه برخدا توکل کند، ✨خدا برایش کافی است. 🌸الهی... ✨با توکل به اسم اعظمت 🌸روزمان را آغاز می کنیم . ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
💚 پیامبر اڪرم صلی الله علیه وآله: 🌸هر ڪس در نوشته اے بر من صلوات نویسد ، مادامی ڪه نامم در آن است ملائڪ براے او طلب آمرزش ڪنند🌸 📒 داستان‌های صلوات ‌‌‌‌💜اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💜وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
سلام سلامی به زیبایی سلام که نامی از نامهای خداوند تبارک و تعالی است . 🌺🌼🌾🍀☘🌿🌻💐🌷 صبح روز چهارشنبه تون بخیر ذکر روز چهارشنبه 🥀یا حی یا قیوم 🥀 ۱۰۰مرتبه تعجیل در امر فرج آقا امام زمان (عج) ، پیروزی رزمندگان جبهه مقاومت و مردم مظلوم فلسطین و نابودی رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی 🍀صلوات 🍀 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🔘 داستان کوتاه روزی از روزها در جنگلی سرسبز روباهی درصدد شکار یک خارپشت بود؛ روباه از خارهای خارپشت می ترسید و نمی‌توانست به خار پشت نزدیک شود. خارپشت با کلاغ نیز دوستی داشت، کلاغ هم به پوشش سخت خار پشت غبطه می خورد. روزی کلاغ به خار پشت گفت: پوشش تو بسیار خوب است؛ حتی روباه هم نمی تواند تو را صید کند. خار پشت با شنیدن تمجید کلاغ گفت: درسته اما پوشش من نیز نقطه ی ضعفی دارد. هنگامی که بدنم را جمع می کنم، در شکم من یک سوراخ کوچک دیده می شود. اگر این سوراخ آسیب ببیند، تمام بدن من شروع به خارش خواهد کرد و قدرت دفاعی من کم خواهد شد. کلاغ با شنیدن سخنان خار پشت بسیار تعجب کرد و در اندیشه نقطه ضعف خار پشت بود. خار پشت سپس به کلاغ گفت: این راز را فقط به تو گفتم. باید آن را حفظ کنی، زیرا اگر روباه این راز را بداند، مرا شکار خواهد کرد. کلاغ سوگند خورد و گفت: راحت باش، تو دوست من هستی، چطور می توانم به تو خیانت کنم؟ چندی بعد کلاغ به چنگ روباه افتاد، زمانی که روباه می خواست کلاغ را بخورد، کلاغ به یاد خار پشت افتاد و به روباه گفت: برادر عزیزم، شنیده ام که تو می خواهی مزه گوشت خار پشت را بچشی. اگر مرا آزاد کنی، راز خار پشت را به تو می گویم و تو می توانی خار پشت را بگیری. روباه با شنیدن حرفهای کلاغ او را آزاد کرد، سپس کلاغ راز خار پشت را به روباه گفت و روباه توانست با دانستن این راز خارپشت بینوا را شکار کند. هنگامی که روباه خار پشت را در دهان گرفت، خار پشت با ناامیدی گفت: کلاغ، تو گفته بودی که راز من را حفظ می کنی؛ پس چرا به من خیانت کردی؟! این داستان خیانت کلاغ نیست، بلکه خارپشت با افشای راز خود در واقع به خودش خیانت کرد. این تجربه ای است برای همه ی ما انسان ها که بدانیم رازی که برای دیگری افشا شد، روزی برای همه فاش خواهد شد. در واقع انسان ها هستند که باید رازدار بوده و راز خود را نگه دارند تا کسی از آن مطلع نشود و آن را در معرض خطر و آسیب قرار ندهد. ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
این دو متن کوتاه ارزش صد بار خوندن داره! ۱- از دیگران شکایت نمیکنم بلکه خودم را تغییر میدهم، چرا که کفش پوشیدن راحت تر از فرش کردن دنیاست. ۲- مبارزه انسان را داغ میکند و تجربه انسان را پخته میکند! هرداغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته اى ديگر خام نميشود ‌ ‌ ‍‌ 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🌷کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند احمق نیست، مناعت طبع دارد. 🌷کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد احمق نیست، منظم و محترم است. 🌷کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم احمق نیست. کریم و جوانمرد است. 🌷کسی که از معایب و کاستی های دیگران، در می گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد احمق نیست. شریف است. 🌷كسي كه در مقابل بي ادبي و بي شخصيتي ديگران با تواضع و محترمانه صحبت مي كند و مانند آنها توهين و بد دهني نمي كند، احمق نيست. مودب و باشخصيت است. 🌷کسی که به حرف های پشت سرش زده میشود اهمیت نمی دهد بی خبر نیست صبور و با گذشت است. "انسان بودن هزينه سنگيني دارد" ‍‌ 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
برای شاد بودن؛ کافیست کمتر فکر کنید، بیشتر احساس کنید ! کمتر اخم کنید، بیشتر لبخند بزنید ! کمتر قضاوت کنید، بیشتر بپذیرید ! کمتر گلایه کنید، بیشتر سپاسگذار باشید ! ‌ ‌ ‌‍‌ 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
پنج چیز که همین الان باید ترکش کنید: ✨راضی نگه داشتن همه ✨ترس از تغییر ✨زندگی کردن در گذشته ✨کم ارزش کردن خودتان ✨فکر کردن بیش از حد ‌ ‌ ‌‍‌ 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
✍🏻روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. 🍃🌸مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن. در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ. 📚محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج 1، ص 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
✍عیب کاخ 🔱یکى از پادشاهان کاخى ساخت که از حیث وسعت و معمارى، استحکام، زیبایى و دکوراسیون بى نظیر بود. روزى فرمان داد بزرگان قوم را دعوت کنند تا از آنان نظرخواهى شود آیا این کاخ عیبى دارد یا نه؟ هیچ کس عیبى به نظرش نرسید تا اینکه عارف زاهدى گفت این کاخ دو عیب بزرگ دارد. یکى اینکه سرانجام خراب مى شود، دیگر اینکه صاحبش خواهد مرد. پادشاه گفت مگر خانه اى یافت مى شود که این دو عیب را نداشته باشد؟ زاهد گفت آرى، خانه آخرت. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌ 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
امام علی علیه السّلام: اَلدَّهرُ يَومانِ : يَومٌ لَكَ وَ يَومٌ عَلَيكَ فَإذا كانَ لَكَ فَلا تَبطَر وَ إذا كانَ عَلَيكَ فَاصطَبِر ؛ دنیا دو روز است روزی با تو و روزی علیه تو است روزی که با تو است؛ سرکشی مکن و روزی که علیه توست صبور باش ... 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
بر گذشته حسرت آوردن خطاست 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
✨﷽✨ 🌼داستان کوتاه و پندآموز🌼 ✍پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن می‌کند دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوراند سوم: آنکه توخواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید . 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
داستان کوتاه پیرزنی برای سفید کاری منزلش کارگری را استخدام کرد. وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت. اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است. او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد... در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد. پس از پایان سفید کاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند. پیرزن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟ کارگر جواب داد: من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست. پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست... به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم. پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد. زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد. ــــــــــــــــــــــــ 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی.. ✨ای نفست هم نفس ِ"بی‌کسان" 🌸جز تو کسی نیست کَس ِ"بی‌کَسان" ✨بی‌کسَم و هم نفس من"تویی" 🌸رو به که آرم که کَس ِ من "تویی" 🌸با توکل به اسم اعظمت ✨روز مون را آغاز میکنیم 🌸 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🍃🍁آخر هفته تون متبرک به ذکر شریف صلوات بر حضرت محمد ص و خاندان مطهرشِ 🍁🍃 🍃🍁الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🍁🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود 🕯جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود 🕯پنج شنبه است 🍂یاد کنیم از گذشتگان 🕯كه جايشان هميشه 🍂در كنار ما خالیست 🕯برای شادی روح آنها 🍂فاتحه و آیه‌ای از قرآن بخوانیم جایگاه رفتگان تان بهشت 🙏🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁بر صبح 🧡دل انگیز خداوند سـلام 🍁برعشق و 🧡صفا و مهر و لبخند سـلام 🍁نقاش ازل 🧡چه خوش زده نقش سحر 🍁بر خالق قادر هنرمند سـلام 🧡سـلام صبحتون بخیر 🍁امروزتون سرشار از عشق و مهربانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚مولایم مهـــدی جـان ◽️چاره این دل بیچاره تویی، می آیی؟ ◽️تکیـه گـاه من آواره تویـی ، می آیی؟ سخنران:استاد رائفی پور 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات 🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
به نقل از راوی: شنيدم امام صادق عليه السلام در حالى كه دستش را به آسمان برداشته بود مى فرمود: پروردگار من! هرگز مرا چشم به هم زدنى به خودم وا مگذار، نه كمتر از آن و نه بيشتر. ابن ابى يعفور مى گويد: بى درنگ اشك از گوشه هاى محاسنش جارى شد. سپس رو به من كرد و فرمود: اى پسر ابى يعفور! يونس بن متّى را خداوند عزّوجلّ كمتر از يك چشم بر هم زدن به خودش وا گذاشت و در نتيجه، آن ترك اولى را مرتكب شد. عرض كردم: خداوند خيرتان دهد! آيا آن ترك اولى او را به حد كفر رساند؟ فرمود: نه، امّا مردن در آن حال هلاكت است الكافی ج2 ص581 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💥ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻋﺮﻓﺎﻥ 💥 ☄ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻥ ﺭﻭﺡ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﻗﻄﻌﯽ ، ﺩﺭ ﮐﺴﺮﯼ ﺍﺯ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺴﺘﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ . 👌ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﺠﺮﺑﯿﺎﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻥ ﺭﻭﺡ ﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ . ﯾﻪ ﺣﺲ ﺳﺒﮏ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﻌﻠﻖ ﺑﻮﺩﻥ . 🍃ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺡ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎﻟﻪ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﺭﺷﯿﻮ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﺍﻭﺳﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺑﺪﻭ ﺗﻮﻟﺪ ﺗﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺮﮒ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺗﺼﺎﻭﯾﺮ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﯾﮏ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﻧﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ . 🌿ﺷﺎﯾﺪ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﺳﺖ . ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﺍ 60 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ . ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﯾﻦ ﺗﻌﺎﺭﯾﻒ ﺍﺳﺖ . ﺑﺎ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ، ﺭﻭﺡ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﻠﺐ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﯿﺎﺕ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻭ ﻟﻮﻝ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮﮐﺲ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﺍﺳﺖ . 🌱ﺭﻭﺡ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﻨﻔﯽ . ﻣﺜﻼ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﯾﮏ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﯽ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺳﺖ . 🍃ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﮐﺸﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﺎﺩﯼ ﯾﺎ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﺟﻬﺖ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ . ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺩﻭ ﮐﺸﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻌﺪ . 💥ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﻏﻠﺒﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺭﻭﺡ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺟﺴﻢ ﮔﺮﺩﺩ . ﭼﻮﻥ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻥ ﺍﺯ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﺪ . ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺖ ﺭﻭﺡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺟﺴﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺟﺴﻢ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﺡ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﺩ . ﻓﺸﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ “ ﺭﻭﺡ ” ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﻬﺖ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﺴﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﺴﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ . ﭼﻮﻥ ﺟﺴﻢ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺮﮒ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ . ﭘﺲ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻓﺸﺎﺭ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﻗﺒﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺍﯾﻦ ﻓﺸﺎﺭ ﻫﯿﭻ ﺭﺑﻄﯽ ﺑﻪ ﺷﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺮﮒ ﺷﺮﻭﻉ ﮔﺮﺩﺩ. 🌿ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻻﯾﻞ ﺗﻠﻘﯿﻦ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﻓﻮﺕ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﺮﮒ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺳﻌﯽ ﺩﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺭﻭﺡ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺍﻭ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺮﻭﺩ . 🌹ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ‏( ﻉ ‏) : ﻃﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻫﺰﺍﺭﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﻭ ﻃﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮐﯽ ﮐﻦ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯼ … ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺡ ، ﺷﺎﯾﺪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ . ﺑﺤﺚ ﺭﻭﺡ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﺳﺖ . ﮔﺎﻫﯽ ﺗﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻓﺮﺩ ﻓﻮﺕ ﺷﺪﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺟﺴﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﺪ 👌ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺑﺮﺳﯿﻢ : ❌ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﭙﯿﭻ … 🌴 ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ ﺑﺒﯿﻦ ﻭ ﺩﻝ ﻣﺒﻨﺪ ﭼﺸﻢ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯ ﻭ ﺩﻝ ﻣﺒﺎﺯ ﮐﻪ ﺩﯾﺮ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
طی السماء و سوار شدن ۳۱۳ نفر بر ابرها امام صادق علیه‌السلام: وقتی که به قائم عجل‌الله فرجه اذن ظهور داده شد، خدا را با نام عبرانیش می‌خواند. پس دعایش مستجاب شده و اصحابش که ۳۱۳ نفرند، مانند پاره ابرهای پاییزی گرد او اجتماع می‌کنند و آنان پرچمداران او هستند؛ بعضی از آنان شب از بستر خود ناپدید شده و در مکه صبح می‌کنند و برخی دیده می‌شود که در روز روی ابری نشسته سیر می‌کنند و هر یک با نام خود و نام پدر و صفات و نسبش شناخته می‌شود. سوال شد: ایمان کدام یک بیشتر است؟ فرمود: آن کس که روی ابرها در روز حرکت می‌کند و آنان ناپدید شوندگان‌اند. قَالَ أَبُو عبدِ اللهِ إِذَا أُذنَ الإِمَام دَعَا اللّهَ بِاسمِهِ العِبرَانِی فَأُتِیحت لَهُ صَحابَته الثَّلاثُمِائةِ وَ ثَلَاثةَ عَشرَ قَزعٌ کَقزَعِ الخَریفِ وَ هُم أَصحابُ الأَلوِیةِ مِنهُم مَن یُفقدُ عَن فِراشِه لَیلًا فَیُصبِح بِمکَّة وَ مِنهُم مَن یُرَی یَسیرُ فِی السّحَابِ نَهاراً یُعرف بِاسمِهِ وَ اسمِ أَبِیه وَ حِلیَته وَ نَسبِه قُلتُ جُعلْت فِداکَ أَیّهُم أَعظَم إِیماناً قَالَ الّذِی یَسِیر فِی السّحَاب نَهاراً وَ هُم المَفقُودونَ غیبت نعمانی ص۳۱۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
میدونے چـــــرا ؛ امام زمـــــان ظهور نمیڪنہ ❓ 🌺یڪ ڪـــــلام : چون من و تو جامعہ امام زمانے نساختیم امام زمان در جامعه اے ڪہ حرمت ندارد ، نـــــباید بـــــیاید ... چون اگر بیاید ، مانند پدرانش ڪشتہ خواهد شد ؛ 👌هیچ کارے نمیخواد بڪنے ؛ فقط خودت رو درست ڪن ... دو ڪلمہ 🚫 گـــــناه نڪـــــن 🚫 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🔴 ناتوانی قدرت‌هـا از ادارهٔ کشورهــــا «حَتّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً»(جن/۲۴) ⭕️ پیش از ظهور امام زمان، حکومت‌های ستمگر به ضعف می‌گرایند و این زمینه‌ای می‌شود تا (به ناچار) حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله فرجه را بپذیرند: 🌕 آقا امام کاظم علیه السلام درباره این آیه شریفه: «تا آن گاه که ببینند، آن چه وعده داده شده است و به زودی خواهند دانست چه کسی یاوران کم تری دارد و ناتوان تر است»، فرمودند: «وعده‌ای که در این آیه داده شده است، مربوط به حضرت قائم عجل الله فرجه، و اصحاب و یاوران و دشمنانش است؛ آن گاه که امام زمان قیام کند، دشمنانش ناتوان‌ترین دشمنان خواهند بود و کم‌ترین نیروها و تجهیزات را خواهند داشت. مُحَمَّدِبْنِ‌الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ الْمَاضِی قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل... حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً یَعْنِی بِذَلِکَ الْقَائِمَ وَ أَنْصَارَهُ. 📗تفسير نورالثقلين، ج ۵، ص ۴۴۱ 📗تفسيرالبرهان، ج ۵، ص ۵۰۸ 📗الکافي، ج ۱، ص ۴۳۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف قرائت بفرمایید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🔴 پاسخی قطعی و زیبا به هزاران سوال 🌕 چطور ممکن است امام زمان عج 1200 سال عمر کرده باشد، چطور ممکن است افرادی درون غار 300 سال بخوابند، چطور وسط بیابان دریا شد و کشتی به حرکت درامد، چطور ممکن است حضرت مریم س بدون ازدواج بچه به دنیا بیاورد، چطور ممکن است مادر امام زمان عج بدون علائم بارداری بچه به دنیا بیاورد، اگر امام زمان هست پس کجاست؟ او که در سرداب سامرا بود و دیگر دیده نشد، چگونه در پنج سالگی امام شد، چگونه اصحابش دوباره زنده شده و رجعت میکنند، چگونه حضرت عزیر مرد و صد سال بعد زنده شد و... 🌕 اگر به متن بالا دقت کرده باشید تمام شبهاتی که به امام مهدی عج نسبت میدهند همگی در داستانهای قرآنی پیامبران پاسخ داده شده، عمر نوح و خواب اصحاب کهف و زنده شدن حضرت عزیر، بدون علائم بارداری بودن مادر حضرت موسی، باردار شدن حضرت مریم س و به دنیا آمدن حضرت مسیح فقط چند ساعت بعد و سخن گفتن حضرت مسیح در قنداق و پیامبر بودنش در همان روز، در چاه افتادن حضرت یوسف و عزیز مصر شدنش، وجود داشتنش و انکار زنده بودنش از اطرافیان، مقابل چشم مردم بودن و شناخته نشدنش. عظمت ملک حضرت سلیمان و خدمتگزاری اجنه. همگی این داستانهای قرآنی حکمت دارد و اشاره به آخرین منجی حضرت مهدی عج دارد تا به تمام شبهات مردم آخرالزمان پاسخ دهد 🌕 اما نکته مهم وپاسخ کاملتر به شبهه افکنان اینست که مگر نمیدانند خداوند خالق همه چیز از هیچ چیز است؟ ما انسانها فقط قوانین و مواد و انرژی هایی که خداوند خلق نموده را با یکدیگر ترکیب میکنیم و چیزی میسازیم اما خداوند همه چیز را از هیچ محض خلق نموده و همه قوانین و میزان آنها را خودش ایجاد نموده ، زمان و مکان و جسم و مایع و گاز و نور و هرانچه که میدانیم و نمیدانیم همگی مخلوق خدا هستند و همگی در ابتدا هیچ بوده اند نه اینکه خداوند با ترکیب چیزی انها را درست کند. خداوند قانون نحوه تولید مثل و قانون نحوه پیر شدن سلولها و عمر و گذر زمان و هرچیزی که فکرش را کنیم را ایجاد نموده، حالا اگر خودش بخواهد آیا نمیتواند قانونی که خودش خلق کرده را تغییر دهد؟ 🌕 اگر عمر انسانها 10 سال بود همگی سن 80 سالگی را معجزه میپنداشتند، بیماری پیرسالی وجود دارد که کودک در 10 سالگی کاملا پیر است و میمیرد، اگر همه ما انگونه بودیم و کسی صد سال عمر میکرد تعجب میکردیم. اگر اسمان از ابتدا قرمز بود و فردا ابی میشد همگی معجزه میدانستند. اگر انسانها 20 سالگی لب به سخن میگشودند، سخن گفتن کودک دو ساله را معجزه میدانستند. پس هرچه اطرافتان میبینید همگی معجزه هستند اما چشم و ذهن ما به آن عادت نموده و چیزی خلاف آن عادت را معجزه میبیند، خداوند خودش حد و اندازه هرچیزی را مشخص میکند و اگر خداوند همان چیزی که طرح ریزی نموده را تغییر دهد افراد نادان بخاطر آنکه با عادت خودشان متفاوت است آن را انکار میکنند ﺷﺄﻥ ﺍﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻣﺪﻥ ﭼﻴﺰی ﺭﺍ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻛﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﺑﺎﺵ، ﭘﺲ بی ﺩﺭﻧﮓ ﻣﻮﺟﻮﺩ میشود (82یس) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند ، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود : « دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت . شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌ شود دعوت مى‌ کنیم . » در ابتدا ، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌ شدند اما پس از مدتى ، کنجکاو مى‌ شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ ها در اداره مى‌ شده که بوده است . این کنجکاوى ، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند . رفته رفته که جمعیت زیاد مى ‌شد هیجان هم بالا مى‌ رفت . همه پیش خود فکر مى ‌کردند : « این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود ؟ به هر حال خوب شد که مرد !» کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى ‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى ‌کردند ناگهان خشکشان مى زد و زبانشان بند مى‌ آمد . آینه ‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌ کرد ، تصویر خود را مى ‌دید . نوشته‌ اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: « تنها یک نفر وجود دارد که مى‌ تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما . شما تنها کسى هستید که مى ‌توانید زندگى‌ تان را متحول کنید . شما تنها کسى هستید که مى‌ توانید بر روى شادى‌ ها ، تصورات و موفقیت‌ هایتان اثر گذار باشید شما تنها کسى هستید که مى ‌توانید به خودتان کمک کنید . زندگى شما وقتى که رئیستان ، دوستانتان ، والدین‌ تان ، شریک زندگى ‌تان یا محل کارتان تغییر مى ‌کند ، دستخوش تغییر نمى ‌شود . زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌ کند که شما تغییر کنید ، باور هاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى ‌باشید . مهم‌ ترین رابطه‌ اى که در زندگى مى ‌توانید داشته باشید ، رابطه با خودتان است . خودتان را امتحان کنید . مواظب خودتان باشید . از مشکلات ، غیر ممکن‌ ها و چیز هاى از دست داده نهراسید . خودتان و واقعیت ‌هاى زندگى خودتان را بسازید . دنیا مثل آینه است . انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن ‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى ‌گرداند . تفاوت ‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است . »
📚 با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، در مسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست ڪمڪ داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمــــــردِ مــــؤمـن٬ دســــت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪه‌ای دادند. جــــوانـی از او پـرسیــد: پــــول شیــرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـــول شیـــرین‌تـــر، جــــــــان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. 🔸 به فـــرمـایــش حضـــرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 📔بقره آیه‌ی 195 و (از مال خود) در راه خدا انفاق ڪنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه خدا نیڪوڪاران را دوست می‌دارد. 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
📚 با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، در مسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست ڪمڪ داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمــــــردِ مــــؤمـن٬ دســــت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪه‌ای دادند. جــــوانـی از او پـرسیــد: پــــول شیــرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـــول شیـــرین‌تـــر، جــــــــان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. 🔸 به فـــرمـایــش حضـــرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 📔بقره آیه‌ی 195 و (از مال خود) در راه خدا انفاق ڪنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه خدا نیڪوڪاران را دوست می‌دارد. 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🌸🍃🌸🍃 پیرمرد کشاورزی بود که جالیزی داشت که هندوانه اش زیاد بود ولی از یک بابت خیلی ناراحت بود، چون یک روباه مکار شب که می شد، به طرف جالیز راه می افتاد و در چشم به هم زدن مقدار زیادی از خربزه و هندوانه های رسیده و کال را خرد می کرد و همه ی بوته ها را می کند، پیر مرد هر کاری که کرد نتوانست روباه را بگیرد. پیرمرد سر راه روباه یک چاه کند و روی آن را با ساقه و برگ نازک علف پوشاند ولی روباه از این حیله پیرمرد با خبر شد. ناچار آرد آورد و خمیری درست کرد و توی آن زهر ریخت و سر راه روباه گذاشت، ولی روباه مکار همین که خمیر را بو کشید فهمید که زهر دارد و آن را نخورد. عاقبت پیرمرد با یک نفر مشورت کرد و او به پیرمرد گفت که سر راه روباه تله ای در زمین کار بگذارد و به زمین، میخ کند و یک تکه گوشت سر راه روباه گذاشت، روباه شب که آمد و سفره چرب و نرمی دید جلو رفت، ولی از این فکر هم غافل نبود که ممکن است دامی برایش گذاشته باشند، به همین جهت دمش را به طرف تله نزدیک کرد و عقب عقب رفت که ناگهان دم روباه در تله گیر کرد روباه و به هر طرف که رفت و هر زرنگی که به خرج داد خلاص نشد که نشد تا صبح آنقدر تلاش کرد که خسته و بی حال افتاد. پیرمرد آمد و گفت: آقا روباه تو با آن زرنگی چطور شد که توی تله افتادی؟ روباه گفت: من که در تله نیستم بلکه این دم من است که در تله افتاده، من به این سادگی ها در تله نمی افتم! پیر مرد گفت: بله دم روباه از زرنگی در تله است. 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆