eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 https://eitaa.com/joinchat/4221632789C0d32769a76
مشاهده در ایتا
دانلود
@zibastory ازهرجایی که افتادی احتمالش هست که بتوانی دوباره بلند بشوی ازهرجایی... هرجایی به غیر از"چشم"😔 ‍
@zibastory گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد ، تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد ، تا او را نجات دهد و در مقابل، گرگ مزدی به لک لک بدهد... لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد ، و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد ؛ گرگ به او گفت:" همین که سرت را سالم از دهانم ، بیرون آوردی باید خدا رو شکر کنی...!" حکایت خیلی از آدمهایی اطراف ماست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@zibastory مسئولان حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن را به حساب گلایه نداشتن مردم نگذارند ای دورت بگردم آقای من❤️شما بگویید جان هم میدهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨به نام خداوند نیکوسرشت 🌸که او در جهان بذرنیکی بکشت ✨خدایا... 🌸صبحمان را ✨با نام تو آغاز می‌كنیم 🌸نام تو آرامش ✨لحظه‌‌‌هايمان است و 🌸می‌دانیم امروز بركت و شادی را ✨مهمان لحظه‌‌هايمان خواهی كرد 🌸 الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امروز دوشنبه برای روا شدن 💫حاجات خیر همه صلوات 🌺دعا کنیم برای هم 💫برای یه حال خوب 🌺برای دلی آروم 💫برای گشوده شدن گره ها 🌺 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 💫 مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@zibastory 🌹 شیرازۀ عترت و 💗کتاب است حسیـن 🌹سرچشمۀ عشق و 💗انقلاب است حسیـن دیگر شهدا ستارۀ تابانند🌹 🌹عباس چو ماه و 💗آفتاب است حسیـن 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفکر اردکی @zibastory دو اردک بعد از دعوایی که هیچ‌وقت زیاد طول نمی‌کشد، از هم جدا می‌شوند و در جهت مخالف هم شنا می‌کنند. بعد هر یک از اردک‌ها چند بار بال‌هایش را به شدت به هم می‌زند و انرژی مازادی را که در طول دعوا در او جمع شده، آزاد می‌کند. آن‌ها بعد از به هم زدن بال‌هایشان با آرامش روی آب شناور می‌شوند، مثل این که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اگر اردک، ذهن انسان را داشت، این درگیری را با فکر کردن و داستان‌سازی درباره‌ی آن زنده نگه می‌داشت. داستان اردک احتمالا این می‌شد: «باور نمی‌کنم چنین کاری کرده باشد. تا چند سانتی‌متری من جلو آمد. فکر می‌کند برکه مال اوست. اصلاً ملاحظه‌ی حریم مرا نمی‌کند. دیگر هرگز به او اعتماد نخواهم کرد. دفعه‌ی بعد برای اذیت و آزار من کاردیگری خواهد کرد. مطمئنم از حالا دارد توطئه‌چینی می‌کند. ولی من دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. درسی به او می‌دهم که هرگز فراموش نکند.»... اگر اردک دارای ذهن انسان بود،‌چه‌قدر زندگی برایش دشوار می‌شد... درسی که اردک به ما می‌آموزد این است: بال‌هایت را به هم بزن ماجرا را رها کن و به تنها مکان قدرت یعنی زمان حال برگرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@zibastory 💐من فاطمه 🎊بر اهل کسا نور دو عینم 💐من مــادر 🎉شاهـنشه بین الحـرمینم 💐از شهر مدینه 🎊بدهم مژده به عُشاق 💐یک روز فقط 🎉مانده به میلاد حسینم.. 💐پیشاپیش 🎊میلاد امام حسین (ع) و روز پاسـدار مبارک 💐
🔆كودكى دردآشنا مرحوم قطب الدّين راوندى و ديگر بزرگان به نقل از عيسى شَلمقانى آورده اند: روزى بر محضر مبارك امام صادق عليه السلام وارد شدم و تصميم داشتم كه درباره شخصى به نام ابوالخطّاب سؤال كنم . همين كه داخل منزل حضرت رفتم و سلام كردم ، امام عليه السلام فرمود: اى عيسى ! چرا نزد فرزندم موسى - كاظم عليه السلام - نمى روى ، تا آنچه كه مى خواهى از او سؤ ال كنى ؟! من ديگر سخنى نگفتم و براى يافتن حضرت موسى كاظم عليه السلام روانه گشتم ؛ و سرانجام او را در مكتب خانه يافتم ، كه نشسته بود و مدادى در دست داشت . چون چشم آن كودك معصوم بر من افتاد، اظهار داشت : اى عيسى ! خداوند متعال در روز اءزل از تمامى پيغمبران و خلايق ، بر نبوّت محمّد بن عبداللّه صلى الله عليه و آله ؛ و نيز خلافت و جانشينى اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام عهد و ميثاق گرفته است ؛ و همگان نسبت به آن وفادار و ثابت هستند. وليكن عدّه اى از افراد، ايمانشان حقيقت و واقعيّت ندارد، بلكه ايمان آن ها عاريه و ظاهرى است ، كه ابوالخطّاب نيز از جمله همين افراد مى باشد. @zibastory عيسى شلمقانى گويد: چون از آن كودك ، چنين سخنى عظيم را شنيدم ، خصوصاً كه از نيّت و قصد درونى من آگاه بود، بسيار خوشحال شدم ؛ و آن حضرت را در آغوش گرفته و پيشانى او را بوسيدم و اظهار داشتم : ذرّيه رسول اللّه صلوات اللّه عليهم ، بعضى از بعضى ارث مى برند و همگان يكى مى باشند. و پس از آن ، نزد امام صادق عليه السلام بازگشتم و جريان را برايش بازگو كردم ؛ و افزودم بر اين كه همانا او حجّت خدا و خليفه بر حقّ رسول اللّه صلى الله عليه و آله است . سپس امام صادق عليه السلام فرمود: چنانچه هر مطلب و سؤالى كه داشتى ، از اين فرزندم - كه او را مشاهده نمود 📚 الخرايج والجرايح : ج 2، ص 653، ح 2، بحارالا نوار: ج 48، ص 58، ح 68.
🙏🤍 @zibastory ✍️ صدای درونی بچه‌ها 🔹بچه که بودم وقتی کار اشتباهی می‌کردم مادرم می‌گفت: اشکال نداره. حالا چیکار کنیم تا درست بشه؟ 🔸اما مادر دوستم بهش می‌گفت: خاک بر سرت. یه کار درست نمی‌تونی انجام بدی! 🔹امروز هر دو بزرگسال و بالغ شدیم. 🔸وقتی اتفاق بدی میفته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه: خب حالا چیکار کنم؟ 🔹سعی می‌کنم با کمترین تنش مشکل رو حل کنم. 🔸اما دوستم در مواجه‌شدن با اتفاقات بد عصبانی می‌شه و می‌گه: خاک بر سر من که نمی‌تونم یه کار درست انجام بدم. چرا من این‌قدر بدبختم! 💢حرف‌های امروز ما و احساسی که به بچه‌هامون می‌دیم تبدیل به صدای درونی اون‌ها می‌شه. 🔺مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به بچه‌هامون هدیه می‌دیم.
🔆جزاى بد گمانى بشوهر؛ و النگوى عروس در دريا سليمان بن عبداللّه حكايت كند: روزى با عدّه اى به منزل حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام وارد شديم و در حضور آن حضرت نشستيم . پس از لحظاتى ، زنى را كه صورتش به عقب برگشته بود، آوردند و از حضرت خواستند كه او را معالجه نمايد. امام كاظم عليه السلام دست راست مبارك خود را بر پيشانى زن و دست چپ را پشت سر او نهاد و سر و صورت او را به حالت طبيعى برگرداند؛ و زن سالم شد. سپس حضرت زن را مخاطب قرار داد و فرمود: مواظب باش بعد از اين مرتكب چنين خلافى نشوى . افراد در مجلس سئوال كردند: يا ابن رسول اللّه ! اين زن چه كار خلافى را انجام داده ، كه دجار اين عقاب شده است ؟ امام عليه السلام فرمود: نبايد راز او فاش گردد، مگر آن كه خودش مطرح كند. هنگامى كه از زن سئوال شد كه چه عملى انجام داده بودى ؟ @zibastory گفت : شوهرم غير از من همسر ديگرى دارد و هر دو در يك منزل هستيم ، در حالى كه هووى من پشت سرم نشسته بود، من بلند شدم تا نماز بخوانم ؛ شوهرم حركت كرد و رفت ، من گمان كردم پيش آن همسرش رفته است ، پس صورت خود را برگرداندم تا ببينم چه مى كنند، هوويم را تنها ديدم و شوهرم حضور نداشت . و چون چنين گمان خلافى را نسبت به شوهرم انجام دادم ، به آن مصيبت گرفتار شدم و به دست مبارك مولايم ، آن عقاب برطرف شد و توبه كردم .(1) همچنين به نقل از اسحق بن عمّار آورده اند: هنگامى كه امام موسى كاظم عليه السلام به سوى بصره رهسپار بود، من نيز همراه ايشان در كشتى سوار بودم ، پس چون نزديك شهر مداين رسيديم موج عظيمى دريا را فراگرفت و پشت سر ما كشتى ديگرى بود كه در آن جمعيّتى ، عروسى را به منزل شوهرش مى بردند. ناگهان فريادى به گوش رسيد، حضرت فرمود: چه خبر است ؟ اين سر و صداها و فريادها براى چيست ؟ گفتند: در آن كشتى ، دخترى را به عنوان عروس به منزل شوهرش مى برند، عروس كنار كشتى رفته و خواسته كه دستهايش را بشويد، ناگهان يكى از النگوهايش داخل آب دريا افتاده است . حضرت فرمود: كشتى را متوقّف نمائيد و ملوان و خدمه آماده كمك و برداشتن النگو باشند. پس از آن ، حضرت به ديواره كشتى تكيه داد و دعائى را زمزمه نمود و سپس ‍ فرمود: ملوان ها سريع پائين روند و النگو را بردارند. اسحاق گويد: در همان حال متوجّه شديم كه آب فروكش كرده و النگو روى زمين آشكار است . بعد از آن ، حضرت افزود: النگو را برداريد و به صاحبش عروس تحويل دهيد؛ و بگوئيد كه خداوند متعال را حمد و سپاس گويد. و چون مقدارى حركت كرديم و از آن محلّ گذشتيم به حضرت عرض كردم : فدايت گردم ، اگر ممكن است دعائى را كه خواندى ، به من تعليم فرما؟ امام عليه السلام فرمود: بلى ، ممكن است ؛ مشروط بر آن كه آن دعا را به كسى كه اهليّت ندارد، نياموزى مگر به شيعيانى كه مورد اعتماد باشند؛ و سپس حضرت آن دعا را املا نمود و من نوشتم .(2) 📚1- تفسير عيّاشى : ج 2، ص 205، بحارالا نوار: ج 48، ص 39، ح 15، إ ثبات الهداة : ج 3، ص 201، ح 94. 2- إ ثبات الهداة : ج 3، ص 203، ح 97، بحارالا نوار: ج 48، ص 29، ح 2.