eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 هزینه تبلیغ واریز به #ایران_همدل، 👇 ۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرداب مقدس در سامرا 🌅🕊زیارت امام زمان علیه السلام،درهر صبحگاه 🕊࿐჻🎀✨🎀჻࿐🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷ســــــلام 💓صبح شنبه تون بخیر و شادی   🌷صبحتون زیبـا و پرانرژی 💓روزتون معطر به نور الهی 🌷سر آغاز روزتـون 💓سرشـار ازعشق و محبت 🌷و خبرهای  خوش و عالی 💓دلتون شـاد 🌷و زندگیتون مملو از خوشبختی شروع هفته تون پر برکت💓🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 توفیق دیدار امام زمان ارواحنا فداه چگونه به دست می‌آید ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شستشوی حرم مطهر امام حسین علیه السلام در آستانه محرم
🌹کلامی از بزرگان🌹 🌸خدا همه عالم را برای شما وشمارا برای خودش آفریده است. 👌ببینیدکه چه مقام ومنزلتی برای شما آفریده است. 🌹مرحوم شیخ رجبعلی خیاط🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹برخورد عجیب امیرالمومنین با دختر یزدگرد 🎙حجت الاسلام مومنی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔆توصیف خارق العاده دنیا از زبان امام علي (ع) 🔅بیشترین ضربه هارا خوبترین آدمها میخورند ؛ برای خوبی هایتان حد تعیین کنید و هر کس را به اندازه لیاقتش بها دهید نه به اندازه مرامتان ؛ 🔅زندگی کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است ! ◀️تا میتازی با تو میتازند ؛ ⏺زمین که خوردی ؛ آنهایی که جلوتر بودند ؛ هرگز برای تو به عقب باز نمیگردند ! و آنهایی که عقب بودند ؛ به داغ روزهایی که میتاختی تو را لگد مال خواهند کرد ! ✅در عجبم از مردمی که بدنبال دنيايی هستند که روز به روز از آن دورتر ميشوند ؛ و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزديکتر ميشوند 📚نهج البلاغه ص56خ43 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تلنگری به آنهای که تبلیغ امام زمان انجام نمی‌دهند پول دارند وقت دارند موقعیت دارند و.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🟩داستان ضرب المثل جایی که نمک خوردی، نمکدان مشکن او یک دزد ماهر بود و با چند نفر از دوستانش یک باند سرقت تشکیل داده بود. یک روز با هم نشستند و صحبت کردند. در حین گفتگو گفتند: چرا ما همیشه با فقرا و مردم عادی سر و کار داریم و قوت لا یموت آنها را از دستشان می گیریم؟ بیاید این بار خود را به خزانه سلطان بزنیم که تا آخر عمر برایمان بس باشد. البته دسترسی به خزانه سلطان آسان نبود. آنها تمام راه ها و امکانات ممکن را که مدتی در ذهنشان بود بررسی کردند تا سرانجام بهترین راه ممکن را پیدا کردند و به خزانه رسیدند. خزانه پر از پول و جواهرات گرانبها بود. تا جایی که می توانستند انواع طلا و عتیقه جات را بسته بندی کردند تا با خود ببرند. در آن لحظه چشم سردسته گروه به جسم درخشان و سفیدی افتاد، فکر کرد الماس شب چراغی است، نزدیک آن شد و گرفت و برای امتحان آن را به سر زبانش زد و بعد از اینکه فهمید نمک است بسیار ناراحت و عصبانی شد. از شدت عصبانیت طوری به پیشانی خود زد که دوستانش متوجه او شدند و فکر کردند که اتفاقی افتاده یا به خزانه داران خبر داده شده است. خیلی سریع به او رسیدند و گفتند: چه شده؟ او که آثاری از خشم و غم در چهره اش دیده می شد، گفت: متأسفانه همه رنج های ما به هدر رفته و نم گیر سلطان شدیم. ناخودآگاه طعم نمکش را چشیدم. دیگر نمی شود دارایی پادشاه را برد، از مردانگی و مروت به دور است که ما نمک کسی را بخوریم و نمکدان او را هم بشکنیم. در دل آن سکوت وحشتناک شبانه، بدون اینکه کسی بویی از آن ببرد، دست خالی به خانه بازگشتند. صبح که شد و چشم نگهبانان به درهای باز خزانه افتاد تازه متوجه شده بودند که دیشب خبرهایی بوده است. سراسیمه به سمت جواهرات سلطنتی رفتند، دیدند که سر جایشان نیست، اما بسته‌هایی وجود دارد. وقتی آنها را باز کردند، دیدند که جواهرات در بسته ها است. بررسی دقیق که کردند دیدند که دزد خزانه را نبرده است و گرنه الآن خدا می داند سلطان با ما چه می کرد و … بالاخره خبر به سلطان رسید و خودش آمد و صحنه را با دقت تماشا کرد، آنقدر عجیب و شگفت انگیز بود که انگشتش را گاز گرفت و گفت: عجب! این دزدی چگونه است؟ برای دزدی آمده بود و با اینکه می توانست همه چیز را بردارد اما چیزی نبرده؟ مگه می شه؟ چرا؟… اما هر چه هست، باید ریشه را پیدا کنم و به تهش برسم. همان روز اعلام کرد: «هر کس شب گذشته به خزانه آمده در امان است او می تواند نزد من بیاید، من بسیار مایلم از نزدیک او را ببینم و بشناسم.» این اعلامیه به گوش دزدها رسید، دوستان خود را جمع کرد و به آنها گفت: سلطان به ما رحم کرده، بگذارید نزد او برویم و ببینیم چه خواهد گفت. نزد سلطان آمدند و خود را معرفی کردند، سلطان که باور نمی کرد، دوباره با کمال تعجب پرسید: آیا این کار تو بود؟ او گفت بله. سلطان پرسید: چرا آمدی و دزدی کردی و با اینکه می توانستی همه چیز را بگیری ولی چیزی نگرفتی؟ گفت: چون نمک تو را چشیدم و نمک گیر شدم و بعد به طور مفصل جریان را به سلطان گفت. سلطان چنان عاشق کرم و بزرگواری او شد که گفت: «حیف است جای انسان نمک شناسی مثل تو، جای دیگری باشد، تو باید در دستگاه حکومت من کار مهمی را بر عهده بگیری و حکم خزانه داری را برای او صادر کرد …»
🟩چاقو دسته خودش را نمی بره 🔻 خویشان و بستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند 🔹️ضرب المثل چاقو دسته خودش را نمی برد به ذات یک شخص اشاره کرده است که هرچقدر انسان بد ذات و بد طینت باشد به خودش آسیبی وارد نمی‌کند و همیشه سعی دارد خودش را نجات دهد و فقط به خودش اهمیت می‌دهد
🌸به نام آن خداوندی ✨ که نــور اســـت 🌸رحیمست وکریمست ✨و غفــــور اســت 🌸خدای صبـــــح و ✨این شـور و طـراوت 🌸که از لطفش دل ما ✨در سُرور اســـت 🌸با توکل به اسم اعظمت ✨روزمان را 🌸با یاد و نامت آغاز میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 نه قیمت دارد 🌹نه مقدار دارد نه انقضا 💞هر دارو برای دردی موثرست 🌹و برای درد دیگر مضر 💞اما 🌹بر هر دردی دواست تقدیم به شما دوستان خوبم 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴امروز ساحل دلم 💚را به خدای مهربانی‌ها می‌سپارم 🌴و می‌دانم زیباترین و امن‌ترین 💚قایق را برایم می‌فرستد. 🌴او همواره بر من آگاه و بیناست 💚خداوندا سپاسگزارم...
🟩چیزی که عوض داره گله نداره این کار به آن کار در. ۱- یعنی اگر به دیگران ظلمی کردی و همان ظلم را نیز در حق تو کردند نباید گله و شکایت کنی زیرا عوض آن را دریافت کرده ای. ۲- کسی از جانب شخص دیگری مورد آزار و اذیت واقع شده و پس از مدت ها، شرایط طوری میشود که شخص اذیت شده فرصت را مناسب می بیند که جبران کند! به همین دلیل او نیز کسی را که قبلا اذیتش می کرده اذیت می کند. درواقع جزای عمل او را به او نشان میدهد و او حق هیچ گله ای ندارد. ۳- این ضرب المثل را به آدم های خلافکار و ظالم به کار میبرند البته در زمانی که تاوان کار خلافشان را پس می دهند. ۴- انسان نباید از نتایج و عواقب کارهای نادرستش شکوِه و ناله کند چرا که هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی! بدی و خوبی هرکدام نتایج متناسب با خود را دارند.
*کبد چرب و راهکارهای طب سنتی* بهترین پاک کننده *کبد_چرب* ؛ هر روز صبح نصف لیوان آب سیب و آب کرفس را با نصف لیموترش تازه مخلوط و میل نمایید زیرا این ترکیب یکی از بهترین پاک کننده های کبد میباشد در دهکده سلامت منتظرشماهستیم☺️😍👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3351445974C1cc2faafd4 پیشنهاد عضویت👆👆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان شگفت انگیز شیخ عدنان، مفتی اهل سنت عربستانی درباره ی امام حسین (ع) و سرگردانی مجری در برنامه تلویزیونی ! ❗️ هرکس در عزای حسین غمگین نشود ، کافر و منافق است ❗️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ تصویری تلنگر حتما ببینید و به خاطر تعظیم شعایر حسینی و رفع شبهات عزاداری حتما ترویج دهید تا قدمی برای دستگاه امام حسین علیه السلام برداشته باشید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
طبع بدن خود را بدانیم یکی از مهم ترین عوامل  سلامتی انسان، شناخت و داشتن اطلاعات در مورد طبیعت (طبع )بدن است 💎نشانه های طبع ها ⚪️گرم و خشک(صفرا)❗️🤔 ✨مزه دهان تلخ.رنگ زبان زرد.تشنگی.زبری پوست.زردی چشم.کدری ادرار.عصبی شدن.سیاهی رفتن چشم.سرگیجه.گرمی بدن .دیدن خوابهای بد.یبوست.تندخویی.بهانه جویی 🔴طبع گرم و تر(دم)❗️🤔 ✨مزه دهان شیرین.رنگ زبان قرمز.لزج بودن اب دهان.خارش بدن.بروز جوش در بدن.سنگینی سر.خمیازه کشیدن.چرت زدن. 🔵طبع سرد و تر .(بلغم)❗️🤔 مزه دهان ترش.رنگ زبان سفید.سردی پوست.دیر هضم شدن غذا.میل به خواب زیاد.جاری شدن اب از دهان.رقیق بودن اب بینی.درد کمر.دردبدن.درد پاها.ضعف بینایی.تپش قلب.تولید کرم در انتهای روده بزرگ. حجم زیاد ادرار 🔘طبع سرد و خشک(سودا )❗️🤔 مزه دهان شور.لاغری.پژمردگی.رنگ زبان سیاه.خستگی.افسردگی.خودخوری.سوزش هنگام بول کردن.رنگ تیره ادرار.بوی بد دهان.تاریکی چشم.سوزش معده.فکر زیاد.خواب اشفته.دلتنگی.بی قراری.مشکلات عصبی.رنگ تیره مدفوع در دهکده سلامت منتظرشماهستیم☺️😍👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3351445974C1cc2faafd4 پیشنهاد عضویت👆👆🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨ به نام خداوند بخشنده مهربان 🌸تاﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺩﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ!!! ✨ﺍﺳﯿﺮ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺵ... 🌸ﮐﻪ ﺑﯽ ﺧﺪﺍ.... ✨ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ، ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺖ 🌸 شروع روزمان به نام الله ✨ الهـی به امیـــد تـو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️به عشق امام زمان(عج) به استقبال محرم می رویم... السّلام علیک یااباعبدالله الحسین ... السّلام علیک یا بقیه الله...
یارب تا نخواهی تو، نخواهد هیچکس...
✨﷽✨ ✅سهم امام علی از سفره بیت‌المال ✍امیر المؤمنین امام علی علیه‌السلام در مسجد در حال عبادت بودند که وقت افطار شد. امام علی سفره خود را باز کردند و به پیرمرد غریبی که نزدیک ایشان بود تعارف کردند. اما پیرمرد غریب، نتوانست از غذای خشک و ساده امام عل چیزی بخورد. پس غذایی که به او تعارف شده بود را در پارچه‌ای گذاشت و از مسجد بیرون رفت؛ پیرمرد غریب، کوچه به کوچه می‌گشت تا به خانه‌ای برسد که غذای خوبی داشته باشد و خود را سیر کند. تا این که به خانه امام حسن علیه‌السلام رسید‌. وارد منزل شد و از غذای آن‌ها خورد. وقتی سیر شد، غذای خشک آن پیرمرد را از پارچه درآورد و به امام حسن علیه‌السلام نشان داد و گفت: در مسجد، پیرمرد غریبی را دیدم که از این عذای خشک می‌خورد. به من هم داد ولی اصلا از گلویم پایین نرفت. دلم به حالش سوخت. از غذای خود بدهید تا برای او نیز ببرم. امام حسن علیه‌السلام به گریه افتادند و فرمودند: آن پیرمرد، امیرالمومنین، امام علی علیه‌السلام، پدر ماست! 📚ینابیع الموده، صفحه ۱۷۴
✨﷽✨ ✅باید باهاش حرف بزنیم! ✍حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه‌ی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بی‌حجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می‌کنم شورای انقلاب». با اصرارِ ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش‌ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانه‌اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم‌ها گفت و از حجاب همسرش، از خونِ شهدا گفت و از اهداف انقلاب. آن‌قدر زیبا حرف می‌زد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همان‌جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر، می‌شه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه». 📚 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم؛
خود را به خدا بسپار دیگران را به لیاقتشان ...
🌷 مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط : ☘ برای نماز به مسجد رفتم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است و هاله ای از نور دور سر اوست. ☘ پیش خود گفتم بروم با او مأنوس شوم و ببینم که چه خصوصیتی دارد که در نماز چنین حالتی برای او پدیدار است. ☘ پس از نماز با او همراه شدم، نزدیک در مسجد، او با خادم بگو مگویی پیدا کرد و بعد دیدم آن هاله نور از دور سرش محو شد. 📝 کیمیای محبت
ریشه ضرب المثل شخصی خواست از برادر خود بزغاله‌ای بخرد، برادر گفت: «قیمت هر بزغاله هفتصد دینار است.» آن شخص گفت: «بین من که برادرت هستم با دیگر مشتریان فرقی بگذار و به من ارزان‌تر بده!» برادر گفت: «برادری سر جاش، حساب حسابه، کاکا برادر!». اشعار هم مضمون در سخاوت هر آنچه خواهی ده لیکن اندر معاملت بِسِتِه ستد و داد را مباش زبون مُرده بهتر که زنده و مغبون
🟩حرف راست را باید از بچه شنید ۱- یعنی بچه ها چون پاک و معصوم اند دروغ نمی گویند. ۲- علاوه بر این، کودکان نه سیاست های رفتاری بزرگسالان را دارند و نه خوب و بد حرف هایشان را می سنجند. مثلا ممکن است دروغ نگویند اما در بسیاری از موارد راز اطرافیان بخصوص خانواده شان را فاش می سازند چون هنوز به این فهم نرسیدند که این کار اشتباه است و نمی دانند علاوه بر ” جز راست نباید گفت” ، ” هر راستی را هم نشاید گفت! ” ۳- گاهی خانواده مطلبی را از دیگران پنهان می کنند یا قضیه ای را با دروغ گفتنشان وارونه نشان می دهند. اینجا اگر بچه خانواده دهن لقی کند و راست قضیه را بگوید یا سِری را فاش کند، اطرافیان مخصوصا کسانی که خیلی کنجکاو ( و گاهی فضول!) هستند خوشحال می شوند و می گویند: حرف راست را باید از دهن بچه شنید! ۴- یعنی اگر می خواهید ببینید فلانی راست می گوید یا نه، برو از بچه شان بپرس. 🔻صحبت درست را که کودک می گوید صحیح است
🟩داستان یا تاریخچه ضرب المثل در جنگ نان و حلوا تقسیم نمی کنند در روزی از روزها در روستایی دور افتاده دو نفر که از قبل با یکدیگر درگیری داشتند، تصمیم گرفتند دعوای الکی راه انداخته و با یکدیگر جنگ کنند. این دو نفر آگاه بوند که کل مردم روستا به دعوا علاقه داشته و به محض شنیدن خبر جنگ در محل حاضر خواهند شد. این دو تصمیم گرفتند تا به منظور آگاه کردن مردم از اشتباهشان روزی را انتخاب کرده و این زمان را به گوش مردم برسانند. مردم روستا به محض آگاه شدن از این خبر سریعا خود را به محل دعوای آن دو رساندند و دیدند که وضع خراب بوده و این دو نفر به شدت در حال زخمی کردن یکدیگر هستند. البته آن‌ها از قبل قرار گذاشته بودند که هم به دشمنی خود پایان دهند و هم مردم را از اشتباهاتشان آگاه کنند. مردم جمع شده و دور آن‌ها حلقه زده بودند و جنگ را تماشا می‌کردند. پس از گذشت مدتی نفرات دعوا تصمیم گرفتند که به دعوای خود اتمام داده و با مردم صحبت کنند. مردم با تمام شدن دعوای آن دو حیرت زده شده بودند که در همین حین یکی از آن دو نفر گفت: ای مردم آیا در جنگ و دعوا به شما نان و حلوایی تعلق گرفت که با سرعت بالا خود را به اینجا رساندید؟ جنگ و دعوا جای تماشا کردن و آرامش داشتن نیست، بلکه باید از تمامی جان و جسم خود مایع بگذارید که بتوانید پیروز میدان شوید. 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
📗 روزی بهلول در قصر خلیفه کنار پنجره نشسته بود و بیرون را می نگریست. خلیفه پرسید : آن بیرون چه می بینی ؟ گفت : دیوانگان انبوه که در رفت و آمدند و خود نمی دانند چه می کنند و عجیب این است که اگر آن سوی پنجره بودم و داخل قصر را تماشا می کردم ، باز هم جز این نمی دیدم!! 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
🟩تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند 🔻از نادانی دیگران سود بردند در روزگاران قديم کلاغ گرسنه اي بود که چيزي براي خوردن پيدا نکرده بود و از اين شاخه به آن شاخه مي پريد تا شايد چيزي براي خوردن پيدا کند تا بالاخره گذرش به خانه اي افتاد . زن صاحب خانه چند قالب پنير توي ظرفي گذاشته و کنار حوض آب نشسته بود و مشغول شستن پنير ها بود . گربه اي هم نزديک زن نشسته و به قالب پنير خيره شده بود . کلاغ به محض ديدن پنير با خودش گفت : " اي کاش اين زن بي عقلي مي کرد و دنبال کاري مي رفت تا من بتوانم قالب پنيري برداشته و بخورم ، اما مي ترسم گربه ميو ميو کند ! " مدتي بعد صداي در آمد و زن به سمت در رفت . گربه از فرصت استفاده کرد و قالب پنيري برداشت و رفت . زن در را رها کرد و به سراغ گربه دويد ، در اين فاصله کلاغ به سمت پنيرها رفت و يک قالب به منقارش گرفت و پرواز کرد . در همان حال مي گفت : " تا آدم هاي ابله پيدا مي شوند حيوانات در مانده اي مثل من و گربه گرسنه نمي مانند ! " در همان لحظه روباهي کلاغ را در حال پرواز ديد . شروع به تعريف و تمجيد از او کرد ولي کلاغ اصلاً اهميتي به حرف هاي او نمي داد چون مي ترسيد قالب پنير از دهانش بيفتد ولي روباه آن قدر به تعريف از صداي خوش خاندان کلاغ پرداخت که بالاخره کلاغ دهان باز کرد تا بخواند و با صداي خوشش خودنمايي کند که يکدفعه قالب پنير افتاد و روباه آن را برداشت و فرار کرد ! کلاغ با خودش مي گفت : " من هم مثل پيرزن ناداني کردم و تا وقتي ناداني در جهان هست کسي مثل روباه گرسنه نمي ماند . " از آن وقت به بعد به کساني که به خاطر ناداني و حماقت چيزي را از دست بدهند گفته مي شود : " تا ابله در جهان است ، مفلس در نمي ماند ! " 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆