eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 هزینه تبلیغ واریز به #ایران_همدل، 👇 ۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان شکستن گردن ابرقدرتها فرا رسیده آمریکا اگر در باتلاق اسرائیل گیر کنه قطعا از هم خواهد پاچید ، چون اقتصاد آمریکا به دلیل کاری که پارسال در چاپ بسیار زیاد پول کرد باعث شده در ضعیفترین حالت خودش قرار بگیره شرکت در جنگ با اسرائیل ، تورم رو در آمریکا به اوج خود خواهد رسوند و آمریکا این رو خوب میدونه که سقوط بازارهای مالیش به چه معناست دوم اینکه احتمال داره فرودگاههای ما رو مورد حمله قرار بده که اگر این کارو بکنه باز هم درهای جهنم رو به سمت خودش باز میکنه چون شهرهای ما گسترده است هر جا رو بزنه مردم ما ته تهش میرن به شهر بغلی اما اگر ما بزنیم ، اونها جایی برای فرار ندارند جز راه دریا شمال که لبنانه و حزب الله زحمتش رو‌میکشه یه طرفش هم میخوره به مصر که اجازه نمیده از کشورش استفاده بشه یه طرف دیگه اش هم دریاست به قول قدیمیا راه در رو نداره قطعا جنگ مستقیم با ایران اسرائیل رو خیلی سریع به پایان راه خواهد رسوند در این بین نقش یمن رو دست کم نگیرید که تازه میفهمیم که حضرت آقا این چندین ساله چطور تونستن بازوی قوی مثل یمن رو اینقدر قدرتمند کنند در هر حال با حمله اسرائیل به ایران ، قطعا معادلات جهانی بهم خواهد خورد چون اینبار ما تامل نخواهیم کرد و بلافاصله جواب خواهیم داد اما نکته پایانی دلیل طول کشیدن وعده صادق ۲ این بود که ما در حال تقویت و ارتقا کیفیتی و کمیتی سیستم پدافندیمون بودیم یعنی ایران تمام سناریوهای پیش رو ، رو پیشبینی کرده پیامهای هشدار رو هم به پایگاههای آمریکا در منطقه در صورت دخالت اونها داده و‌الان در حالت آماده باش کامله در صورت حمله اسرائیل قطعا ما دفاع و بعد از اون حمله بی سابقه خودمون رو انجام خواهیم داد به امید نابودی اسرائیل به زودی زود والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ✍️ مهدی اسلامی       •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤علامه محمد تقی جعفری 🦊داستان شیر و روباه و گرگ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
‹‹ وصیت عبید زاکانی ›› 🌱گویند عبید زاکانی در زمان پیرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فرزندانش هزینه زندگى او را تامین نمیکردند لذا او چاره اى اندیشید و هر یک از پسران را جداگانه فراخوانده و به او میگفت: 🌱من علاقه خاصی به تو دارم و فقط به تو میگویم حاصل یک عمر تلاش من ثروتی است که در خمره ای گذاشته و در جائی دفن کرده ام. پس از مرگم از فلان دوست مکان آن را پرسیده و آن ثروت را براى خود بردار. 🌱این وصیت جداگانه باعث شد که پسرها به پدر رسیدگى و محبت کنند و عبید نیز آخر عمرش با آسایش زندگی کرد تا از دنیا رفت. 🌱پسرانش بعد از دفن پدر نشانی دفینه را از دوست وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خمره پیدا شد. 🌱اما وقتى خمره را باز کردند، داخلش را از سکه های طلا خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن نوشته بود: خدا داند من دانم و تو هم دانى که یک دینار ندارد عبید زاکانى
✳️✳️✳️ دو درویش همسفر شده بودند. یكی از آنها پرخور و چاق و دیگری همیشه روزه می‌گرفت و لاغراندام بود. به یكی از شهرها که رسیدند، به جرم جاسوسی دستگیر شدند و به زندان افتادند. وقتی زندانی بودند، هیچ آب و غذایی به آنها ندادند. پس از یك هفته، بی‌گناهی آنان معلوم شد. حاكم دستور داد، آنها را آزاد كنند. وقتی درِ زندان را باز كردند، دیدند درویش لاغرِ روزه‌دار زنده است، اما دیگری از گرسنگی و تشنگی مرده است. خردمندی كه شاهد واقعه بود، گفت: درویش پرخور طاقت گرسنگی را نداشت و جانش را از دست داد، ولی دیگری كه بدن خود را به كم‌خوردن و گرسنگی عادت داده بود، توانست گرسنگی چند روزه را تحّمل كند. چو كم‌خوردن طبیعت شد كسی را چو سختی پیشش آید سهل گیرد و گر تن‌پرورست اندر فراخی چو تنگی بیند، از سختی بمیرد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
📘 پادشاهی دیدکه خدمتکاری بسیار شاد است ، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت . وزیر هم گفت:قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است، پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت : قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید ، و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه وسکه ها بسیار شادشد و شروع به شمردن کرد ، ۹۹ سکه ؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا۱۰۰ تا نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند ، او از صبح تا شب سخت کار میکرد،و دیگر خوشحال نبود. وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت : قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گرو کسانیند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند. خوشبختی در سه جمله است: تجربه از دیروز ، استفاده از امروز، امید به فردا. ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه میکنیم: حسرت دیروز ، اتلاف امروز ترس از فرد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
سلام دوستان عزیز و محترم حداقل انتظار از شمااین است که پستهای کانال رامنتشرکنید هم جهت ثواب نشر و هم اینکه ازدیگران دعوت میشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫به نام آنکه 🍁هستی نام ازو یافت 💫فلک جنبش، 🍁زمین آرام ازو یافت 💫خدایی 🍁کافرینش در سجودش 💫گواهی 🍁مطلق آمد بر وجودش 🍁بسم الله الرحمن الرحیم🍁 💫الهـــی به امیــــد تـــو💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁ای باد صبا سلام یاران برسان 🍂شرح غم ما به غمگساران برسان 🍁گر صبحدمی به شهریاران گذری 🍂از ما خبری به شهریاران برسان 🍁صبح قشنگتون بخیر و نیکی فیض_کاشانی امروزتون لبریز از آرامش و مهر🧡 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
وقتی کسی جلوی شما خمیازه می کشد شما هم اينكار را تكرار میكنيد. مسببِ این حالت، سلولهای عصبی خاصی است در مغز، که به آنها نورون های آینه ای می گویند. وظیفه ی این نورون ها، تقلیدِ ناآگاهانه از رفتار و کردار دیگران است. مراقب همنشینان خود باشید نورونهای آینه ای مغزتان بدون آگاهی شما، شما را مشابه اطرافیانتان می کند. حضرت علی علیه السلام فرمود: «با دانشمندان همنشین باش تا علمت زیاد، ادبت نیکو و نفس تو پاکیزه شود». ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جایگاه جهنمی کسی که سه روز نماز نخونه 🎙آیت الله مجتهدی تهرانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای خانمی روستایی که در حرم امام رضا (ع) از دست امام رضا (ع) پول می‌گرفت تا بین قرآن آموزان کلاسش تقسیم کند!            🎤 نقل حجت الاسلام عالی از مقام معظم رهبری 🏷 علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 ماجرای پیامبر و عاشقیِ غلام عاشق! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🌷 🌷 🌷....در ورودی شهر، چند پاسدار را دیدم. آن‌ها پس از مشاهده ما کمین گرفتند و جنگ تن به تن درگرفت. دود و غبار از گوشه و کنار شهر بلند بود و صدای انفجار و شلیک گلوله لحظه‌ای قطع نمی‌شد، کماندوها به شهر ریخته بودند و هر کاری که برای ویرانی و کشتار مردم می‌توانستند، انجام می‌دادند. چند لحظه بعد در خیابان اصلی، متوجه خانواده‌ای شدم. طفل پنج ساله در آغوش مادرش به شدت گریه می‌کرد. دست چپش از بازو ترکش خورده بود و خونریزی داشت. مادر و دختر به هر طرف که می‌دویدند با سربازان ما مواجه می‌شدند یا انفجار خمپاره‌ای آنان را به زمین می‌چسباند. 🌷وقتی آن‌ها را مستأصل و درمانده دیدم، خودم را به آن‌ها رساندم و رو به مادر کردم و گفتم که شیعه‌ام و اهل کربلا. گفتم: «از من نترسید و اجازه دهید پسر کوچکتان را به بهداری برسانم تا زخمش را پانسمان کنند.» از آنان خواستم که به من اعتماد کنند. اما اعتماد نکردند و از من خواستند از آن‌جا دور شوم. پس از کمی صحبت، اعتماد مادر طفل را جلب کردم ولی دخترش که تقریباً ۱۸ ساله بود قبول نکرد. او می‌گفت: «لازم نکرده که عراقی‌ها ما را معالجه کنند.» در ادامه حرف‌هایش اضافه کرد که اگر شما می‌خواستید ما را معالجه کنید چرا این طور وحشیانه به شهر ما حمله کردید؟ 🌷جوابی نداشتم و نمی‌دانستم چه بگویم. من در آن لحظه خودم را گناهکار می‌دانستم. گروهبان سومی داشتیم به نام «عبدالامیر خشام» اهل ناصریه، گفت: «بیا، بیا با هم داخل خانه برویم.» داخل کوچه شدیم و با شکستن در، به خانه رفتیم. در یکی از اتاق‌ها، کنار پنجره، پیرمردی روی صندلی نشسته بود، یک پا هم نداشت. اتاق به هم ریخته و تاریک بود. اولین چیزی که نظرم را جلب کرد شال سبز دور گردن پیرمرد بود، فکر کردم که حتماً سید است. گروهبان عبدالامیر پس از من وارد اتاق شد. با دیدن پیرمرد یکه خورد. پیرمرد با چشمان پرجاذبه‌اش نگاهمان می‌کرد. 🌷گروهبان عبدالامیر جلوتر رفت و در مقابل پیرمرد ایستاد. پیرمرد یکریز نگاهش کرد. گروهبان کلاشینکف خود را بالا آورد. بعد دهانه لوله را روی سینه پیرمرد جابه‌جا کرد. من پشت سر گروهبان بودم. احساس کردم که آن‌ها چشم در چشم هم دوخته‌اند و ذره‌ای ترس و واهمه در پیرمرد نیست. لحظه‌ها به سختی سپری می‌شد. ناگهان ۵ یا ۶ گلوله از کلاشینکف گروهبان عبدالامیر در سینه پیرمرد نشست. پیرمرد در میان دود و باروت از روی صندلی به زمین غلتید. در همین حال شال سبز از گردنش باز شد و روی خون‌ها افتاد. 🌷کمی بعد، به افراد خودمان ملحق شدم و اصلاً حال طبیعی نداشتم. به هرجا نگاه می‌کردم جسد و خون بود. شهر هر لحظه ویران‌تر می‌شد. مردم شهر روی دیوار و در خانه‌ها با عجله نوشته بودند: «امانة ا... و رسوله» در خانه‌های بسیاری قرآن و نهج‌البلاغه را دیدم و همین‌طور کتاب‌های اسلامی را. همه این‌ها درحالی بود که در تبلیغات به ما می‌گفتند ایرانی‌ها آتش‌پرست و مجوس هستند. : «مهند» از سربازان واحد کماندویی ارتش عراق منبع: خبرگزاری ایسنا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥داستان عنایت امام رضا علیه السلام به حیدرقلی نابینا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
💫عکس نوشته قرآنی بسیار زیبا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲الهـــی 💙بـوی ناب بهشـت میدهد همـۀ نامهای قشـنگِ تــو میگذارمشان روی ِزخمهای دلـــم 💥گفـته بـودی «اَلجَّبار» یعنی کسی کـه جُـبران مــیکند همـۀ شکستگـیهایِ دلت را 💥گفـــــته بودی «اَلمُصَـوِّر» یعنی کسی کــه از ُنومـیسـازد همۀ آنچه را ویـران شـده اسـت درونِ دلت 💥گفــته بـودی«الشّـافـی» یعنی کسی کـــه شِفا مـیدهد تمامِ زخمهـایِ عمیق و ناعـلاج را هـوای ِ دلم سبک میشود بــازمزمه نامهایِ زیبایت نَفـس میکشــم درهوایِ مهربانیهـایِ نابت 🌹خدایا،آرام جانم تویی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 خواب عجیب همسرشهیدمدافع حرم حضرت زینب به من فرمود: برای حفظ اسلام باید جون داد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
.کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۳/۰۷/۱۶ ✍️مهدی اسلامی مدیر کانال آنتی فتنه موضوع : یک قدم تا نابودی اسرائیل جنگ آخرالزمانی و پیروزی مستضعفین عالم بسم‌الله الرحمن الرحیم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد سلام علیکم جمیعا عرض ادب و احترام فراوان خدمت شما عزیزان مسئله فلسطین یک موضوع حیاتی برای اتفاقات آخرالزمانی است در واقع نابودی یهود غاصب جزو آرمانهای ظهوره برای این امر هم حضرت آقا به عنوان علمدار جریان ظهور در این زمان و همچنین رهبر جریان زمینه ساز ظهور و به عنوان زعیم عالیقدر شیعه ، کوشیدن تا جبهه حق بتونه در برابر استکبار جهانی توانمند و قدرتمند بشه در واقع ایشان مسئله فلسطین رو کلید رمزآلود ظهور میدانند به همین دلیل دستور دادن تا مردم فلسطین در غزه و کرانه باختری رود اردن تجهیز بشن زمانی مردم فلسطین به قدری بی دفاع بودن که در برابر اسرائیل تا بن دندان مسلح ،فقط سنگ‌پراکنی میکردن ولی الان از دل غزه و کرانه باختری رود اردن بر سر اسرائیل موشک میباره تازه حزب الله لبنان و یمن و عراق و ایران هم به کمک مردم مظلوم فلسطین اومدن تا بتونن در برابر اسرائیل مقاومت کنند الان دیگه زمان پیروزی مردم فلسطینه این مردمی که تا چند سال پیش با سنگ‌از خودشون دفاع میکردن الان دارن از طرف یمنی حمایت میشن که داره با موشک هایپرسونیک میکوبه تو سر اسرائیل اینها همه از برکات تدبیر حضرت آقاست اضمحلال یهود قطعا به ظهور منتهی خواهد شد و محور مقاومت روز به روز در حال قدرت گرفتنه به زودی میبینید همونطور که عربستان در برابر یمن لال شد و جرأت نداره حرفی بزنه ، اسرائیل هم همین بلا سرش میاد نگاه به بازی روانی رسانه ها نکنید رسانه ها دست اونهاست و هر جور بخوان اتفاقات رو روایت میکنند ولی میدونند که جبهه مقاومت به قدری قدرتمند شده که عاقبت بر اون رژیم منحوس کودک کش پیروز خواهد شد در پیروزی مردم فلسطین هیچ شکی نداشته باشید که این سنت الهی است تا ظالمان توسط مظلومین عالم از بین برن و زمین به مستضعفین عالم ارث برسه قطعا دنیای یکی دوسال آینده ، برای رژیم منحوس صهیونیستی تاریک و پر درد خواهد بود به دست و پا زدنهای اسرائیل نگاه نکنید گربه ای که تنگ آمده باشه ، چنگ میندازه چشم ظاهر توسط رسانه ها گول میخوره ولی اونهایی که چشم باطن دارن مثل حضرت آقا ، میدونند که اسرائیل به زودی نابود خواهد شد و این نابودی هم توسط مردم فلسطین و لبنان خواهد بود و یک نکته مهم عده ای اینقدر مدعی این هستند که ظهور نزدیک نیست و به همه چی شبهه وارد میکنند که آدم مبهوت میمونه تا حرف از نزدیکی ظهور میزنیم انگار به یه عده خیلی برمیخورد تا میگیم این جنگهای اخیر آخرالزمانی است به ما برچسب متوهم میزنند اونوقت نتانیاهو میگه اسم جنگ از شمشیرهای آهنین به جنگ‌ رستاخیز تغییر پیدا کرد علما راست میگفتند که دشمن و غربی ها زودتر از ما به ظهور میرسند چون خیلی از ما نمیخوان باور کنند که ظهور نزدیکه ولی ما معتقدیم (انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا ) ان شاءالله به امید فرا رسیدن فرج آل محمد ص والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ✍️ مهدی اسلامی          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁بنام خدایی‌که در همین نزدیکیست 💫خدایی ڪه در تار و پود ماست 🍁خدایی‌که عشق را به ما هدیه داد 🍁با توکل به اسم اعظمت، 💫روزمان را آغاز می کنیم .. 🍁خدای مهربان ... 💫تمنایم از تو این است 🍁ذکر و نامت، را همیشه 💫بر زبانمان جاری گردان .. 🍁بسم الله الرحمن الرحیم 💫الهـــی به امیــــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ری سپهر و حرم اوست مه تابانش برتر از عرش بُوَد بارگه و ايوانش 💛میلاد سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی بر تمامی شیعیان تبریک و تهنیت باد💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم..❤️ الھـی‌عظـم‌البلاء نبودنـت،ھمـان‌بـلای‌عظیـم‌اسـت؛ کـه‌زمین‌راتنـگ‌کـرده!✋🏻 امـا جـدا افتـادن‌عیـب‌نیسـت . ! جـدا مانـدن‌عیـب‌اسـت . ! اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَـرَج 🌼 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
معنی ضرب المثل کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه ۱- یعنی خدا روزی رسان است. امیدت به او باشد. ۲- یعنی توکلم به خداست و حاجتم را از او طلب می کنم و چشم امید به مواهب بندگانش ندوخته ام. داستان ضرب المثل در حکایتی آمده که دو گدا مشغول گدایی بودند که یکی از اینها چاپلوس و متملق بوده و دست نیاز سوی هرکسی دراز می کرد خصوصا هنگامی که ماموران دولت را می دید، با زیرکی و چرب زبانی، چند سکه ای را هدیه می گرفت. اما گدای دوم اهل چاپلوسی نبود و همیشه می گفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه! یعنی خدا حواسش به من هست. به جای آنکه چاپلوسی سلطان را کنم، درخواستم را از خدا طلب می کنم. سلطان هم بنده ی همین خداست! این سخن گدا به گوش سلطان رسید. برای اینکه ثابت کند کارها با فرمان خودش پیش می رود، گفت: یک سینی مرغ بریان با تمام مخلفاتش را به گدای چاپلوس بدهید تا آن یکی گدا از گفته خود پشیمان شود. ماموران مرغ بریان را برای گدای چاپلوس بردند غافل از آنکه ساعاتی قبل، وزیر سینی بوقلمون برایش برده بود. گدای چاپلوس هم چون سیر بود، مرغ بریان را به گدای ساکت داد. گدا مشغول خوردن مرغ بریان بود که سنگی گران قیمت در زیر مرغ توجهش را جلب کرد. سریع آن را برداشت و به گدای چاپلوس گفت: من دیگر می روم و از این پس مرا نخواهی دید. خدانگهدار. روز بعد سلطان از گدای چاپلوس پرسید: تحفه ای گران قیمت که همراه مرغ بریان برایت فرستادیم به دستت رسید؟! گدا که تازه متوجه ماجرا شد، ناله ای کرد و گفت آن سینی را به دوست گدایم دادم او هم غذایش را خورد و رفت! سلطان عصبانی شد و گفت: کارو باید خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟ 🔸 از این رو وقتی می خواهند به قدرت خداوند در زندگی اشاره کنند، این ضرب المثل را به کار می برند؛ یعنی امیدت به خدا باشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
از یک مریض پرسیدم الان که میدانی بیماریت سرطان بدخیمه و درمان نداره زندگیت چه فرقی کرده ؟بیمار گفت : زندگیم فرقی نکرده ٬ همون کارهایی را میکنم که قبلا میکردم ولی با شماها یک فرقی دارم ٬ قدر ثانیه های زندگیم را بیشتر می دونم و از هر ثانیه بیشتر از شما لذت میبرم . قدر نگاه مادرم و لبخند پدرم را بیشتر از شماها میدونم . هر ثانیه از عمرم را با عشق سپری میکنم چون هر لحظه ممکنه این نفس بره و بر نگرده چون میدونم دیگه فرصت جبرانی نیست باید بهترین باشم باید بهترین استفاده را بکنم . بیایید بجای اندوه ما هم چنین کنیم و از زندگی لذت ببریم شاید فردایی نبود . فردا خیلی دیر است . همین الان تغییر کنیم ... °ْ•🌱°ْ• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🔘 داستان کوتاه یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد. در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت. باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!” ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📕 📘 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       👉@zibastory👈 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯